|
مشاور امنیت ملی امریکا:
رئیس جمهور روحانی تمایل دارد درحالیکه می خواهد از نیویورک خارج شود از طریق تلفن با رئیس جمهور اوباما صحبت کند.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از ایران هسته ای، مشاور امنیت ملی باراک اوباما گفت که مذاکره تلفنی رییس جمهور امریکا و حسن روحانی به درخواست روحانی انجام شده و 15 دقیقه طول کشیده است. متن کامل صحبت های سوزان رایس با برنامه جی پی اس شبکه سی ان ان در تاریخ 6 مهر در ادامه می آید: *** * می توانید به ما بگوئید که این تماس تلفنی چگونه رخ داد و چه کسی به چه کسی زنگ زد؟ - فکر می کنم بسیاری از مردم بدانند که ما در اوایل هفته تمایل خود را به دیدار مختصر غیر رسمی در زمان حضور باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نیویورک در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان دادیم. درحالیکه ما در قبال این مسئله موضعی باز داشتیم ایرانی ها نشان دادند که این مسئله برای آنها پیچیده است پس چنین دیداری صورت نگرفت. ولی امروز (جمعه به وقت آمریکا) در کمال تجعب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس جمهور روحانی تمایل دارد درحالیکه می خواهد از نیویورک خارج شود از طریق تلفن با رئیس جمهور اوباما صحبت کند. ما هم توانستیم تماس بگیریم و دراین دیدار گفت وگویی سازنده انجام شد. * گفتگو چقدر طول کشید؟ - این گفتگو حدود پانزده دقیقه بود اما البته همراه با ترجمه بود تماس مختصری بود ولی برای تبادل پیام دو طرف کافی بود. * آیا این تماس دوستانه بود یا اینکه تماس کاری بود؟ - من می گویم صمیمانه و سازنده بود. وقتی که سران دو کشور که تقریبا سی و پنج سال در این سطح تماس نداشتند، روشن است که این رویدادی مهم است. این دوطرف در این گفتگو تعهد خود را برای تلاش جهت دنبال کردن سازنده ی مسیر دیپلماتیک اعلام کردند. ما به صراحت اعلام کردیم و رئیس جمهور هم مدت ها است که می گوید و در مجمع عمومی هم گفته است که آمریکا یک ایران با سلاح هسته ای را تحمل نخواهد کرد اما ترجیح ما این است که این موضوع از طرق دیپلماتیک حل شود. روشن است که در نتیجه ی فشار بین المللی، اتحاد جامعه بین المللی، تحریم ها، فشارهای اقتصادی و انتخاب شدن رئیس جمهور روحانی اکنون فرصتی برای آزمودن احتمال راه حل سیاسی فراهم آمده است.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
یکی از همرزمان شهید رحمت آبادی از او اینگونه یاد کرد: رحمت آبادی قبل از شهادتش با خدا حرف می زد.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از پایگاه خبری امروله، روایت آنچه که بر شهدا تا سلوک آنها گذشته است شاید از زبان کسانی که شانه به شانه آنها جنگیده اند و نماز کرده اند شنیدنی تر باشد. روایت زیر از زبان حسن رحیمی، همرزم شهید رحمت طاهر آبادی در ادامه خواهد آمد: از طلبه های حوزه علمیه بود واصالتاً کنگاوری بودند و در لشکر ها و تیپ های مختلف عملیاتی حضور داشت . بعد از ماجرای سقوط هواپیمای مسافربری ایران بر روی آبهای خلیج فارس و پذیرش قطعنامه 598 حال و هوای عجیبی بین رزمنده ها ایجاد شده بود.
از اخبار رادیو شنیدیم که حضرت امام قطعنامه را پذیرفته اند و اکثر رزمنده ها با شنیدن این خبر گیج و منگ بودند و هرکس توی حال و هوای خودش بود و نمی خواست این مسئله را بپذیرد و چون حرف ،حرف رهبر بود و احترام به رهبر باعث شد که مردم آن را با دل و جان بپذیرند . یک شب با ما تماس گرفتن و ما توی راه مقر خیبر در دوراهی نهاوند بودیم و گفتند دشمن قصر شیرین و سرپل ذهاب را تسخیر کرده و قصد حمله به پادگان ابوذر را دارد و ما فهمیدیم این همه لشکر کشی بعثی ها برای آماده سازی ورود منافقین به خاک جمهوری اسلامی ایران است . سربازان عراقی به قصر شیرین ، سرپل ذهاب و "کَل داوود "دروازه ورود سرپل ذهاب رسیده بودند و در مسیر گیلان غرب هم پیشروی داشتند . از جنوب هم نیرو آورده بودند و اهواز را هم در دست اقدام داشتند تا تسخیر کنند .و اما مسئله ، مسئله پادگان ابوذر است ما شبانه سریع به محل حرکت کردیم و به همراه گردان خیبر به سمت اسلام آباد غرب و در آنجا به ما پیام داداند که دروازه کل داوود سقوط کرده است و راه ورود به سرپل وجود ندارد . به ناچار برگشتیم و شب را در روستایی نزدیک اسلام آباد غرب به سر بردیم . روز اول و دوم تیرماه 1367 بود و ما از اسلام اباد حرکت کردیم و به سمت گواور و از آنجا یک جاده فرعی و جود داشت که به سمت سگان میرفت که یک منطقه پشت پادگان ابوذر بود .شب درآ اطراق کردیم و گروههای دیگری نیز به ما پیوستند که با جمع آنها حدود 500 -600نفر شدیم رزمندهای بسیار مهمی در این گردان حضور داشتند مثل : شهید قلیوند و شهید تکلو و خیلی از دانشجویان کنگاوری و صحنه ای که در تهران تحصیل میکردند و شنیده بودند که این مشکلات به وجود آمده سریع خود را به ما رسانده بودند . فرماندهان ،نیروهای ارزشی ، مدیران و… و افرادی مثل: شهید عبدالتاجدینی که فرمانده سپاه وقت کنگاور بود اینها همه خودشان شهید شدند در کنار ما حضور داشتند. شب عملیات ما سازماندهی کردیم و در منطقه سگان در پشت پادگان ابوذر بود فرمانده گردان ما آقای نورخدا سهم الدینی سخنرانی کرد . و گفت : این 500-600نفر ما امشب میخواهیم حرکت کنیم و آرایش دشمن را بر هم بزنیم و سلاح سنگین ما در حد تیربار گرینف و آر پی جی و نارنجک چیز دیگری نبود .
این گردان ما سه گروهان داشت: الجهاد ، ایمان ، شهادت و ما در گروهان الجهاد بودیم که شهید سیروس خزایی فرمانده گروهان بود. شیخ رحمت طاهرآبادی که می خواهم داستان شهادتش را برایتان بازگو کنم معاون گروهان ما بود . شب برادر سهم الدینی با کل رزمندگان حاضر در گردان صحبت کرد و گفت رفتن ما در دست خودمان است اما آمدنمان با خداست چون این نبرد نبرد تن با تانک است پس باید کاملا داوطلبانه باشد . همه به ستون شده بودیم و گفتند هر کس صد درصد مایل است میتواند با ما بیاید و اگر کسی نمی آید کنار بایستد . ما حدود 70 نفر کاملا آماده شده بودیم که شهید قلیوند و شهید تکلو و شهید خزایی و فریدون خزایی و خیلی از شهدای عزیزمان که الان در بین ما نیستند و همین شهید شیخ رحمت طاهر آبادی در شمار این 70 نفر قرار گرفت و ما 70 نفر شبانه سوار یک کامیون شدیم و دو دسته نظامی تشکیل دادیم. به محل رسیدیم و پادگان ابوذر را رد کردیم و به سمت سرپل ذهاب و یا دشت قلعه شاهین که یک جایی هست به اسم مقر حاجی بابا که در موازات همان مقر حاجی بابا بود رسیدیم به خط مقدم دشمن نزدیک شدیم و نیمه های شب بود که حرکت کردیم و هنوز به نماز صبح نرسیده بودیم و دیدیم که تانکهای دشمن مستقر هستند و تمام مهمات آنها مصرف شده بود. آنها رفتند و ما جای رزمندهای دیگر را گرفتیم .و ما دودسته شدیم و یک دسته در سمت چپ جاده و دسته دیگر در سمت راست جاده که من به همراه شهید طاهر آبادی در سمت چپ جاده بودم قبل از حرکت چون بسیار کار انجام شده بود من بسیار خواب آلود بودم و در کامیون در میان راننده و شیخ طاهرآبادی حالت نیمه خواب نشسته بودم . شهید رحمت طاهر آبادی چون در عملیات های زیادی شرکت داشتند از این رو دوستان زیادی داشتند که در این جنگ دوستان زیادی را نیز از دست داده بودند و همواره شکایت داشتند از خدا که چرا راه شهادت برای من ناهموار است . من هم آن شب که خواب آلود بودم دیدم که صدای زمزمه ای می آید گویی انگار کسی با خدا صحبت می کرد، کمی توجه کردم که بدانم این صدا از کجاست خوب که توجه کردم دیدم شهید طاهر آبادی است که بدون توجه به من و راننده دارد با خدای خود راز و نیاز میکند و میگوید که چرا من شهید نمیشوم ؟ چرا دوستام شهید شدند و من هنوز زنده ام ؟ من لیاقت شهادت ندارم ؟ چرا امام قطعنامه را پذیرفت و را سعادت شهادت را برای عاشقانی همچون من را بست ؟ خدایا از تو میخواهم که امشب آرزوی دیرینه من شهادت را به من عطاکنی . شهید آن شب حال عجیبی داشت و بی تاب و همچون کودکی سمج از خدا شهادت می خواست و می گفت که اگر شهید نشوم میروم لبنان و بر ضد اسرائیل می جنگم و آنجا شهید میشوم و طوری با خدا صحبت میکرد که انگار وی از خدا طلبکار بود . در هر حال ما رفتیم و در آنجا قریب به 300 تانک بود که ما 70 نفر بودیم و باز گلوله ها اثری بر تانکهای زره گونه دشمن نداشت و همه را به رگبار بستن و هر تانک کوهی از آتش بود . تانکها از تمام ادوات جنگی مجهز شده بودند و بسیار مرگبار پیش می آمدند . اگر هر کس 20 سانت از زمین بلند میشد قیچی میشد. هنوز به نماز صبح نرسیده شهید طاهر ابادی به شهادت رسید و با آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه خدا بود نایل آمد .گویی آن شب خدا تمام دعا ها و ناله ها یش راشنیده بود و آرزویش را برآورده ساخته بود . شیخ رحمت طاهر ابادی فرد بسیار خوش رو و مهربانی بود به طوری که همه رزمنده ها دوستش داشتند و قوت قلب همه رزمنده ها بود و ایشان همواره در تیپ نبی اکرم نیز حضور داشتند .
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
رسانه های انگلیس گفت و گوی تلفنی اوباما با روحانی را تاریخی خواندند
به گزارش علمدار بصیر: گفت و گوی تلفنی باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا با دکتر حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران که در آخرین لحظات حضور هیات ایرانی در نیویورک صورت گرفت، بازتاب گسترده ای در رسانه های انگلیس یافت و بلافاصله به خبر اول این رسانه ها تبدیل شد. شبکه های مختلف خبری انگلیس از جمله بی بی سی، اسکای نیوز، آی تی وی و کانال 4 جمعه شب با پوشش خبری گسترده مکالمه رییسان جمهوری دو کشور، این تحول را گامی مهم در جهت حل اختلافات دیرینه تهران - واشنگتن توصیف کردند. گفت وگوی تلفنی اوباما با روحانی تیتر نخست رسانه ها در قلب اروپا
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
رئیسجمهور دقایقی پیش، پس از سفری 5 روزه به نیویورک و شرکت در شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل وارد تهران شد.
به گزارش علمدار بصیر: در مراسم استقبال از روحانی، علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل مقام معظم رهبری، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، حمید چیت چیان وزیر نیرو، علی جنتی وزیر ارشاد،الهام امین زاده معاون حقوقی رئیسجمهور، محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت، علی طیب نیا وزیر اقتصاد، محمود واعظی وزیر ارتباطات، علی فانی سرپرست وزارت آموزش و پرورش، جعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم، سیدرضا امیری صالحی سرپرست وزارت ورزش حضور داشتند. آیت الله گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری که روحانی را برای سفر به نیویورک بدرقه کرده بود، در این مراسم استقبال حضور پیدا نکردند. رئیس جمهور در سفر 5 روزه خود به نیویورک در مجمع عمومی سالیانه سازمان ملل و همچنین اجلاس جهانی خلع سلاح اتمی و در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد سخنرانی کرد. وی همچنین با بان کیمون دبیر کل سازمان ملل و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مقامات برخی کشورها دیدار داشت و سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم آمریکا و رهبران ادیان و همچنین مسئولان برخی رسانههای امریکایی از دیگر برنامههای سفر روحانی بود. روحانی چند گفتگو نیز با رسانههای آمریکایی داشت و در پایان سفرش یک نشست خبری نیز برای رسانههای مختلف دنیا که در نیویورک حضور داشتند برگزار کرد اما مهمترین فصل این سفر گفتگوی تلفنی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا با روحانی بود که در آخرین ساعت این سفر انجام شد. در حاشیه حضور رئیس جمهور کشور ما در آمریکا برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل انجام مذاکرات هستهای بین جمهوری اسلامی ایران و 1+5 بود که مدیریت آن را محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان بر عهده داشت. علاوه بر وزیر امور خارجه، رئیسجمهور را در این سفر، محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهور و محمدرضا صادق و حسامالدین آشنا مشاوران حجتالاسلام روحانی همراهی میکردند. محمدعلی نجفی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین سیامک مرهصدق نماینده کلیمیان و احمدرضا دستغیب نماینده شیراز در مجلس از دیگر مسافران آمریکا بودند. ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در باره گفتگوی تلفنی صورت گرفته توسط روحانی گفته است: بنده از کسانی که با مقامات آمریکایی گفتگو کردند جزئیاتی نشنیدم ولی درمجموع رفتار هیأت دیپلماتیک ایرانی رفتار سنجیدهای بود ولی اینکه چه چیزی باعث مذاکره تلفنی میان آقای روحانی و اوباما شده است، اطلاعی ندارم. -هیچ کشوری به منفعت ما کار نمیکند و هر کشوری بطور طبیعی به دنبال منافع ملی خودش است و غیر ازاین اگر انتظار داشته باشیم غیر معقول است؛ آمریکا هم در چارچوب منافع ملی خود همواره عمل میکند. -نظر آمریکا از اول انقلاب نسبت به ما مثبت نبوده است و نمیخواست نظام اسلامی وجود داشته باشد که در آن منافع مردم در آن ارجحیت داشته و منافع آمریکاییها در این میان از بین برود و آن هم به این دلیل بود که اول؛ ایران کشوری قدرتمند در منطقه بود و دوم این بود که برای ملتهای منطقه الگو میشد.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
تکرار ادعاهای بی اعتبار و خاطرات معروف دو نفره از سوی هاشمی!
حضرت امام خمینی(ره) انگار می دانستند که احیانا در آینده ادعاهایی از ایشان مطرح می شود که نسبت به این خطر هشدار داده اند. امروز روشن تر می شود که چرا ایشان تصریح فرمودند که "لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست
به گزارش علمدار بصیر: این روزها بازار موج سواری و اظهارات عجیب آقای هاشمی رفسنجانی و سایت وی که در تحریف و قلب مطالب ید طولایی دارد، داغ است. همزمان با تلاش های هدفمند رسانه های بیگانه و برخی مطبوعات داخلی برای ادامه تحریف، تقطیع تاریخ انقلاب این روزها بحث رابطه با آمریکا از سوی جریان هاشمی رفسنجانی داغ شده است و شخص آیت الله بعنوان کاتالیزور این رابطه عمل می کند و در این راه امام را نیز خرج می کند. جناب هاشمی سعی دارد با نقل قولهایی خودمدارانه از حضرت امام(ره) درباره مسایل گوناگون که اغلب بی اعتبار و فاقد هرگونه گونه سند و مدرک قابل قبول و تائید شده هستند، مشخص نیست با چه هدفی سعی در تاریخ سازی و نسبت دادن برخی ادعا ها به پیرجماران هستند. نمود تازه این جریان سابقه دار از سوی هاشمی و این موج سواری جدید بعد از آن صورت گرفت که رهبر انقلاب هفته گذشته در جمع فرماندهان سپاه واژه «نرمش قهرمانانه» را ایراد فرمودند که به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی نیز شرایط را برای توجیه برخی رفتارهای غلط تاریخی خود مناسب دیده است. در این خصوص نقل قولهایی که اخیرا آقای هاشمی رفسنجانی مطرح می نمایند و فقط در آن جلسات وی بوده! و حضرت امام(ره)! شائبه های زیادی را در اذهان مردم بوجود آورده است. این ادعاهای آقای هاشمی آنقدر جالب و بامزه است که در برخی موارد نیز تبدیل به لطیفه شده و دهان به دهان توسط مردم می چرخد که ( من بودم و امام (ره) و هیچ کس دیگر نبود................) علاوه بر اینکه برخی رسانه های مذکور سعی کردند از این واژه حکیمانه رهبر انقلاب سواستفاده کرده و به نوعی مزورانه گفتمان سازش و مرعوب خود راتوجیه کنند، اما در این میان جناب هاشمی رفنسجانی با بکارگیری تاکتیک سوخته، لو رفته و قدیمی خود در قالب انتشار خاطراتی و حتی خواب های تایید نشده سخنانی را به امام الشهدا نسبت داده و در قسمت دیگری از سایتش به ذکر خاطرات معروف دو نفره خود و امام (ره) اشاره می کند و توصیه امام درباره رابطه با آمریکا را اینگونه نقل می کند:« در باب سیاست خارجی، روابط با کشورهای اروپایی من جمله انگلیس را بیمانع میدانند و در مورد آمریکا نظرشان این است که نباید آمریکا را در تجدید رابطه مأیوس کرد، ولی به این زودی برای مردم قابل قبول نیست.» هاشمی در جلسه با فراکسیون اقلیت می گوید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» این درحالی است که در همان ایام امام خمینی (رحمه الله) نه در یک پاسخ مکتوب به هاشمی رفسنجانی بلکه در یک جلسه عمومی و از پشت تریبون مخالفت صریح خویش را با مواضع این چنینی اعلام کردند. اینکه در شرایطی خاص امروز اکبر هاشمی متوسل به جلساتی با حضرت امام(ره) و یا مکاتبات و یا خواب شود که فقط حضرت امام که رضوان الهی خبر دارند و تنها اقای هاشمی آنجا بودند! موضوعی روشن است که مورد تایید هیچ انسان منصف آگاه و امام شناس نیست . بنابراین بهترین شاخص برای فهمیدن حق یا باطل بودن این ادعا ها رجوع به وصیت نامه و سخنان بی نقص خود حضرت امام خمینی (قدس سره) است. * ایشان در وصیت نامه الهی سیاسی خود فرموده اند: "اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." هاشمی رفسنجانی روز پنج شنبه در جمع خانواده های شاهد در خصوص پذیرش قطعنامه 598 با اشاره به این که سران قوا با امام (ره) جلسهای داشتهاند گفته است: وقتی شرایط را برای امام توضیح دادیم و امام (ره) قطعنامه را پذیرفتند از آن تعبیر به جام زهر کردند و از ما خواستند تا این موضوع را به مردم بگوییم اما وقتی دیدند این کار از ما ساخته نیست، خودشان بیانیه دادند و پس از دو سه ماه که جنگ پایان یافت، وقتی خدمت امام (ره) رسیدم، به من فرمودند جام زهر آن روز برایم تلخ بود اما امروز برایم شیرین شده است!! چون ما کارمان را خوب انجام دادهایم و خداوند نصرتی را که وعده داده بودند، عنایت کردند. حالا جناب هاشمی بفرمایند ما حرف بدون مدرک ایشان را قبول کنیم یا صراحت کلام حضرت امام(ره) را!هاشمی رفسنجانی روز پنج شنبه در جمع خانواده های شاهد در خصوص پذیرش قطعنامه 598 با اشاره به این که سران قوا با امام (ره) جلسهای داشتهاند گفته است: وقتی شرایط را برای امام توضیح دادیم و امام (ره) قطعنامه را پذیرفتند از آن تعبیر به جام زهر کردند و از ما خواستند تا این موضوع را به مردم بگوییم اما وقتی دیدند این کار از ما ساخته نیست، خودشان بیانیه دادند و پس از دو سه ماه که جنگ پایان یافت، وقتی خدمت امام (ره) رسیدم، به من فرمودند جام زهر آن روز برایم تلخ بود اما امروز برایم شیرین شده است!! چون ما کارمان را خوب انجام دادهایم و خداوند نصرتی را که وعده داده بودند، عنایت کردند. حالا جناب هاشمی بفرمایند ما حرف بدون مدرک ایشان را قبول کنیم یا صراحت کلام حضرت امام(ره) را! به فاصله یک روز پس از انتشار مطلب مورد اشاره در سایت هاشمی، این سایت با انتشار گفتگویی از وی با یک فصلنامه تحت عنوان «قهر با امریکا ابدی نیست» نوشته است: "من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. " این خاطره نیز در حالی از سوی هاشمی مطرح شده که باز هم سندی برای اثبات آن وجود ندارد وبا توجه به وصیتنامه حضرت امام نمی توان به آن استناد کرد؛ اما در باب چرایی انتشار سلسله مطالبی با محتوای واحد از سوی پایگاه اطلاع رسانی هاشمی طی روزهای اخیر به نظر می رسد که وی تلاش می کند تا در شرایط کنونی، ضمن بازسازی وجهه خود، از انزوای سیاسی – اجتماعی که طی سالهای گذشته به آن دچار گشته خارج شود و از طرف دیگر، پیشینه اقدامات و مواضع خود در دهه 60 و 70 را که با «سازش در دیپلماسی» پیونده خورده بود، تطهیر کند و رفتارهای اشتباه خود در سالهای قبل را نیز با تاییدات امام همراه سازد. کارشناسان می گویند که نقش آشکار هاشمی رفسنجانی در ماجرای مک فارلین در دهه 60 و تلاش های آشکار دولت سازندگی در دهه 70 برای برقراری رابطه با امریکا، نقاط برجسته کارنامه عملی هاشمی رفسنجانی در تاریخ دیپلماسی بعد از انقلاب هستند که در آنها "سازش در دیپلماسی" در دستور کار قرار گرفت و در هر دو مورد نیز نه تنها دستاورد قابل توجهی برای نظام و مردم بدست نیامد بلکه تخطی از خطوط قرمز، منجر به هشدارهای صریح امام و رهبر معظم انقلاب گردید. *رهبر معظم انقلاب در خصوص تلاشهای امثال هاشمی در نمازجمعه سه سال پیش فرمودند:« خیلیها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکائیها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلمستیزی انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانی که دنبال این بودند؛ یعنی برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسی که دشمن اصلی ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معنای این حرف، فروختن قضیهی فلسطین است. معنای این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معنای این حرف، چشم بستن بر روی این همه ظلمی است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد. معنای این حرف، یعنی به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادی کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرفتر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات و استقامت، پر زحمت بود؛ اما با برکت بود، رحمت الهی را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد(خطبههای نماز جمعه تهران 1389/11/15) *از سوی دیگر باید موضع رسمی امام درباره آمریکا و رابطه با آن را نیز یادآور شویم که فرمودند: * «...نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمّل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند و به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهیمان نمی شناسند، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکاو...در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند.» *اگر مقصود از روابط آن روابطی است که تا حالا بین ایران و امریکا بوده است، در زمان شاه سابق بین ایران و آمریکا بوده است، این روابط نبوده است، این یک آقایی بوده با نوکرش هر کاری می خواسته، هر امری که می کرده عمل می کرده - اگر می گویید - ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع می کند، ما از خدا می خواهیم که رابطه قطع بشود. بهتر این است با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است (صحیفه نور ج 11 صفحه 34). * حضرت امام خمینی معتقد بودند که آمریکا « شیطان بزرگ » است یعنی در مقایسه با سایر قدرت های استکباری اولا نقش بنیادی و مرکزیت دارد و دیگر کشورها اقمار او به شمار می آیند. ثانیا او که شیطان بزرگ است جمعی از شیطان های کوچک را همیشه به صورت ایادی و عوامل خود به بهره برداری علیه مسلمین و مردم جهان به تحرک و فعالیت های مخرب درمی آورد. حضرت امام خمینی این واقعیت را با استفاده از روایتی درباره پیامبر اکرم (ص ) و به صورت تشبیه و تمثیلی آگاهی بخش مطرح می نمایند : « در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطان ها را دور خودش جمع کرد و اینکه : مشکل شد کار بر ما! در این انقلاب شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می کند. چه بچه شیطان هایی که در ایران هستند و چه شیطان هایی که در خارج هستند جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است . » (صحیفه امام، ج 10 ص 489) *آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می کند(صحیفه امام ج 12 ص 09) *«... با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند...»"(صحیفه امام ج 02 ص 932) *«ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما بدنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام می گذریم (صحیفه امام ج 12 ص 129) *آیا امام(ره) در طول حیات مبارکشان برخوردی با خبرهای دروغ داشتند؟ در عبارات پایانی وصیت نامه امام خمینی(ره) تذاکراتی وجود دارد که ابتدا آن را مرور کنیم: 1) «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهاى بىواقعیت به من داده مىشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مىکنم آنچه به من نسبت داده شده یا مىشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم. 2) اشخاصى در حال حیات من ادعا نمودهاند که اعلامیههاى این جانب را مىنوشتهاند. این مطلب را شدیداً تکذیب مىکنم. تا کنون هیچ اعلامیهاى را غیر شخص خودم تهیه کسى نکرده است. 3) از قرار مذکور، بعضیها ادعا کردهاند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود. 4) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است.» (وصیتنامه سیاسی-الهی، صحیفه امام، ج21، ص: 451 و 452). تذکرات فوق دلالت می کند که امام خمینی(ره) توجه کامل داشتند که بالاخره افرادی وجود دارند که خلاف واقع می گویند و نسبت هایی به ایشان می دهند که با واقع منطبق نیست. اما دأب ایشان این نبود که با نام بردن از افرادی که قصد خدمت داشتند اما به طور کامل با صداقت رابطه نداشتند را رسوا کنند بلکه دو روش داشتند: یکی آنکه با نصایح اخلاقی افرادی را که حقیقت را نمی گفتند متنبه می کردند و دیگر آنکه فقط از یک و دو کانال خبرگیری نمی کردند. حتی ایشان وقتی را برای گوش دادن به رادیوهای بیگانه اختصاص داده بودند تا از خلال راست و دروغ های آنها هم به اصل وقایعی که در کشور و جهان جاری بود واقف شوند و هم حساسیت های بیگانگان را در موضوعات مختلف دریایند. ایشان حتی به مطالب درست و راستی که گوینده آن راست گفته بود اما نه از سر تحقیق هم حساسیت داشتند و اگر چه غالبا به رو نمی آورند ولی در موارد استثنایی مواردی را یادآور شده اند. مثلا نویسنده ای در مورد کمالات مادر امام(ره) در کتاب خود مطالبی نوشته بود و امام به او ایراد گرفتند که چنین کمالاتی را از کجا به او نسبت می دهی؟ حال آنکه در تحقیقات نویسنده ای دیگر معلوم شد که مادر امام(ره) هم نزد پدر خود که مجتهد بود و هم نزد همسر خود شهید آقامصطفی با دروس حوزوی آشنا شده بود و علاوه بر آن رفتاری عرفانی و گفتاری شاعرانه داشت. ولی چون امام می دانست که آن نویسنده تحقیق نکرده کمالاتی را به مادر ایشان نسبت داده، آن را دور صداقت دانسته و خرده گرفته بودند. به همین جهت امام (ره) در شروع نهضت وقتی متوجه شدند برخی افراد غلو کردن را بر صداقت ترجیح می دهند در 12 اردیبهشت 42 در آغاز دروس حوزه عامداً سخن خود را در میان جمعیت انبوهی که در مسجد اعظم قم اجتماع کرده بودند با چنین دعایی آغاز کردند تا اهل مبارزه بدانند که نباید صداقت را در پای مصلحت اندیشی های سست قربانی کرد: حال به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش در واپسین تلاشهای خود در عرصه سیاست می خواهد با موج سواری بر فراز تعبیر نرمش قهرمانانه از سوی رهبر انقلاب که کاملا در فضایی متغایر با آنچه وی تصور می کند بکار رفت، سه دهه تلاش خود بعد از انقلاب جهت رابطه با امریکا را به در ذیل این گفتمان معنا و تفسیر کند، مساله ای که البته باز هم برای وی نتیجه ای نخواهد داشت و تحولات روزهای آتی این موضوع را بیشتر روشن خواهد کرد.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
بدنساز پرسپولیس در جلسه ای که در فدراسیون فوتبال با ستاد تخلفات فوتبال داشته بدون سند و مدرک ادعا کرده که قهرمانی پیشنهاد رشوه داده است.
به گزارش علمدار بصیر: ادعای علی دایی درباره شماره حسابها و اتهامی که به محسن قهرمانی زد باعث شد تا پای قهرمانی برای پاسخگویی به ستاد تخلفات حرفهای و حراست فدراسیون کشیده شود. حوالی ظهر چهارشنبه قهرمانی به همراه رضا کرمانشاهی دیگر داور لیگ برتر که در مظان اتهام قرار گرفته بود به فدراسیون رفت.
از طرف دیگر محمد مولایی و حاتم به عنوان افراد مطلع از سوی باشگاه پرسپولیس در فدراسیون حاضر شدند تا رودرروی قهرمانی و علیپور نشسته و در مورد دلایل خود توضیح دهند. اینطور که گفته میشود پرسپولیسیها به بازی فصل پیش بین راهآهن و آلومینیوم اشاره کردند.
مولایی که مدعی است با همشهری خود محسن قهرمانی ارتباط خوبی داشته، ادعای خود را اینطور مطرح کرد: «محسن قهرمانی قبل از بازی راهآهن و آلومینیوم شماره حسابش را داد تا در صورت موافقت دایی این بازی را برای راهآهن در بیاورد اما دایی قبول نکرد.»
مولایی در ادعایش حاتم را به عنوان شاهد گرفت، ضمن اینکه گفت کاغذی از قهرمانی داشته اما در مقابل، حاتم ادعای مولایی را تأیید نکرد.
علیپور که به همراه آیتاللهی در جلسه حضور داشتند، از مولایی کاغذ را خواستند اما مولایی در پاسخ گفت: «پارسال که علی آقا پیشنهاد قهرمانی را قبول نکرد کاغذ را پاره کردیم.»
مولایی در لابلای صحبتهایش به این مساله اشاره کرد که چون فصل پیش، پیشنهاد قهرمانی و شماره حسابش را قبول نکرده این داور تهدید کرده که تلافی میکند و در بازی پرسپولیس و سپاهان قصد تلافی داشته است.
نکته قابل توجه در مورد ادعاهای نمایندگان پرسپولیس این بود که سند و مدرکی برای ادعایشان نداشته و همه چیز را براساس گفتگوی شفاهی مطرح میکردند.
بعد از ماجرای جنجالی بازی پرسپولیس و سپاهان و توضیحات طرفین در زمینه شماره حساب که مطرح شده است، رضا کرمانشاهی که به خاطر ادعاهای بادیه، مدیرعامل نفتون به ستاد تخلفات حرفهای دعوت شده بود توضیحاتی در این زمینه داد و با حرفهای ضد و نقیض بادیه مسئولان این کمیته به جمعبندی نرسیدند. در نهایت نشست داورانی که متهم به رشوهگیری شدهاند بعد از گذشت ساعتها به پایان رسید.
خبرنگاران پشت در ایستاده بودند تا نتیجه جلسه را از متهم ردیف اول یعنی محسن قهرمانی که با ادعای دایی این روزها در مظان اتهام قرار گرفته است بپرسند اما این داور ترجیح داد بدون پاسخگویی و به صورت مخفیانه فدراسیون را ترک کرده و به مشهد برگردد.
علیپور از زمانی که دایی علیه قهرمانی صحبت کرد و برای اثبات ادعایش به فدراسیون رفت، 10 روز فرصت خواست تا با بررسی تمام جوانب نتیجه را اعلام کند.
و حالا اهالی فوتبال منتظر هستند تا رییس ستاد تخلفات حرفهای با پایان مهلتی که خواسته، نظر خود را در مورد مستندات موجود بیان کند. باید دید اظهارات شفاهی اطرافیان دایی چه عواقبی خواهد داشت و در نهایت چه نتیجهای اعلام خواهد شد.
* قهرمانی دیر به فکر انتقام افتاد! محمد مولایی بدنساز پرسپولیس در صحبتهایی که با علیپور داشته به این نکته اشاره کرده که چون فصل پیش دایی دست رد به سینه قهرمانی زد و شماره حساب او را نگرفت این داور تهدید کرده که این کار او را تلافی میکند و حالا در بازی پرسپولیس و سپاهان تلافی کرده است. اما ادعای مولایی جای تأمل بیشتری دارد. بعد از آن بازی محسن قهرمانی چندین و چند قضاوت برای تیم دایی داشت از جمله بازی اول فصل (پرسپولیس و تراکتورسازی). چرا این داور در آن بازی به فکر تلافی نیفتاده بود؟
در آن بازی محسن قهرمانی پنالتی به نفع پرسپولیس گرفت که بنا به گفته کارشناسان داوری اصلاً آن پنالتی درست نبود و نمیتوان باور کرد که قهرمانی در بازی پرسپولیس و سپاهان به فکر تلافی بود.
اگر مولایی مدعی است که قصد دارد دست رشوهگیران را رو کند و به پاک شدن فوتبال کمک کند چرا همان موقع که کاغذ قهرمانی در دستش بود و یا این داور چنین پیشنهادی را مطرح کرد نزد مسئولان فدراسیون نرفته و این مسائل را بازگو نکرده است!
به نظر میرسد کسی که با پیشنهاد رشوه دادن مواجه شده و مسئولان را در جریان چنین مسائلی نمیگذارد گناهش کمتر از فرد خاطی و رشوهگیر نیست.
* نامه داوران بینالمللی به کفاشیان؛ اگر دایی اثبات نکرد، محرومش کنید ادعاهای دایی فقط محسن قهرمانی را زیر سؤال نبرد بلکه تمام جامعه داوری را تحتالشعاع قرار داده است، داوران از شرایط موجود راضی نیستند و از قرار معلوم محسن ترکی به نمایندگی از داوران بینالمللی نامهای به کفاشیان نوشته و از او خواسته در صورت عدم اثبات اتهامات وارده به قهرمانی توسط علی دایی، این مربی ضمن عذرخواهی در صدا و سیما از قهرمانی، باید محروم شود. گویا داوران بینالمللی هم این نامه را امضا کردهاند.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
تا زمانی که روند "تعامل سازنده" ایران با قدرتهای بزرگ بر سر مناقشه اتمی ادامه داشته باشد چراغ قرمزی که باراک اوباما در مورد حمله به مراکز اتمی ایران در برابر اسرائیل قرار داده است، سبز نخواهد شد.
به گزارش علمدار بصیر : سایت بی بی سی فارسی(BBC Persian)، طی مقاله ای به بررسی تاثیر مذاکرات ایران و آمریکا بر رژیم صهیونیستی پرداخت. این سایت نوشت:
گفتگوی تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی از جدی بودن آمریکا و ایران برای رسیدن به توافقی بر سر مناقشه هستهای حکایت دارد اما این اقدام بیسابقه به احتمال بسیار زیاد بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را به شدت نگران خواهد کرد.
دولت راستگرای اسرائیل حسن روحانی را "فریبکاری" میداند که با لحنی ملایم و چهرهای خندان غرب را به بازی خواهد گرفت و با نجات جمهوری اسلامی از زیر بار کمرشکن تحریمها، ایران را به آرامی به ظرفیت تولید بمب اتمی نزدیک تر خواهد کرد.
هنوز آقای روحانی وارد نیویورک نشده بود که کمپین رسانهای اسرائیل علیه او شروع شد که پیام آشتی و "تعامل سازنده" او تله ای بیش نیست.
بنیامین نتانیاهو همچنین مانند گذشته از دیپلماتهای اسرائیلی خواست که حین نطق رئیس جمهوری ایران به نشانه اعتراض از سالن سخنرانی خارج شوند.
اما موضع تهاجمی آقای نتانیاهو دست کم در مقطع فعلی بینتیجه بوده است.
از روز پنجشنبه که جواد ظریف و جان کری، وزیران امور خارجه ایران و آمریکا دیدار کردند، حسن روحانی و رهبران غربی از لحن متفاوت و فضای مثبت مذاکرات تمجید و درباره آینده تعاملات ابراز خوش بینی میکنند.
آلون بن مییر، استاد روابط بین الملل دانشگاه نیویورک، به بیبی سی فارسی میگوید که دولت اسرائیل در قبال حسن روحانی دچار اشتباه محاسباتی شد.
او به بیبی سی فارسی میگوید: «این کار بیانگر آن است که از درایت سیاسی لازم برخوردار نیستند. به نظر من، وقتی که فرصتی برای حل و فصل دیپلماتیک مناقشه اتمی ایران به وجود میآید اسرائیل که به شدت از برنامه اتمی ایران نگران است باید به خوبی از آن فرصت استفاده میکرد.»
حتی پیش از آنکه هیات ایرانی به سرپرستی حسن روحانی ابتکار دیپلماتیک را در نیویورک در دست بگیرد، بعضی از تحلیلگران اسرائیلی هشدار میدادند که ایران و غرب روند تعاملات جدی را آغاز کردهاند و اسرائیل نباید با موضع گیریهای تند، خودش را منزوی کند.
مدافع سرشناس رئیس جمهوری ایران در اسرائیل که البته در اقلیت بسر میبرد، افرایم هالوی، رئیس پیشین سازمان جاسوسی موساد است.
آقای هالوی در سفری که اخیرا به اسرائیل داشتم در مصاحبهای اختصاصی به بیبی سی فارسی گفته بود منتقدان حسن روحانی در اسرائیل دچار تناقض هستند.
او گفت: «مردی رئیس جمهور ایران شده که پیروزیاش چشمگیر بوده. اما میگویند که او فردی مکار است- مانند روباهیست که میتواند دیگران فریب بدهد. این حرف به معنی آن است که حسن روحانی تواناییهایی دارد. پس چرا باید گفت که او اهمیتی ندارد؟ چیزهایی که میگویید باید با هم تطابق داشته باشد.»
او افزود: «باید به حسن روحانی فرصتی داده شود. اگر در نهایت تلاش برای تعامل با ایران شکست بخورد که البته احتمالش هم وجود دارد آن وقت روشن خواهد شد که شکست مذاکرات به خاطر آن نبوده که اسرائیل از همان ابتدا نگذاشته بود کاری صورت بگیرد.»
بعید است که در این مقطع نخست وزیر اسرائیل بخواهد از موضعش در قبال حسن روحانی عقب نشینی کند.
آقای نتانیاهو یکشنبه بیت المقدس را به قصد واشنگتن ترک خواهد کرد و دوشنبه در واشنگتن با باراک اوباما دیدار خواهد کرد.
او سپس روز سه شنبه در نیویورک از پشت همان تریبونی در سازمان ملل متحد سخنرانی خواهد کرد که یک سال پیش در آن خط قرمز معروف خود را در برابر پیشرفتهای اتمی ایران ترسیم کرده و در مورد احتمال توسل به گزینه نظامی هشدار داده بود.
امسال اما حسن روحانی موفق شده است که در ظرف چند روز رایزنیهای فشرده و طی یک کمپین رسانهای موفق در آمریکا، در عمل حملات لفظی دستیاران بنیامین نتانیاهو را خنثی و اسرائیل را در موضع دفاعی قرار دهد.
به نظر میرسد که گفتگوی مستقیم حسن روحانی و باراک اوباما اقدام نظامی یکجانبه اسرائیل علیه ایران را هم دشوارتر خواهد کرد.
تا زمانی که روند "تعامل سازنده" ایران با قدرتهای بزرگ بر سر مناقشه اتمی ادامه داشته باشد چراغ قرمزی که باراک اوباما در مورد حمله به مراکز اتمی ایران در برابر اسرائیل قرار داده است، سبز نخواهد شد. جام
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
در یک بررسی رفتاری، 75 درصد کسانی که از پوشاک زننده استفاده میکنند، دچار سندروم خودنمایی هستند
به گزارش علمدار بصیر: مسئله این است؛ «ساپورت»! پرسش کلیدی این روزهای فعالین اجتماعی این است که این پوشش خاص چگونه سر از خیابان های تهران درآورده است. دکتر ابهری آسیب شناس شهیر اجتماعی پاسخ های جالبی در این خصوص می دهد.
وی در ادامه افزود: نود درصد از این افراد فلسفه این نوع پوشاک را نمی دانند و فقط برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح امروزی ها دست به حرکاتی می زند که باعث بروز ناهنجاری های رفتاری می گردد. بعضی از بانوان تصور می کنند که با اینگونه پوشاک زیباتر می شوند درحالیکه نه تنها البسه یاد شده زیبایی به همراه نمی آورد بلکه ابزاری برای تحریک دیگران می شود.
ابهری همچنین با اشاره به بیماری سندروم خودنمایی در این افراد اظهار داشت: در یک بررسی رفتاری، 75 درصد از کسانی که از پوشاک زننده استفاده می کنند دچار سندروم خودنمایی هستند. این ناهنجاری یکی از علل خودنمایی به افرادی که دارای آن می باشند با جلب توجه دیگران و نگاه های آنها و احساس رضایت می نمایند درروانشناسی به این سندروم هیستوروم یونیک گفته می شود که جوزدگی و خروج از رفتارهای منطقی نیز بر همین علت استوار می باشد.
این کارشناس مسائل اجتماعی کشور یادآور شد: ساپورت های که اخیرا وارد کشور شده فقط برای سالنهای رقص و باله می تواند مورد استفاده قرار می گیرد نه در خیابان ها و معابر. در این صورت است که تحریکات جنسی باعث بروز رفتارهای غیر منطقی و قانون شکنانه می گردد.
خبرنو
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
مبلغ کویتی در یک فتوای جنجالی ازدواج زن و مرد بازیگر را در سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی معتبر اعلام کرد و گفت که زنان متاهل در صورت بازی در نقش عروس در فیلم و تئاتر خیانتکارند.
به گزارش علمدار بصیر: " مبارک البذالی" گفت: مراسم ازدواجی که هنگام ایفای نقش برای بازیگران سینما و تئاتر برگزار می شود باید واقعی به شمار بیاید و زنان متاهل نباید در این نقش ها شرکت کنند زیرا نمی توانند به عقد نفر دوم درآیند. این فتوا در محافل هنری و سینمایی کویت واکنش های انتقاد آمیزی در پی داشته است. این مبلغ خاطرنشان کرد زنان متاهلی که در فیلم و تئاتر یک بار دیگر ازدواج می کنند مرتکب گناه بزرگی شده و شوهرانشان باید این نقش ها را به عنوان خیانت تلقی کنند. مفتی افراطی کویتی با استناد به یک حدیث ادعا کرد در سه مورد نیت انسان نقش اساسی ندارد و ازدواج یکی از آنهاست. زیرا بازیگر زن با اختیار چنین نقشی را می پذیرد و در حضور شهود و ولی امر خود به ازدواج با بازیگر مرد مبادرت می کند و چون بازیگری از امور غیر جدی است پس مشمول حدیث مذکور شده و عقد صحیح است. وی افزود: اگر بازیگر زن شوهرداشته باشد و در اثنای نقش بازی کردن دوباره ازدواج کند هم او و هم شوهر واقعی اش مرتکب گناه بزرگی شده اند. هنرمندان کویتی با انتقاد از این فتوا عنوان کردند که بازیگری تجسم دادن به واقعیت هاست نه خود آنها. عبدالرحمن العقل هنرپیشه کویتی در این خصوص تاکید کرد هنرپیشگی یعنی به تصویر کشیدن واقعیت ونه حقیقت مطلق. وی افزود: امیدوارم درباره هیچ امری مبالغه نشود. فاطمه عبدالله هنرپیشه و فعال رسانه ای نیز گفت: در این فرایند نه ولی دختر هست و نه وکیل واقعی ، نه مهریه و نه ایجاب و قبولی صورت می گیرد؛ در حالی که همه این شروط باید برای صحت ازدواج فراهم شود. وی افزود: بعضی ها فقط به ظاهر امور اکتفا می کنند و به جزئیات توجه نمی کنند. ما هنرپیشه ها یک کار هنری ارائه می کنیم و شخصیتی را به تصویر می کشیم که غیر از خود ماست. جام
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
از مرحوم آیت الله بهجت در خصوص مختار سوال شد که ایشان صراحت نظر خویش را بیان داشتند.
علمدار بصیر: در پرسشی از محضر آیت الله بهجت ره نظر ایشان را درباره مختار جویا شدند که متن این نظر خواهی و جواب آیت الله العظمی بهجت ره درذیل آمده است.
نظر حضرتعالی درباره شخصیت مختار ثقفی که مورد تردید واقع شده است چیست؟ علاقمندیم که دیدگاه شما را در این مورد بدانیم. ایشان در جواب به این نظر خواهی اینگونه فرمودند: مختار اهل نماز بود، او از اولیای خدا بود. نماز با حال و عجیبی می خواند. در شأن مختار ره همین کفایت می کند که قاتل، دشمنان اهل بیت علیهم السلام و قتله ی سیدالشهدا سلام الله علیه بود. نقل است که می گفت: فلانی را کشتم، فلانی را کشتم. تا این که وقتی آخرین نفر را کشت، گفت:« راحت شدم! » دوره نهضت او شاید حدود 9 ماه بود. نوشته اند: هنگامی که آخرین نفر آن ها را که "محمد اشعث" یا "شمر" بود به قتل رساند، گفت:« الان اگر بمیرم، دیگر باکی نیست!» وقتی به نهایت مقصودش رسید، گفت:« دیگر اگر بمیرم، غصه ای ندارم.»
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/7/6 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |