|
صادق زیباکلام میگوید اصلاحطلبان از حالا به بعد راه خودشان را از دولت روحانی جدا میکنند و راه خودشان را خواهند رفت.به گزارش علمدار بصیر: صادق زیبا کلام در مصاحبه با خبرگزاری آریا گفت: ذاتا میان جهانبینی و تفکرات جریان اصلاحطلب و جریانی که حول محوریت دکتر روحانی تشکیل شده است ضمن داشتن اشتراکات اما در عین حال تفاوتهای مهمی هم میان این دو جریان وجود دارد. وی افزود: ائتلاف اعتدالیون به رهبری دکتر روحانی و اصلاحطلبان به لیدری خاتمی همچون ائتلافها در دیگر جریانات سیاسی بیشتر در موارد و مواقعی که با یک رقیب و دشمن مشترک روبرو هستند انسجام پیدا میکند اما بعد از عبور از این نحله طرفین مسیرهایی که یکی نیستند را میپیمایند با وجود نفوذ شماری از مدعیان اصلاحطلبی در کابینه و برخی معاونتهای دولت، زیباکلام مدعی شد: نقطه اوج ائتلاف روحانی و اصلاحطلبان انتخابات 24 خرداد بود اما بعد از آن اگر صحبت از ائتلاف و انسجام میشد بیشتر حالت سمبلیک و نمادین داشت. یعنی در عمل نه اصلاحطلبان خیلی اصرار داشتند که وارد دولت آقای روحانی شوند و نه ایشان خیلی اصرار به حضور اصلاحطلبان در دولت خود داشت. در واقع عدم تمایل از هر دو طرف بود وی با بیان اینکه روحانی و حلقه اصلی مشاورین ایشان خیلی اصراری بر حضور اصلاحطلبان در دولت خود ندارند، افزود: با توجه به غیرقانونی اعلام شدن فعالیت مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، بنده معتقدم اصلاحطلبان دیر یا زود حزب جدیدی را تشکیل خواهند داد که اهداف و منافع این حزب جدید دموکراسیخواهی، آشتی ایران با دنیا، تنشزدایی در سیاست خارجی، تلاش در جهت آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت مجدد تشکلهای مستقل دانشجویی مثل دفترتحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی، آزادی مطبوعات و رسانهها، حاکمیت قانون و انتخابات آزاد خواهد بود.
بنابراین اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم یقیناً با پرچم اصلاحطلبی و تشکلهای خودشان وارد خواهند شد البته ممکن است در همین انتخابات شاهد ائتلاف بین نامزدهای جناح دولت روحانی و اصلاحطلبان در برخی از حوزهها باشیم اما مسلم این است که اصلاحطلبان از حالا به بعد راه مستقل خودشان را خواهند پیمود.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
وهابیت از اسلام چه می داند؟
مرد وهابی رو به کعبه کرد و گفت: همانطور که شما اطفال اهل سنت را در عراق و سوریه سوزاندید خداوند ریشه شما و کربلایتان را در آتش بسوزاند.به گزارش علمدار بصیر به نقل از شیرازه چند صباحی است سایه شومی بر سر کشورهای اسلامی گسترده شده است که تلاش می کند با قتل و جنایت در کشورهای اسلامی چهره زیبای اسلام را در نگاه جهانیان تخریب کند، ویروسی به نام گروه های وهابی تکفیری که پر واضح است از سوی کدام کشورهای غربی و عربی حمایت میشود. یکی از فعالیت های این گروه ملحد ضرب و شتم شیعیان علی الخصوص روحانیت شیعه در اماکن زیارتی عربستان می باشد که اخیرا نیز کلیپی تصویری از هتک حرمت وهابیون به روحانیت شیعه در خبرگزاری های داخلی و خارجی پخش شده است که می توانید در زیر مشاهده کنید:
با توجه به نزدیک شدن به ایام حج، می طلبد که مسولین نهاد حج و زیارت اقدامی شایسته برای عدم تکرار اینگونه برخوردها انجام دهند. مطلع شدیم حجت الاسلام «ر» یکی از روحانیون شهر آباده نیز در کنار خانه خدا مورد مجازات خودجوش(!) یکی از این وهابیون قرار گرفته است که به دلیل مشکلاتی که در سفرهای آینده ممکن است برای او پیش آید از ذکر نام این روحانی خودداری می کنیم. *داستان این حادثه از کجا شروع شد؟ در یک عصر گرم ماه مبارک رمضان در حالی که هوا به شدت گرم بود، پس از طواف خانه خدا هنگام خروج از مطاف متوجه شدم کسی از پشت سر شانه مرا محکم گرفت. به پشت سر برگشتم تا ببینم کسیت و این عمل از روی محبت است یا دشمنی، چیزی که دیدم مردی میانسال با ریش بلند و سبیل تراشیده بود که در چشمان من زل زده و چیزی نمیگفت. بعد از سلام و احالپرسی مرد وهابی رو به کعبه کرد و گفت: همانطور که شما اطفال اهل سنت را در عراق و سوریه سوزاندید خداوند ریشه شما و کربلایتان را در آتش بسوزاند. با وجودی که از این جسارت بزرگ در کنار خانه خدا مخصوصا به سرور و سالار شهیدان متأثر شده بودم تنها به او گفتم: خداوند تو را هدایت کند. ![]() *چه شد که شما را کتک زد؟ هنگام خروج از مسجدالحرام، در کنار باب اسماعیل یکی از دوستان همشهری را ملاقات کردم و مشغول صحبت با او بودم که دیدم مرد وهابی هتاک پشت سرم است. مجددا به سوی من آمد و در مقابلم ایستاد و با دستهایش محکم شانه هایم را گرفت، پرسید: اهل کجایی؟ گفتم:ایران. چند بار کلمه ایران را از روی غیظ تکرار کرد. اگر چه من در لباس روحانیت بودم و شیعه بودن من کاملا واضح بود پرسید:شیعه هستی یا سنی؟ گفتم: خداوند، قبله، پیامبر و قرآن ما یکی است. گفت: آیا چنین چیزی ممکن است؟ گفتم بله. گفت: چه کسی گفته است؟ گفتم خداوند. در این هنگام ناگهان مرا زیر رگبار مشت و لگد خود قرار داد. عمامه از سرم افتاد و من نقش بر زمین شدم. به صورت وحشیانه مشت و لگد میزد تا اینکه مردم مانع ادامه درگیری شدند. داشتم عبا و عمامه ام را از روی زمین جمع میکردم که یکدفعه دیدم دوباره دیوانه وار از دست مردم کند و به طرف من حمله ور شد. بعد از آنکه مجدداً مردم و مأموران مانع زدن او شدند به طرف من آب دهان پرتاب کرد. *شما در مقابل حملات او از خود دفاع نکردید؟ من در ابتدا هاج و واج مانده بودم و این صحنه برایم بسیار غیر منتظره بود چرا که در مخیله ام هم نمی گنجید که مسلمانی را در ماه مبارک رمضان با دهان روزه در کنار خانه خدا بدون هیچ جرمی مورد ضرب و شتم قرار دهند. مضافا به اینکه اگر من کوچکترین ضربه ای به او وارد میکردم دوربین هایی که در اطراف مسجدالحرام مستقر است این صحنه را ضبط میکردند و همین را سند قرار داده و به بهانه کسی که به حرم امن الهی خدشه وارد کرده چه بسا حکم اعدام مرا صادر میکردند. * عکس العمل مأموران سعودی چه بود؟ پس از جدا کردن مرد وهابی از من توسط مردم، ماموران آن مرد وهابی را روی صندلی نشاندند و مانند مربیان کشتی شانه های او را می مالیدند و او را باد میزدند تا خستگی از تنش بیرون برود! ولی کار مربیان(!) اینجا تمام نشد و دو مأمور به سمت من آمدند و دست مرا گرفتند تا به پایگاه انتظامی ببرند. در این هنگام وقتی آن مرد وهابی به آنها گفت من به انتقام اطفال اهل سنت او را کتک زدم و اهانتی به مقدسات درکار نبوده است مرا رها کردند. * با توجه به اینکه مکه حرم امن الهی است و خداوند میفرماید: ومن دخله کان آمنا... و حتی حیوانات در آنجا آزادند، به نظر شما چگونه میتوان این حرکت را درباره یک مسلمان توجیه کرد؟ شما باید این سؤال را از آن وهابی نامرد بپرسید. مطمئناً این سؤالی است که مانند هزاران سؤال دیگر وهابیون از خدا بی خبر پاسخی برای آن ندارند. ولی در واقع علت اصلی این اعمال ددمنشانه این است که آنها خود را مجسمه اسلام واقعی دانسته و همه گروه های مسلمان دیگر مخصوصا شیعه را کافر دانسته و قتل آنان را واجب میدانند. جالب این است که میگویند شیعه کافر و قتلش واجب است. *منشا این دیدگاه به نظر شما از کجاست؟ از وهابیت و رهبران ملحد آنان. در کتاب الشیعه و التقریب که اخیرا در عربستان چاپ شده آمده: ما شیعه را مسلمان نمیدانیم و تقریب با شیعه ممکن نیست همانگونه که تقریب با یهود و نصاری ممکن نیست. حتی در جنگ 33 روزه حزب الله با رژیم صهیونیستی سه تن از رهبران وهابیت فتوی دادند نه تنها کمک به حزب الله حرام است بلکه دعا کردن برای پیروزی حزب الله هم از گناهان کبیره محسوب میشود و میدانید که بعد از جنگ معلوم شد که عربستان اسرائیل را ترغیب میکرده و سوخت و مخارج جنگنده های اسرائیلی را تأمین میکرده تا بر سر مردم شیعه بمب بریزند.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
در اسرائیل اظهارات اوباما با تردیدهای جدی روبرو شد. تحلیلگران تلویزیون رژیم صهیونیستی از اوباما به خاطر اینکه آمریکا را در منطقه ضعیف نشان داده، به شدت انتقاد کردند.
به گزارش خاورستان: شبکه الجزیره امروز در بخش خبر روزنامه های خود به خبری از "هاآرتص" اشاره کرد که در آن به واکنش ها در اسرائیل پس تصمیم باراک اوباما برای گرفتن تاییدیه کنگره جهت انجام هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه، پرداخته شده است.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی، در اسرائیل اظهارات اوباما با تردیدهای جدی روبرو شد. تحلیلگران تلویزیون رژیم صهیونیستی از اوباما به خاطر اینکه آمریکا را در منطقه ضعیف نشان داده، به شدت انتقاد کردند.
یک مقام اسرائیلی گفت: «این نگرانی وجود دارد که در منطقه این تصور به وجود آید که رئیسجمهور آمریکا برای استفاده از زور آن هم وقتی که خط قرمز نادیده گرفته میشود، نگران است و پیام اشتباهی را به دیگر قدرتهای منطقه ارسال کند.»
وی در توضیح سخنان خود گفت: «وقتی که رئیس جمهور آمریکا در موضوع بکارگیری سلاح شیمیایی در سوریه این گونه با تردید و تاخیر برخورد می کند، اسرائیل چگونه می تواند در صورت رویارویی نظامی با ایران در موضوع برنامه هسته ای و تلاش برای ساخت بمب، به حمایت آمریکا از اسرائیل اطمینان داشته باشد.»
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
هر سرباز آمریکایی که از هواپیما پایین می آید یا از ناو خود بر خاک سوریه پا می گذارد، باید تابوتش را با خودش حمل کند.
به گزارش علمدار بصیر: بیبیسی ادعا میکند که ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی را به بغداد فرستاده و مالکی هم مشاور امنیت ملیاش، "فالح فیاض" را حامل پیام ایران به آمریکا کرده است.
مشرق نوشت: بیبیسی ادعا میکند که ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به بغداد نزد "نوری مالکی" نخستوزیر عراق فرستاده است.
به ادعای این منابع، آقای مالکی هم مشاور امنیت ملی اش، "فالح فیاض" را حامل پیام ایران به آمریکا کرده است.
بیبیسی هیچ سندی برای اثبات این ادعای خود که از آن با عنوان "تماس" یاد کرده، رو نکرده است.
مدعی میشود: « اما محتوای این پیام هم در حد همین هشدارهای کلی بوده که مقامهای ایرانی نسبت به پیامدهای دخالت نظامی در سوریه داده اند و تهدیدی در بر نداشته است.»
این در حالی است که طی روزهای اخیر پیامکی منتسب به سردار سلیمانی منتشر شده که در آن آمده: «هر چتربازی که قرار است از هواپیما هلیبرن شود، هر تفنگداری که قرار است از ناوها پیاده شود، هر کماندویی که قرار است با نفربر پیاده شود، یادش باشد که قبلا تابوتش را سفارش داده باشد. شامات (سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است. همانجایی که میتواند معراج ما و گورستان شما باشد.»
در همین زمینه پایگاه خبری "النشره" (elnashra) نیز گزارش داد ه که سردار "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس ایران در خصوص حمله احتمالی غرب به سوریه اظهار داشت: هر سرباز آمریکایی که روی خاک سوریه پا می گذارد باید تابوت خود را نیز با خودش حمل کند.
بر اساس این گزارش، سردار سلیمانی گفته: سوریه برای ما خط قرمز است، سرزمین شام معراج ما به سوی آسمان است و یقینا گورستان آمریکایی ها خواهد شد.
وی افزود: هر سرباز آمریکایی که از هواپیما پایین می آید یا از ناو خود بر خاک سوریه پا می گذارد، باید تابوتش را با خودش حمل کند.
فرمانده سپاه "سردار جعفری" نیز تأکید کرده بود هرگونه جنگی که آمریکا در منطقه آغاز کند نابودی اسرائیل را در پی خواهد داشت.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
زن جوان سال گذشته در اتوبوسی در هند مورد تجاوز گروهی قرار گرفت و بعدا به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستانی در سنگاپور درگذشت.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از بی بی سی فارسی، نوجوان متهم به تجاوز گروهی در هند گناهگار شناخته شد.
صدور حکم در مورد این نوجوان که حالا 18 ساله است پیش از این چندین بار به تعویق افتاده بود.
دادگاهی در دهلی، پایتخت هند، نوجوانی را که به اتهام مشارکت در تجاوز گروهی و قتل یک دختر دانشجو در اتوبوسی در دسامبر گذشته محاکمه کرده بود، گناهکار تشخیص داد.
این زن جوان سال گذشته در اتوبوسی در هند مورد تجاور گروهی قرار گرفت و بعدا به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستانی در سنگاپور درگذشت.
این نوجوان که در زمان وقوع جرم 17 سال داشت در دادگاه ویژه رسیدگی به اتهامات کودکان و نوجوانان محاکمه شد.
براساس قوانین هند، حداکثر محکومیتی که این نوجوان به دلیل مشارکت در تجاوز دریافت میکند، سه سال خواهد بود که این مدت را باید در یک مرکز بازپروری بگذراند.
صدور حکم در مورد این نوجوان که حالا 18 ساله است پیش از این چندین بار به تعویق افتاده بود.
بسیاری از جمله خانواده قربانی این حادثه خواسته بودند که با این فرد همانند یک مجرم بالغ رفتار شود و به خاطر جرمی که مرتکب شده به اعدام محکوم شود.
تجاوز به این دختر دانشجوی 23 ساله بازتاب های گسترده ای در هند داشت و شهرهای این کشور چندین روز شاهد اعتراضاتی خشونتآمیز بود.
در ارتباط با این پرونده 6 مرد از جمله این نوجوان بازداشت شدند که محاکمه 4 نفردیگر از آنها هم به طور جداگانه انجام شده که قرار است رای دادگاه در باره آنها طی هفته های آینده اعلام شود.
در ارتباط با این پرونده در مارس گذشته پلیس از پیدا شدن جسد یکی از متهمان در سلولش خبر داد. در آن زمان مقامات زندان اعلام کردند که این فرد خود را در سلولش به دار آویخته است.
هند چند ماه پیش لایحه جدیدی در زمینه مجازات های سنگین نظیر اعدام را برای جرم تجاوز تصویب کرد.
شبکه یورونیوز هم افزود: یکی از متهمان پرونده تجاوز گروهی و قتل یک دختر دانشجو در دهلی، از سوی دادگاه به سه سال حبس محکوم شد. این حداکثر محکومیتی است که یک نوجوان می تواند دریافت کند.
مادر قربانی به خبرنگاران می گوید: «ما از این حکم راضی نیستم. ما می خواهیم او به دار آویخته شود، زیرا جنایتی که او مرتکب شده است، جنایت یک فرد بالغ است. بنابراین مجازات او هم باید مانند یک فرد بزرگسال باشد نه یک نوجوان.»
تجاوز به این دختر 23 ساله که در اتوبوس به همراه نامزدش بود، با واکنش گسترده مردم و اعتراضات مهمی در چند شهر هند مواجه شد.
یکی از پنج متهم دیگر این پرونده، چند ماه پیش در زندان خودکشی کرد. چهار متهم دیگر قرار است در هفته های آینده محاکمه شوند و امکان مجازات اعدام برای آنها وجود دارد.
جام
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
دعواها و اختلاف نظر این روزهای گردانندگان اصلی فوتبال کشور، فوتبال ایران را پرهیاهوتر از گذشته کرده است.
به گزارش علمدار بصیر: 18 خرداد با برتری ایران مقابل کره جنوبی مردم نفسی به راحتی کشیدند که تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی رفته و دغدغهها تمام شده است. انتظار و امید حرکتی پرنشاط و امیدوارانه برای موفقیت در جام جهانی برزیل بود اما به قول معروف چه فکر میکردیم و چه شد. از حماسه خرداد نزدیک به سه ماه گذشته و نه تنها از برنامهریزی و طراحی استراتژیک خبری نیست بلکه مناسبات مسئولان فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و کادر فنی تیم ملی خلاصه شده در دعوا و بیانیه و مصاحبه علیه یکدیگر. مدیران فوتبال و کادرفنی تیم ملی دور یک میز جمع میشوند و بعد از جلسات خود از همدلی و همراهی میگویند اما به ساعتی نکشیده مصاحبه ضد یکدیگر و متهم کردن به دروغگویی آغاز میشود. ما میمانیم که چه فرقی است میان برخی مربیان وطنی و مرد حرفهای پرتغالی که همانند یکدیگر ناگهان بیانیه مینویسند و بیمهابا به فوتبال میتازند. برایمان سوال میشود که مگر کره جنوبی، ژاپن و استرالیا هم به جام جهانی نرفتهاند چرا در آنجا برگزاری مسابقات لیگ به بحران حل نشدنی تبدیل نشده و واقعا برنامه ریزی لیگ برتر چه عملیات بالاتر از خطری است که هنوز هم نمیتوان آن را به سامان رساند. جالب اینکه در کنار کیروش، مربیان سایر رده ها از جمله زیر 22 سال نیز از برنامه ریزی سازمان لیگ گلایه دارند. اگر قرار است سرمربی تیم ملی و مدیران باشگاه ها خود روی رینگ بروند و مشکل را حل کنند که دیگر چه نیازی به طراحی برنامه توسط سازمان لیگ است؟ هر روز و ساعتی که میگذرد به جام جهانی نزدیکتر میشویم و هنوز مسئولان فدراسیون، سازمان لیگ و تیم ملی در اولویت بندی میان تیم ملی و باشگاهها ماندهاند. کیروش هم که میگفت فوتبال ایران را مانند خودش حرفهای میکند اکنون انتظاراتی دارد که همتایان حرفهای او در کشورهای دیگر چنین خواستههایی را ندارند. بیتردید مردم ایران نخواهند پذیرفت که تیم ملی قربانی این دعواهای تمام نشدنی مدیران فدراسیون و کادر تیم ملی شده و در جام جهانی نتیجه نگیرد. مردم از صعود به جام جهانی راضی هستند اما نه به قیمت اینکه تیم ملی بدون اردو و برنامه برای زنگ تفریح شدن به برزیل برود. این اختلافات و کجسلیقگیها باعث شده گاهی اوقات با خودمان بگوییم کاش به جام جهانی نمیرفتیم تا این تنشها به فوتبال پرهیاهوی ایران اضافه میشد. منبع:تسنیم
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
عراق، پاکستان، مصر، یمین، بحرین کشورهایی هستند که در آشوب هستند و این آشوب در ایران بویژه بعد از انتخابات کم است.
به گزارش علمدار بصیر: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: دولت باید وعده هایی را داده عمل کرده و مردم نیز باید وعده ها را مطالبه کند. وی با اشاره به طراحی و راه اندازی سایت دولت، گفت: مردم می تواند عملکردها و وعده های دولت را زیر ذره بین برند و رصد کنند و عملکرد دولت را جویا باشند.
وی یادآورشد: دولت قبلی وعده داده بود معادن البرز مرکزی فعال شود ولی عملی نشد و این موارد نباید تکرار شود.
عملکرد دولت قبلی تنبیه ای برای ماست هاشمی رفسنجانی افزود: عملکرد دولت گذشته تنبیه ای برای ماست و دولت قول و قرارهایی که می دهد باید انجام دهد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: مازندران و منطقه شمال حقیقا از نعمت های الهی در روی زمین برخوردارند ولی در مشکلاتی نظیر فقر، بیکاری و ندری بسر می برند.
وی بیان داشت: در منطقه سوادکوه با وجود اینکه از دیرباز معادن زیادی وجود داشته است و در حال حاضر خانواده ها سالها با مشکل بیکاری و تامین ارزاق مواجه هستند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان با اشاره به خلق حماسه مردم آمل در شش بهمن گفت: مردم شیرگاه نیز در 7 بهمن حماسه ای خلق کردند.
مواد دیگری جایگزین نفت شود وی با تاکید بر اینکه مسئولان اجرایی نظام باید مقدماتی برای احیای دوباره معادن و البرز مرکزی بوجود آورند، گفت: در بحث ملی نیاز است امروز مواد دیگری باید جایگزین نفت شود و این امر برای کشور بسیار مهم است.
وی افزود: در معادن یکسری موادی وجود دارد که قابل سوختن است و در معادن هزاران زیرمجموعه صنعتی وجود دارد که جایگزین نفت شود و برای زندگی و ارزاق مردم نعمت است.
هاشمی رفسنجانی گفت: مازندران از جهات مختلف اهمیت بسیاری دارد و مردم استان در گذشته تاریخ اسلامی، پیشتاز و استقبال کننده از اسلام بودند و مردم غریب پرور و مهمان نواز بودند.
رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام عنوان کرد: بسیاری از امامزادگان متواری به دلیل موقعیت جغرافیایی و پناه آوردن و بسیاری از اهل تشیع در این استان مستقر شدند.
وی با گرامیداشت یاد آیت الله صالحی مازندرانی گفت: وی در دوران زیادی در زندانها گذارند و در سال 56 در روز فوت فرزند امام راحل، حجت الاسلام سید مصطفی خمنیی مردم قم قیام کردند و آیت الله صالحی مازندرانی بیانه محکمی علیه رژیم صادر کردند.
دل مردم با روحانیت است رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به انتخابات گفت: مردم در روز انتخابات ترجیح دارند که به یک روحانی رای دهند و این نشانه آن است که مردم دلشان به روحانیت است و حکومت اسلامی ایران با جنگ ها و مشکلات آن زمان و در حال حاضر با مشکلات اقتصادی و تحریمها بسر می برند و مردم متوجه شدند روحانیت در این مسائل دخیل نیستند.
وی مشکلات کنونی را خیلی مهم برشمرد و گفت: تحریمها هستیم و از منابع و صنایع نمی توانیم استفاده کنیم و به دلیل عدم پرداخت پول، نفت را نمی توانیم بفروشیم و اگر بفروشیم در قبال آن باید کالایی با قیمت گزاف تامین کنیم.
کشور شاهد خطر بزرگی است هاشمی یادآورشد: کشور اخیر شاهد خطر بزرگی است و آمریکا و جهان غرب به یک کشور عربی اعلان جنگ کردند و اکنون در سوریه گوشها منتظرشنیدن صدای انفجار بمب هستند و صدها هزار نفر از مردم سوریه کشته شدند و هشت میلیون آواره در داخل و خارج از کشور دارد و تعدادی در زندانها بسر می برند و از ورزشگاهها برای زندان استفاده می شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: عراق، پاکستان، مصر، یمین، بحرین کشورهایی هستند که در آشوب هستند و این آشوب در ایران بویژه بعد از انتخابات کم است.
وی افزود: استفبال مردم از انتخابات می طلبد که دولت نیز جوابگوی نیاها و خواسته های آنان باشد و اکنون جوانان تحصیلکرده با هزنیه های خود و خانواده خود بیکار و جویای کار هستند و هر کس بخواهد به این کشور و ملت خدمت کند، در درجه اول راهها را باز، منابع را تامین کند و تا کسب و کار تولید رونق بخشد. منبع:مهر
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
امام زمان علیهالسلام ظهور میکنند و مردم زمان خود را نجات میدهند، پس تکلیف مردمی که تا آن زمان زیسته و مردهاند چه میشود؟
به گزارش علمدار بصیر: یکی از شبهه های که در خصوص ظهور حضرت حجه (عج )مطرح می کنند این است که تکلیف مردمی که تا زمان ظهور مردهاند چه میشود؟
باید توجه داشت که امام معصوم علیهالسلام از دو شأن برخوردار است که یکی از آنها «ولایت و امامت» است که مردم چه بخواهند و چه نخواهند، او از جانب خداوند حکیم به ولایت و امامت تعیین شده است و به وظایف خود در این زمینه عمل مینماید. اما شأن دیگر «حکومت» است. یعنی در واقع این امام معصوم (ع) است که باید حاکم باشد و حکومت و امور مربوط به آن را اداره نماید. اما استقرار یک حکومت و دوام آن مستلزم مساعد بودن زمینه است و این زمینه از سوی ملائک مساعد نمیگردد، بلکه به انسانها و امّت واگذار شده است. یعنی در یک جمله حکومت مبتنی بر خواست مردم است.
البته معنای «خواست مردم» این نیست که مردم هر چه خواستند، همان حق و درست است، بلکه این است که مردم سرنوشتشان را خودشان تقریر میکنند و آن چه خواستند محقق میشود و به نتیجهی خواست و ارادهی خود میرسند. پس اگر توده مردم اصحاب سقیفه را به امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهاسلام ترجیح دادند، از حکومت او محروم شده و تحت حکومت همانهایی که خواستند در میآیند. اگر معاویه و یزید را امیرالمؤمنین خود شناختند و به امام حسن علیهالسلام را ذلیل کننده مؤمنین خواندند و امام حسین علیهالسلام را خروج یافته از دین و مهدور الدّم قلمداد نمودند، همین طور میشود که شد.
پس، اگر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تا کنون ظهور ننمودهاند، جسم یا روحشان غایب نیست، بلکه قیام و استقرار حکومتشان غایب است و مقصر مردم در هر عصری هستند که مؤمن، بیدار، بصیر و خواهان حکومت ایشان نگردیدند.
این غیبت از حکومت، اختصاصی به امام زمان (عج) ندارد و به جز 4.5 سال در زمان حضرت علی و 6 ماه در زمان امام حسن مجتبی علیهماالسلام، در زمان سایر ائمه معصومین (ع) نیز امامان از مسند حکومت غایب بودند. لذا تنها فرق این عصر با اعصار گذشته، دیدن و ندیدن حضوری است.
زمانی که هر امام عصری، حکومت ندارد، مردمی که خودشان بخواهند، از فیض و برکات وجود او بهرهمند میگردند، اما از حکومت عدل الهی و استقرار قسط و برکات حکومت امام معصوم (ع) محروم هستند. چرا که خودشان نمیخواهند و بر این امر وحدت نمیکنند و اگر بخواهند، ظهور میرسد. چنان چه امام زمان علیهالسلام، ضمن دعا برای شیعیانش که فعلاً تنها یاران او هستند و انتظار مساعد نمودن زمینه از آنها میرود و به همین دلیل آنها را «منتظر» میخوانند، میفرماید: اگر وحدت میکردند، ظهور میرسید:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا ...» (بحار الأنوار ، ج53 ، ص177 و الإحتجاج ، ج2 ، ص 499)
ترجمه: اگر شیعیان ما -که خداوند آن ها را به طاعت و بندگى خویش موفّق بدارد- قلب هایشان در وفاى به عهد و پیمانی که بر ایشان است، اتّحاد و اتّفاق مى داشت، یُمن ملاقات ما به تأخیر نمىافتاد و هرآینه سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان میگشت، مشاهدهای با شناختی درست و صداقتی از سوی آنان به ما ... . (ترجمه کمی روان بیان شده است).
جمعبندی:
الف – امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، وجود دارند. امام - ولیالله - خلیفةالله و حجّتالله عصر و زمان هستند. به وظایف و تکالیف خود عمل میکنند و مردمان چه بشناسند و چه نشناسند و چه بخواهند و چه نخواهند، از فیض وجود او بهرهمند میگردند و البته هر کس بشناسد و رجوع نماید، بهرهی بیشتری میبرد.
ب – طبق آیات الهی، هدایت فردی برای همگان وجود دارد. پس هر کس ایمان بیاورد و تقوا پیشه کند به راه نجات، رشد و کمال هدایت خواهد شد؛ اما کمال اجتماعی که تأثیر مستقیم و بسیاری بر کمال فردی نیز دارد، منوط به استقرار حکومت عدل الهی است.
ج – حکومت نیز امری است که مبتنی بر خواست مردم است. پس اگر حکومت معصومین (ع) تا کنون محقق نگردیده است، علّتش این است که مردم (به ویژه شیعیان و منتظران) خواهان آن نبودهاند.
د – به خودمان و مردم خودمان که شیعه و منتظر هستند نگاه کنیم. تا چه حد ایشان را میشناسیم؟ تا چه حد خواهان حکومت ایشان هستیم؟ تا چه حد برای تحقق چنین حکومتی دعا و تلاش مینماییم؟ آیا عموماً آمادگی اجرای سادهترین احکام را داریم که آمادگی پذیرش احکام حکومت عدل الهی را داشته باشیم؟ برخورد ما با همین نظام جمهوری اسلامی ایران که آغاز و تلاشی برای زمینهسازی است و هنوز گامی در مقدمه است، چگونه میباشد؟
ه – البته خواستن به این نیست که الزاماً همهی مردم دنیا حضرت مهدی (عج) را بشناسند و طالب حکومتش باشند. بلکه عدهی قلیل و لازم برای اداره جهان و عدهی کثیری از شیعیان و مسلمانان آماده میشوند و سایرین نیز از ظلم ستمگران خسته و از منجیگری و نجات به وسیله دیگران ناامید شده و به جای گرایش به «ایسم»ها و احزاب یا مدعیها، طالب منجی الهی میشوند. چنان چه بروزها و نمودهایی از این بیداری و دینگرایی و حتی اسلامگرایی (به رغم تشدید اسلامهراسی) را در دنیا شاهدیم.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
دختر من که روانی نیست. ضمن این که نمی خواهم خانواده داماد فکر کنند که دختر ما از لحاظ روحی دچار آسیب شده است.
به گزارش علمدار بصیر:
تجسم کنید در یک باغ مجلل به یک مهمانی شام به جشن و پایکوبی دعوت شده اید. همه می خندند و شادی می کنند. مهمان ها با گل و شیرینی و کراوات زده یکی پس از دیگری وارد باغ می شوند. وقتی از مناسبت می پرسید، جواب می دهند جشن طلاقه! چه احساسی به شما دست می دهد.
شبکه ایران نوشت: طبق آمارها در سال های اخیر درصد طلاق در کشور رشد چشم گیری داشته است. روان شناسان معتقدند که افزایش درصد طلاق علل مختلفی دارد. یکی از دلایل آن افزایش پویایی روانی افراد است. جشن طلاق در مقابل جشن ازدواج روان شناسان معتقدند که بر خلاف نگاه سنتی حاکم در جامعه همیشه طلاق بد نیست و همیشه ازدواج خوب نیست. حتی گاهی طلاق را از ادامه زندگی بهتر می دانند. چرا که ازدواج خوب باعث سلامت جسمی و روانی افراد می شود و در مقابل ازدواج بد می تواند اثر مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد بگذارد.
جامعه شناسان نیز در بررسی علل طلاق، استقلال مالی زنان را یکی از عوامل موثر عنوان می کنند و معتقدند که در این صورت سیر طلاق، مثبت است. چرا که تعداد زنانی که به دلیل نیاز به حمایت، تحت هر شرایطی به زندگی زناشویی خود ادامه می دهند و دچار انواع آسیب های جسمی و روحی می شوند کم می شود.
اما آنچه که مدنظر ما است تجمل گرایی در برخورد با پدیده طلاق است. چیزی که این روزها از آن به جشن طلاق یاد می کنند و در مناطق شمالی شهر تهران شاهد گسترش آن پدیده نوظهور هستیم.پدیده ای که تحت عنوان روشنفکری سال هاست در کشور ما جولان می دهد.
جشن طلاق تجسم کنید در یک باغ مجلل به یک مهمانی شام به جشن و پایکوبی دعوت شده اید. همه می خندند و شادی می کنند. مهمان ها با گل و شیرینی و کراوات زده یکی پس از دیگری وارد باغ می شوند. وقتی از مناسبت می پرسید، جواب می دهند جشن طلاقه! چه احساسی به شما دست می دهد. واقعاً چه احساسی به شما دست می دهد وقتی که می بینید خانواده ای برای فروپاشی زندگی فرزندشان به هر دلیل منطقی و غیر منطقی مهمانی شام می دهند و شاید بیشتر از مراسم عروسی هزینه می کنند. جالب تر این که خانواده و بستگان طرف مقابل نیز دعوت می کنند. من نیز مهمان یکی از این مراسم هستم. مهمان مراسمی که نادیده گرفته شدن هویت واقعی و فرهنگ ملی ایران در آن مشهود است. مراسمی که برگزاری آن در کشور ما نشانی از به بیراهه رفتن است.
پس از پایان مراسم با پدر خانواده به گفتگو نشستم: این جشن به چه مناسبتی برگزار شد؟ چرا برای جدایی و طلاق به جشن و پایکوبی برخواسته اید؟ آیا اعتقاد دارید که فرووپاشی یک زندگی ناراحت کننده است نه خوشحال کننده؟ با این نگاهی که شما دارید، اگر خدای نکرده یکی از اقوامتان فوت کند برای تقویت روحیه بازمادگان سورو سات راه می اندازید؟ چه شد که به فکر برگزاری جشن برای منفورترین حلال خدا افتادید؟ آیا شما می دانید که فرهنگ ما با فرهنگ غربی ها متفاوت است و رسوم و فرهنگ آنها با ما متفاوت است؟ چرا از روان شناس و مشاور برای کمک به روحیه دخترتان استفاده نکردید؟ به خودم گفتم پس این جشن، یک لجباری و به نوعی روکم کنی است. برنامه بعدی شما بعد از این مراسم چیست؟ یعنی وقتی دخترتان از ماه عسل برگردد، این شکست را فراموش می کند؟ چگونگی برپایی جشن طلاق
این مراسم نیز مانند سایر مراسم ها رسم و رسوم خاص خود را دارد. از کارت دعوت برای تشریف فرمایی مهمان ها گرفته تا کیک مخصوص به خود و چکش گل کاری شده همانند چاقوی مخصوص برش کیک در مراسم عروسی دیده می شود. البته با این تفاوت که از چکش برای خرد کردن حلقه ای که زمانی با نیت "حلقه پیوند بین دو نفر " خریداری شد استفاده می شود.
کمی تأمل لازم است
اگر جواب آری است، نقش فرزندان در این مراسم چیست؟
آیا از آنها نیز می خواهیم در این بزم به جشن و پایکوبی برخیزند؟
آیا اگر ازدواج دومی صورت گیرد و منجر به طلاق شود، باز چنین سوروساتی به پا می شود؟ آیا فکر کرده ایم که رواج چنین رسوم نوبرانه و وارداتی چه خدشه ای بر فرهنگ ایرانی ما وارد خواهد کرد؟ آیا غم و شادی مفهوم واقعی خود را از دست داده اند که اینچنین هورا سر دادن ها و کف زدن ها را در چنین مراسمی شاهد هستیم. جام
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
هر وقت اسفندیار رحیم مشایی خواست با جادو احمدی نژاد را از راه بیرون کند، رهبری نگذاشت و مشایی را مچاله کرد.
به گزارش علمدار بصیر: طائب گفت: رهبری با قدرت معنوی خودشان مشایی را کنترل کرده اند.
انتخاب نوشت: مهدی طائب (از روحانیون اصولگرا و رئیس قرارگاه عمار) اخیرا در یک سخنرانی که مضمون آن افشاگری پیرامون اسفندیار رحیم مشایی است، ضمن نقل خاطره ای به شباهت محمدعلی رجایی و محمود احمدی نژاد می پردازد.
مهدی طائب در این سخنرانی می گوید: یکی از دوستانم قبل از انتخابات 84 از من پرسید کی قراره بیاد؟ گفتم یک آقایی به نام محمود احمدی نژاد. گفت آیا می شناسی اش؟ گفتم نه، ولی می گویند که عین رجایی است. گفت اگر عین رجایی است نیاریدش. گفتم چرا؟ گفت: «رجایی دو تا ویژگی داشت، که اگر شهادت به کمکش نمی آمد، جلوی امام می آمد به میدان. یکی اینکه اعتماد به نفسش بالا بود، دیگر اینکه بهزاد [نبوی] را خیلی قبول داشت. بهزاد رو ایشون آورد در گردونه اجرا. من معاون اطلاعات نخست وزیر بودم، وقتی ایشون بهزاد رو آورد، ما پرونده ی بهزاد رو دیدیم، عجب چیز خطرناکی بود. وقتی به رجایی گفتیم، قبول نکرد، گفت من بهزاد رو می شناسم... شدت اعتقاد رجایی به بهزاد، اگر شهادت به کمکش نمی آمد، باعث می شد که رجایی بهزاد رو جلوی امام به میدان بیاره.»
مهدی طائب در ادامه ی سخنرانی خود می گوید که اسفندیار رحیم مشایی در دولت احمدی نژاد، نقش بهزاد نبوی در دولت رجایی را دارد. همچنین او در بخش دیگری از سخنرانی اش ادعا می کند که اسفندیار رحیم مشایی یک مرتاض است چرا که در مشهد چند ساعت مقابل ضریح ایستاده است، نمازهایش 2-3 ساعت طول می کشد، و بعضی روزها 100 زیارت عاشورا می خواند. طائب در ادامه می گوید که حلقه ی اول اطرافیان احمدی نژاد بعد از سال 88 به حضور رهبر انقلاب می روند و اجازه می خواهند که علیه احمدی نژاد اقدام کنند، اما رهبری می گویند: «من مشایی را کنترل می کنم.»
طائب می گوید که هر وقت مشایی خواسته است با سحر و جادو احمدی نژاد را از راه بیرون کند، رهبری مشایی را مچاله کرده اند و احمدی نژاد را به ریل باز گردانده اند. گفتنی است فایل صوتی این سخنرانی مدتی پیش در فضای مجازی منتشر شده است.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |