|
امام صادق علیه السلام با استفاده از شرایط، نسبت به بسط و گسترش فرهنگ اسلامی و شیعی تلاش وافری نمود و به تدوین و تعمیق فقه و مبانی و سنن شیعی همّت گمارد و شاگردان زیادی در این جهت پرورش داد.
شیعه امامیه بسیاری از احادیث و روایات خود، به ویژه در مسائل فقهی، را از امام ششم، جعفر بن محمّد صادق علیه السلام ، گرفته و بسیاری از سنّت ها و آداب و رسوم شیعه منسوب به ایشان است، تا آنجا که مذهب شیعه امامیه را «مذهب جعفری» می نامند. این مسئله مرهون شرایطی بود: سلسله بنی امیّه در سراشیبی سقوط قرار داشتند و خاندان عبّاسی هم هنوز قدرت تثبیت شده ای نداشتند.
امامت امام صادق علیه السلام از سال 114 تا 148 ق طول کشید که دوران نسبتا طولانی 34 ساله را شامل می شد. از این مدت، 18 سال در اواخر دوران اموی سپری شد و 16 سال در اوایل دوران خلافت عبّاسی گذشت.
امام صادق علیه السلام با استفاده از این شرایط، نسبت به بسط و گسترش فرهنگ اسلامی و شیعی تلاش وافری نمود و به تدوین و تعمیق فقه و مبانی و سنن شیعی همّت گمارد و شاگردان زیادی در این جهت پرورش داد. روایات زیادی از بزرگداشت واقعه کربلا و شهادت حسین بن علی علیه السلام و یارانش توسط این امام نقل شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود:
از عبداللّه بن سنان روایت شده است که در روز عاشورا بر امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که جمع زیادی اطراف ایشان را فرا گرفته بودند و ایشان چهره ای اندوهناک و غمگین و اشکبار داشت. عرض کردم: یابن رسول اللّه، از چه می گریید؟ خداوند دیده شما را نگریاند. فرمود: آیا تو در بی خبری به سر می بری؟ مگر نمی دانی در چنین روزی حسین علیه السلام به شهادت رسید؟ گریه به او امان نداد تا سخن بیشتری بگوید و همه مردم به گریه افتادند.[1]
چنانچه این روایت را درست بدانیم، به اوج خفقان عصر اموی و شدت برخورد آنان با سنّت های شیعی و به ویژه عزاداری امام حسین علیه السلام پی می بریم که حتی یاران نزدیک امامان شیعه را نیز در بی خبری نگه می داشت که البته جای تأمّل دارد.
زید الشحّام نقل می کند که روزی نزد امام صادق علیه السلام بودیم. جعفر بن عثمان وارد شد و نزدیک امام نشست. امام به او فرمود: شنیده ام که تو درباره حسین علیه السلام شعر می گویی. جعفر گفت: آری. با درخواست امام، جعفر اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام خواند و امام و جمع حاضر گریه کردند. اشک بر چهره امام جاری گشت و فرمود: ای جعفر، فرشتگان مقرّب الهی سخن تو را شنیدند و گریه کردند، همچنان که ما گریه کردیم. سپس فرمود: «کسی که برای حسین علیه السلام شعر بگوید، خود گریه کند و دیگران را بگریاند، خدا بهشت را بر او واجب می کند و گناهانش را می آمرزد.»[2]
محمّد بن سهل می گوید: در ایام تشریق[3] به همراه کمّیت شاعر، خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسیدیم. کمّیت به امام عرض کرد: اجازه می فرمایید: شعر بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان که این ایّام روزهای بزرگی هستند. پس حضرت خانواده خود را گفت که نزدیک آیند و به اشعار کمّیت گوش دهند. کمّیت اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام خواند. امام در حق کمیّت دعا کرد و برای او آمرزش طلبید.[4]
شیخ فخرالدین طریحی در کتاب منتخب روایت کرده است: چون هلال عاشورا پدیدار می شد، حضرت صادق علیه السلام اندوهناک می گردید و بر جدّ بزرگوارش سیدالشهداء علیه السلام می گریست و مردم از هر جانب به خدمت ایشان می آمدند و با او نوحه و ناله می نمودند و بر آن حضرت تعزیت می دادند و چون از گریه فارغ می گشتند، حضرت می فرمود: «ای مردم، بدانید که حسین علیه السلام نزد پروردگار خود زنده و مرزوق است و پیوسته به عزاداران خود نگاه می کند و بر نام های ایشان و پدرانشان و جایگاهی که در بهشت برای آن ها مهیّاست از همه داناتر است.»[5]
همچنین امام صادق علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل می کند: «اگر زائر و عزادار من بداند که خداوند چه اجری به وی عطا خواهد فرمود، هر آینه شادی او از اندوهش بیشتر خواهد بود و زائر امام حسین علیه السلام با اهل خود برنمی گردد مگر مسرور، و عزادار من از جای برنخیزد، مگر آنکه جمیع گناهانش آمرزیده می گردد و مانند روزی می شود که از مادر متولّد شده است.»[6]
تأکید امام صادق علیه السلام به زنده و گواه بودن امام حسین علیه السلام ، اشاره به آیاتی از قرآن کریم است که ویژگی های شهید را بیان می کند.[7] این مسئله بیانگر آن است که امام صادق علیه السلام تلاش می کردند فضای مسمومی را که بنی امیّه برای امامان شیعه از جمله امام حسین علیه السلام در جامعه ایجاد کرده بودند و آن ها را افرادی طاغی و یاغی نسبت به حاکم اسلامی و امیرالمؤمنین می دانستند، با برپایی مجالس عزاداری و بیان حقایقی پیرامون شخصیت و قیام امام حسین علیه السلام پاک کنند و مسلمانان را به حقایق آگاه سازند و در این باره، به قرآن، که مورد وثوق و اجماع مسلمانان است، متوسّل می شدند.117
پیشنهاد ما به شما: پی نوشتها: [1] شیخ صدوق، امالی، مجلس 27. [2] سید شرف الدین، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی علیه السلام ، ترجمه علی صحّت، تهران، مرتضوی، 351، ص 68. [3] روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم ذی حجّه را که حجّاج در سرزمین «منی» بیتوته می کنند و حالت اعتکاف دارند، «ایّام تشریق» می گویند. [4] ابن قولویه، پیشین، باب 32، ص 112. [5] فخرالدین طریحی، پیشین، ج 2، ص 483. [6] همان. [7] برای مثال، آیه «ولا تحسبنَّ الذین قُتلوا فی سبیلِ اللّهِ امواتا بَل احیاء عندَ ربِّهم یُرزقون.» (بقره: 155)
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
با توجه به این که امام جعفر صادق(ع) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوی یاحسنی یا حسینی یا سجادی و یا باقری نامیده نشده است؟
هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده اید که چرا ما شیعیان راپیروان مذهب جعفری می خوانند؟ در میان امامان دوازدگانه شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که امام جعفر صادق(ع) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوی یاحسنی یا حسینی یا سجادی و یا باقری نامیده نشده است؟ آنچه درپی می آید توضیحی است بر راز این نام گذاری.
عرصه تئوری ها و دیدگاههای علمی و فرهنگی در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقای بهترین اندیشه ها بوده است. هرنظریه ای آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایی بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت. مکتب های فکری بزرگ نیز همواره باید دارای چنین ویژگی باشند تا بتوانند در دل بشر جایی باز کنند. نگاهی به دستاورد مکتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلی عرب بدان دلبسته بود و مبنای رفتار فردی و اجتماعی خود قرار داده بودمی تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه های جاهلانه نشان دهد. پیامبر(ع) در دعوت خود ضمن پذیرش سنت های پسندیده انسانی در میان اعراب آنگاه که به نفی ضد ارزشها می پرداخت طرح های جایگزین نیز ارائه می کرد تا مخاطبان او احساس خلاء نکنند.
شاید راز بسیاری از شکست های فردی و اجتماعی مصلحان در طول تاریخ همین بوده که طرح جایگزین نداشته اند به همین نمونه تاریخ معاصر ایران توجه کنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامی و این که چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته باشد اما انقلاب اسلامی به رهبری امام موفق به براندازی یک نظام شد؟
شاید مهمترین نکته در همین طرح جایگزین بوده است. امام خمینی(ره) طرح جایگزین سلطنت را داشت اما روحانیت در مشروطیت به ابعاد این موضوع آن چنان که بایسته است نیاندیشیده بود واین سرانجام هرحرکت سیاسی و فکری است که فقط طرح براندازی داشته باشد و نه طرح جایگزین!
امام جعفرصادق(ع) در مسیرتکاملی حرکت شیعه گام دوم را برداشته بودند. یعنی پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت های امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمی و دیگر اندیشه های منبعث از آن و نیزحرکت های سیاسی مبتنی برآن در سالهای گذشته پی بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل بیت را دریافت کنند و امام صادق(ع) همان بزرگواری است که با توجه به یک موقعیت استثنایی تاریخی طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگربه شرح و بسط بعضی از ابعاد آن پرداختند.
دوره امامت حضرت که از سال 114 هجری آغاز شده تا سال 148 هجری ادامه یافت. (1) یکی از شرایط بحرانی تاریخی در اسلام بود زیراکه بنیان حکومتی یکصدساله فرو ریخته بود و بنیان حکومت پانصدساله ای پی ریزی می شد و همت اصلی سران حکومت تازه، کوبیدن مخالفان بود. مثلا توجه کنید که از سال 132 که رسما حکومت عباسیان آغاز شد تا سال 137 هجری سردمداران آن از هیبت و عظمت یکی از بزرگترین سرداران خود یعنی ابومسلم خراسانی هراس داشتندو تا او را با حیله و فریب نکشتند (2) احساس آرامش نکردند وامام صادق(ع) با توجه به این فضا، پایه های فکری نظام تشیع یاطرح جایگزین را بنانهاد.
سالها پیش از امامت حضرت صادق(ع) تقریبا یکصدو سیزده سال پیش،جدایشان پیامبر اکرم(ع) در روزی گرم و سوزان و به هنگام بازگشت از آخرین حج خود در غدیر خم جانشینی خویش را به فرمان خدای به امام علی(ع) واگذار کرد و بر اساس منابع شیعی و بعضی از منابع اهل سنت از مردم دراین باره بیعت گرفت. (3) اما صلاحدید پیامبر اکرم(ع) به دلایلی مورد پذیرش بعضی از صحابه قرار نگرفت و با رحلت حضرت، خلافت در سقیفه بنی ساعده مسیری تازه یافت. چندتن از صحابیان مهاجر در برابر انصار که خود دچار دو دستگی شده بودند با استناد به حق خویشاوندی باپیامبر(ع) خلافت را حق خود دانستند (4) نه حق انصار. و با آن که امام علی(ع) خویشاوندی روشنتری با پیامبر(ع) داشت به این بهانه که عرب نمی تواند امتیازات بیش از اندازه ای را برای بنی هاشم بپذیرد و قبلا نبوت به بنی هاشم رسیده بود و اینک خلافت باید به دیگر تیره های قریش برسد خود را شایسته خلافت دیدند. (5)
از پس این تدبیر، مسیر قدرت سیاسی درامت اسلامی دگرگون شد و به تدریج هرچه بر سالها افزوده می شد این دگر گونی نیز بیشتر خودرانشان می داد به گونه ای که در سال 35 قمری که اندکی ازانحرافات خود را نشان داده بود و امت اسلامی به چشم خویش بعضی از آن را می دید شورشی رخ داد که خلیفه سوم در طی آن کشته شد. (6)
به گواهی جنگهای سه گانه ای که امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین ومارقین انجام داد (7) ، می توان پذیرفت که جامعه اسلامی دچاربحرانی عمیق شده بود; بحرانی که در تبدیل خلافت به ملوکیت خودرانشان داد و خاندان بنی امیه که بیش از این در میان مسلمانان جایگاهی نداشتند و طلقای(آزادشدگان) پیامبر(ع) در فتح مکه بودند، (8) با موقعیت سنجی سیاسی به اقتدار رسیدند و حکومتی 90ساله را بنیان نهادند. سیاست عرب گرایی امویان موجب شد تامخالفت هایی با آنان در جهان اسلام رخ دهد و تحلیل گران یکی ازعلل سقوط این سلسله را همین سیاست می دانند. (9)
امویان با توجه به سابقه ناشایست خود در میان امت اسلامی جدی ترین رقیب خویش را بنی هاشم و علویان می دانستند و برای بی مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه ای متوسل می شدند. از جمله به ساختن احادیث و روایاتی دست یازیدند تا حسن سابقه بنی هاشم وعلویان را که بویژه در سایه فداکاری های حضرت علی(ع) به اعتباری فوق تصور دست یافته بودند بیالایند.
جاعلان حدیث نخست به جعل روایاتی در مذمت حضرت علی(ع)پرداختند. (10) و در مرحله دوم از اختلاف میان خلفا و امام علی(ع) هر آنچه نیکی و سجایای اخلاقی بود به رقیبان آن حضرت نسبت دادند و در برابر هر فضیلتی که برای امام وجود داشت احادیثی را درباره فضیلتی مشابه برای رقیبان نیز جعل کردند (11) تا آنچه امام علی(ع) بدان ها ممتاز بود عادی جلوه کند و درنهایت همانند یکی از اصحاب پیامبر(ع) تلقی شود نه بالاتر و درمقام خلافت هم خلیفه ای چونان دیگران معرفی شود که حتی به سیاست های زیرکانه روزگار نیز که عبارت از حیله و مکر و فریب باشد آگاه نیست. (12)
امویان به این نیز اکتفا نکردند و فرمان سب امام علی(ع) را برمنابر و در خطبه ها و پس از هر نماز اعلام کردند (13) که تا پایان حکومت آنها به جز مقطع کوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (14) (99 تا101 هجری) باقی بود.
شایان توجه است که پرداختن به موضوعاتی چون ایمان ابوطالب، پدرحضرت علی(ع) در هنگام مرگ که همواره یکی از نقاط اختلاف میان شیعه و سنی بوده است و طرفین در این باره کتابهایی نوشته اند. (15) باتوجه به کفر ابوسفیان که تا حمله مسلمانان به مکه و ایمان اجباری او، حمله به ابوطالب و طرح ایمان او باهمین انگیزه بود و به گفته یکی از محققان، اگر ابوطالب، پدرحضرت علی(ع) نبود هرگز مورد تهاجم قرار نمی گرفت. (16) علاوه براین در عرصه اجتماعی بسیاری از صلح اجباری امام حسن(ع) (18) علویان را ظاهرا از صحنه سیاسی جامعه حذف کرد. هرچند امام بازیرکی موادی را در صلحنامه گنجانده بودکه فقط از آن طریق می شد ماهیت بسیار متظاهر معاویه را به جامعه نشان دهد. موادی چون عدم اذیت و آزار شیعیان علی و عدم تعیین جانشین از سوی معاویه دوماده مهم این قطعنامه بودند که با زیرپاگذاشته شدن از سوی معاویه چهره واقعی او را نشان دادند.
هنگامی که حجربن عدی یکی از شیعیان امام علی(ع) توسط ماموران معاویه به شهادت رسید موجی از مخالفت با سیاست های معاویه به وجود آمد که از آن میان می توان پاسخ تند امام حسین(ع) به نامه معاویه اشاره کرد. (19)
همچنین انتصاب یزید به جانشینی نیز پیامدهای جدی به همراه داشت و معاویه فقط با زور و شمشیر و تهدید وانست بیعت برای یزیدبگیرد. (20) باوجود شخصیت های مطرحی چون امام حسین(ع) در میان امت اسلامی معاویه پسرش یزید را به مدارا با ایشان ترغیب کرد. (21)
تا این زمان که سال 60 هجری بود به نظر می رسید اندیشه امامت شیعی در محاق قرار گرفته بود اینک امام حسین(ع) در شرایطی متفاوت قرار داشت که از یک سو همراه پیروزی های مسلمانان درخارج از شبه جزیره عربستان و آوازه داخلی آن بود (22) و از سوی دیگر یزید بن معاویه خلیفه تازه، شخصیت اجتماعی مورد قبولی نداشت و بسیاری از مسلمانان و صحابه و تابعین او را به دیانت نمی پذیرفتند. کسی چون ابوایوب انصاری که خود را موظف به شرکت درهمه نبردهای مسلمانان با کفار می دانست یکبار با شنیدن امارت و فرماندهی یزید از شرکت در نبرد سرباز زده بود. (23)
امام حسین(ع) با درک صحیح این موقعیت در شرایطی که به نظرمی رسید خلافت در دست امویان به سلطنت تبدیل شده و آنان از هروسیله ای از جمله دین برای نشان دادن مشروعیت خود سودی بردندامام با مشروعیت ذاتی خود به عنوان نواده بنیان گذار دین اسلام می توانست رویاروی مشروعیت خود ساخته امویان بایستد و با سخن ونهضت خود به اصلاح امت بپرازد. همان که هدف امام(ع) بود. (24)
ایشان می توانست نسب خویش به پیامبر(ع) را به مردم یادآور سازدو بدان استناد جوید چنان که در هنگام رخواست بیعت یزید فرمود:
«مثلی لایبایع مثله » همچو منی (با این شرافت نسبی) با چون اویی بیعت نخواهد کرد. (25)
مهمترین بازتاب قیام و شهادت امام حسین(ع) ازبین بردن باقی مانده آبروی اجتماعی و جایگاه دینی امویان درمیان مردم بود.
امام نشان داد که امویان چگونه پسر دختر پیامبر(ع) را که آن همه حدیث از رسول خدا(ع) در فضیلت او رسیده بود به قتل رسانند. (26)
امام نه ی بزرگ را گفت و ماهیت نفاق بنیاد امویان را برملا کردکه چگونه به تنها چیزی که نمی اندیشند دین الهی است. و حاضرنداحکام مسلم اسلامی را به خاطر حفظ قدرت زیر پا بگذارند. شرح رفتاری که سپاهیان اموی با خاندان امام حسین(ع) کردند این مهم را به نمایش گذاشت. (27) و این چهره پنهان شده در سرکوب خونین وهتک حرمت از مردم فضاحت با تخریب خانه خدا تکمیل گردید. (29) تاثیر قیام امام حسین(ع) بدون تردید آن قدر سریع بود که با مرگ زودهنگام یزیددر سال 64 هجری پسرش معاویه دوم تنها چهل روز حکومت کرد ودرخطبه ای اعلام نمود که پدر و جد او غاصب خلافت بودند و خوداستعفا کرد. (30) اما این تازه آغاز کار بود. جامعه اسلامی به تدریج متوجه ظلم وستم بنی امیه می شد و شورش ها دوباره به راه افتادند. شورش های توابین در سال 6665 هجری به خونخواهی امام حسین(ع) (31) ،مختار ثقفی در67 هجری و پیروزی او و قصاص قاتلان امام حسین(ع)و یارانش (32) و نیز شورش های دوباند خوارج در نقاط گوناگون جهان اسلام معادله (33) را به نفع بنی هاشم تغییر داد.
درواپسین سال نخستین سده اسلامی خلیفه نجیب اموی عمربن عبدالعزیز برای نخستین بار دستور داد تا سب امام علی(ع)برمنابر و در خطبه ها حذف شود و فدک دوباره به بنی هاشم و علویان بازگردانده شود. (34)
اما به نظر می رسید نهالی که امام حسین(ع) با خون خود آبیاری کرده بود اینک به ثمر نشسته و زمان بهره برداری از آن فرامی رسید.
اینک به اختصار وضعیت بنی هاشم را پس از شهادت امام حسین(ع) پی می گیریم: نخستین جرقه های اختلاف در میان بنی هاشم احتمالا پس از شهادت امام حسین(ع) رخ داد. آن هنگام که گروهی مشهور به کیسانیه معتقد به امامت محمدحنفیه شدند که از نظر سنی از امام سجاد(ع) بزرگتربود و به عنوان عالمی علوی مورد احترام مردم (35) مختار در شورش خود معتقد بود که به اجازه او قیام کرده است. محمد (36) حنفیه در سال 81 هجری درگذشت. (37) و گروهی به سراغ پسرش ابوهاشم رفتندو امامت او را معتقد شدند که تا سال 99 هجری زنده بود و در این سال به هنگام مرگ بنابر روایت جعلی بعدی توسط بنی عباس ابوهاشم که فرزندی نداشت امامت را به محمدبن علی بن عبدالله بن عباس واگذار کرد. (38) و امامت این گونه از علویان به عباسیان منتقل شد.
همزمان با گسترش دعوت عباسیان که شعار خود را «الرضاء من آل محمد» قرار داده و به دستور ابراهیم امام از افشای نام واقعی امام و رهبر پرهیز می کردند. (39) واژه آل محمد که عنوان ویژه تیره علوی بود به کار عباسیان آمد. تقسیم بندی ابراهیم امام ازوضعیت شهرها نشان از آمادگی ایرانیان برای قیام دارد و نیزعلاقه آنان به اهل بیت علیهم السلام (40) یک حرکت موازی از سوی بنی عباس مردم را فریفته بود چنان که بعضی از بزرگان همراه این نهضت مانند ابوسلمه خلال که به این فریب پی برده بود به جرم هواداری از خلافت علویان اعلام شد. (41)
شاید یکی از علل واقعی مخالفت امام صادق(ع) با قیام زید بن علی بن الحسین(ع) براساس روایاتی که مخالفت حضرت را نشان می دهد، (42) پیش از هرچیزی فضای نامناسب آن بود که اتفاقا بسیارمورد سوء استفاده عباسیان قرار گرفت، به گونه ای که مزار پسرش یحیی در خراسان که قبلا از سوی ابراهیم امام به عنوان منطقه نفوذ تبلیغاتی مطرح شده بود و احتمالا تشویق او به قیام وخونخواهی پدر از سوی داعیان عباسی احتمالی است که نمی توان به سادگی از آن گذشت. زیرا شهادت یحیی در خراسان به سال 126 هجری درشورش عباسیان و سقوط امویان در خراسان مهم ارزیابی شده است. (43)
روی کار آمدن عباسیان امت اسلامی را در تحولی تازه قرار داد وبنیان حکومتی 90 ساله را فرو ریخت و حکومتی پانصد ساله را به قدرت رساند. اما آنچه مهم است نقش موازی عباسیان بود که درشرایط ویژه تاریخی بایک سوء استفاده بزرگ به قدرت رسیدند.
بسیار طبیعی بود که منتظر یک حرکت نسنجیده در عرصه سیاسی ازسوی نماینده مهم و بزرگ علویان باشند. چنان که در ماجرای قیام محمد نفس زکیه در سال 145 رخ داد و منصور بهره برداری بزرگ ازآن به نفع عباسیان انجام داد. (44)
امام صادق(ع) که به دقت همه این تحولات اجتماعی را زیر نظر داشت فضای سیاست را هرگز آماده یک قیام علنی سیاسی ندید. آنچه که جامعه اسلامی از آن رنج می برد زیر ساخت فکری بود و الا ایشان به هیچ وجه کمتر از شخصیتی چون ابومسلم نبود این را از نامه تاریخی ابومسلم به امام که ایشان بدون خواندن آن را به آتش سپرده بودند. می توان فهمید. پرسش بزرگ مطرح این بود: چه بایدکرد؟
جد او امام حسین(ع) با قیام خونین خود دلهای بسیاری ازمسلمانان را درگوشه و کنار جهان اسلام متوجه اهل بیت پیامبر(ع)کرده بود و در زمان امام صادق(ع) حکومتی روی کار آمده بود که از شعار «الرضا من آل محمد(ص ») استفاده و سپس آل محمد واقعی را کنار زده بود و مردم نیز پذیرفته بودند. این همه دگرگونی وتلون در جامعه اسلامی معلول چه عواملی می توانست باشد؟
دراین فضای تیره که مذاهب اهل سنت در حال شکل گیری بودند چه چیزی می توانست شیعه را پایدار سازد؟ آنچه که به درون فرهنگ مردم راه یابد و تفسیر آنها را از رابطه خود با خدا و جامعه اسلامی دگرگون سازد.
پس در حقیقت گام دوم در بنیانگذاری یک مکتب را حضرت صادق(ع)برداشت. گویا مردمی که از پس قیام امام حسین(ع) دلداده این خاندان شده بودند به سراغ آنها آمده و می پرسیدند که اگر نه امویان و نه عباسیان شما چه می گویید؟ و چه تفسیری از اسلام دارید؟ و به عبارت روشن تر طرح جایگزین شما چیست؟
نشان دادن یک تفسیر جامع ازخدا، رابطه مردم با او و انسان موردنظر اسلام در آن زمان مهمترین دغدغه های حضرت امام جفعر صادق(ع)بوده است اعتقادات عقلانی، اخلاق بایسته و دستورالعمل های فردی واجتماعی (فقه) مهمترین حوزه هایی بود که امام صادق(ع) در آن هابه طرح و اندیشه دینی پرداختند و چون چنین شد، تشیع دارای شناسنامه رسمی گردید و مذهب ما به نام ایشان مزین شد. در ادامه نمونه ای از دیدگاه های امام صادق(ع) که نشان دهنده اسلام ناب محمدی(ع)،است ارائه می گردد.117
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
سال 84 در اولین دیدار هیات دولت نهم با رهبر معظم انقلاب، ایشان توصیه هایی را به دولت کردند که بعدها مغفول ماند. توصیه هایی که نشان می داد رهبر معظم انقلاب نگاهشان به خلاها و آفت های احتمالی در 4 سال آینده است.
به گزارش علمدار بصیر: محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق قرار است برای اولین بار پس از پایان ریاست جمهوری اش در دانشگاه و جمع دانشجویی به تشریح عملکرد دو دولت خود بپردازد. مردادماه سال گذشته یکی از داغ ترین جلسات دانشجویی محمود احمدی نژاد برگزار شد، جلسه ای که یکی از تیترخورترین جملات رئیس جمهور وقت ایران آرزومندی او برای به دست آوردن یاران سال 84 بود. دلیل طرح آرزویی چنین از سوی احمدی نژاد را می شد از محتوای سوالاتی که دانشجویان در آن جلسه مطرح می کردند پیدا کرد. اگرچه احمدی نژاد به نفی سوالات می پرداخت اما می شد از انتقادهای دانشجویان از از تغییر و تحولات بیش از اندازه در دولت و از دست رفتن نیروهای کارآمد، از انتقادهای دانشجویان از تغییرمفهوم عدالت، از خط قرمزهای دولت، از حلقه تنگ مدیران متوجه شد که چرا بین احمدی نژاد 84 تا 91 و 92 تفاوت قائل می شوند.
نیت عوض شد سال 84 محمود احمدی نژاد میهمان محافل روستایی بود، سفرهای استانی او با استقبال های بی سابقه همراه می شد. او میهمان زیلوهای خاکی روستاییان بود اما رفتارهای او در دولت دهم چنان شد که او برنامه خود را برای حضور در استادیوم آزادی به خاطر عدم استقبال مردمی کنسل کرد. در جهت همین تغییر نیت از خدمت به ملت به سمت خدمت به شخص هم بود که حسین شریعتمداری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پرده از نیت رئیس جمهور برای انجام سفرهای استانی جدید رئیس جمهور وقت برداشت و نوشت که « اگرچه آقای رئیس جمهور اعلام کرده است که برای سرعت بخشیدن به پروژه های نیمه تمام و در ادامه خدمت رسانی به مردم، عازم سفرهای استانی شده است ولی آنچه در جریان سفرهای اخیر پررنگ تر از افتتاح این طرح و آن پروژه به چشم می خورد، هزینه کلان و نجومی از بیت المال برای تبلیغ انتخاباتی به نفع نامزد احتمالی حلقه انحرافی و در همان حال، تنش آفرینی و حاشیه سازی با حمله به دشمنان فرضی است و باز هم مثل همیشه، بی آن که برای اثبات ادعاهای خود هیچ سندی ارائه کند و یا از افراد و جریاناتی که مدعی است در مسیر خدمت رسانی ایشان سنگ اندازی می کنند، کمترین نام و نشان و مشخصاتی بر زبان آورد.»
روزها هدر رفت در همان سال 84 رهبر معظم انقلاب از شعار رئیس جمهور برای تحول در ساختار مدیریتی کشور استقبال کرده بودند اما آفت آن را هم گوشزد کرده و فرموده بودند « یکى از حرفهاى خوب آقاى رئیس جمهورمان در تبلیغات انتخاباتى - که به نظر من این حرف، عده ى زیادى را جذب کرد - تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسى باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال مدیریت خودمان، جذبه اى که به خرج مىدهیم، انعطافى که به خرج مى دهیم، برخوردى که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام مى دهیم، اسلامى باشد.» این برخورد اسلامی در عزل و نصب مدیران را رهبر معظم انقلاب در شرایطی به دولت وقت گوشزد فرمودند که یک ماه قبل از آن دیدار، ماجرای حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب با انتصاب مشایی به معاون اولی رئیس جمهور هم به میان آمده بود و مدتها بعد هم ماجرای عزل منوچهر متکی در حین ماموریت دیپلماتیک هم به میان آمد تا مجلس را مجاب کند که از رئیس جمهور بپرسد دلیل این برکناری چنین که با موازین فرهنگ اسلامی و ایرانی همخوانی نداشت چه بود؟ عدالت ناعادلانه تقسیم شد؟ ایشان مفهوم عدالت را هم برای دولت تشریح کرده و فرمودند: « عدالت یعنى امکاناتى که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم کنیم - نه عادلانه بى حساب و کتاب - و سعى کنیم همین امکانات را بیشتر کنیم تا به همه بیشتر برسد؛ نه این که به قشر خاص و به دسته خاصى بیشتر برسد».
با این حال هشت سال بعد در دیدار با اعضای دولت یازدهم، توجه به عدالت باز مورد تاکید رهبری قرار گرفت و از پیشرفت توام با عدالت به عنوان یکی از شاخص های دولت اسلامی یاد کردند.
سلامت اعتقادى، سلامت اخلاقى، سلامت عملکردى خدمت به خلق «شاخص دوّم، مسئلهى خدمت به خلق است؛ روحیّهى خدمت، که این گفتمان اصلى دولت اسلامى همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهى وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. و یک نکتهاى که در این زمینهى خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهى هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد. من در همین اتاق یا آن اتاق با بعضى از دولتهاى قبلى که بعضى از شماها هم در آنها بودید، همین را مکرّراً تکرار کردم: روز اوّلِ دولت به فکر این باشید که این مثل برق میگذرد.»
پیشرفت همراه با عدالت «شاخص سوّم، مسئلهى عدالت است. بنده بارها عرض کردهام معتقد نیستم به پیشرفتِ بدون عدالت. پیشرفت بدون عدالت همان نتیجهاى را خواهد داد که شما از تمدّن پرجلوهى غرب، امروز دارید مشاهد میکنید. [در غرب] کسانى هستند که از گرسنگى میمیرند، کسانى هستند که در سرماى فرض کنید که ده درجه زیر صفر در فلان کشور میمیرند، یا از گرماى چهل درجه میمیرند! چرا انسان در گرماى چهل درجه به هلاکت بیفتد و بمیرد؟ جز این است که سر پناه ندارد، خانه ندارد، در گوشهى خیابان است، [در] گرماى چهل درجه، آب هم به او نمیرسد، از بین میرود؟ اینها وجود دارد؛ و [ از طرفى] ثروتهاى انبوه افسانهاى هم امروز در غرب وجود دارد. این بىعدالتى است، ما این را نمیخواهیم، اسلام این را از ما نخواسته.»
سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد «شاخص چهارم سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد است. ببینید منصب حکومتى، جایگاه قدرت و منابع مالى است؛ وسوسهها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نکنید که متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میکنید در مقابل این وسوسهها؛ در درجات پائین ممکن است در مقابل این وسوسهها نتوانند مقاومت بکنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بیناى خودتان را بر سرتاسر این دستگاهى که زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید که نگذارید در یک گوشهاى ناسلامتىِ اقتصادى بهوجود بیاید و این وسوسهها کارگر بشود. حتّى قبل از آنکه دستگاههاى نظارتى وارد بشوند.»
قانونگرایى
حکمت و خردگرایى در کارها
تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور؛ نگاهمان به بیرون نباشد جام
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
بازخوانی کارنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات سالهای 84 و 88 به هیچ وجه گزینهای به نام «حفاظت از حماسه» را در مقابل قضاوتکنندگان و دیدگان مردم قرار نمیدهد.
به گزارش علمدار بصیر: آیتالله هاشمی رفسنجانی روز چهارشنبه (مورخ 6شهریور 92) در دیدار خود با تنی چند از آزادگان و دانشجویان جملهای را مطرح کردهاند مبنی بر اینکه «مهمتر از خلق یک حماسه، حفاظت از آن است تا فرصتطلبان و شکستخوردگان سیاسی، آن را آلوده به اقدامات افراطی و تفریطی نکنند.» قاعدتاً منظور خاص آقای هاشمی از حماسه، انتخابات 24 خرداد و رأیآوری دکتر روحانی است و مراد ایشان از شکستخوردگان سیاسی نیز اظهرمنالشمس است و نیازی به اشاره ندارد. جمله سؤالبرانگیز آقای هاشمی دو بخش خاص دارد که باید پیرامون آنها توضیحاتی داد و البته توضیحاتی هم خواست. قسمت درست جمله آقای هاشمی آنست که حماسه نیاز به حفاظت دارد و البته شاید بتوان در نقطه نظر ایشان این اشکال را هم وارد دانست که اصالت مهم بودن با خلق حماسه است و حفاظت در پله دوم قرار میگیرد. سؤال ولی در جای دیگری رخ مینماید و آن اینکه حتماً آیتالله هاشمی هم میپذیرند که حماسه فقط در 24 خرداد امسال و در رأیآوری دکتر حسن روحانی تبلور نداشته و اساساً حماسه سیاسی از بدو انقلاب اسلامی تاکنون هرساله و در تمام انتخاباتها تکرار شده است. به سخن دیگر اینکه، آنچه که در 24 خرداد 92 بعنوان حماسه رخ داد، همانی بود که در 22 خرداد 88 رخ نمود و البته قبلاً نیز در 3 تیر 84 بروز کرده بود و همینطور بوده و انشاءالله خواهد بود. و تأمل از اینجا آغاز میشود که بازخوانی کارنامه آیتالله هاشمی در انتخابات سالهای 88 و 84 به هیچ وجه گزینهای به نام «حفاظت از حماسه» را در مقابل قضاوتکنندگان و دیدگان مردم قرار نمیدهد. ایشان در سال 88 و قبل از انتخابات در حالی که یکسال بود پیرامون حرکت سؤال برانگیز «ایجاد ستادهای صیانت از آرا توسط اصلاحطلبان» سکوت کرده بودند، به ناگاه نامه مشهور به «نامه بدون سلام و والسلام» را به مقام معظم رهبری مرقوم داشتند و در آن به جای آنکه بر حفاظت از ولایت فقیه و حماسههای پیش رو سخن بگویند، در اقدامی دور از انتظار از دود و آتش و شعلهوری سخن به میان آوردند. یعنی در واقع قبل از بروز حماسه، زیر پایش را خالی کردند و پس از انتخابات نیز در اوج آشوبها و درگیریهای خیابانی که مسببانش بعدها اعلام کردند که تقلب یعنی رمز آشوب! و اساساً تقلبی هم در کار نبود بلکه منظور ما «تدلّس»! بود؛ نه تنها هیچ موضع صریح و شفافی در رد فتنه و تقلب و فروکاستن از تظاهراتها نداشتند بلکه یا با زندانیان سیاسی و خانوادههای دستگیرشدگان اغتشاشات دیدار کردند و یا از این گفتند که اغتشاشگران نه اوباش که دانشجویان! هستند و ای بسا حرفهای شنیدنی! هم داشته باشند! و در سال 84 و گاه شکست انتخاباتی آقای هاشمی هم، خودشان شاید باید توضیح بدهند که چه تلاشی غیر از سکوت و البته انتقاد گاه و بیگاه از دولت منتخب مردم انجام دادند؟! آیا این اقدامات معنای حفاظت از حماسه میدهد؟! پاسخ حتماً منفی است مگر اینکه منظور آیتالله از حماسه، صرفاً رأیآوری کاندیدای نسبتاً مطلوبشان در انتخابات اخیر باشد و لا غیر. آیتالله هاشمی همچنین در قسمت دوم جمله اشاره شده، پای عبارتی بهنام «شکست خوردگان سیاسی» را به میان میکشند و در ادامه اینطور از جمله ایشان مستفاد میشود که این شکست خوردگان، قصد آلودن حماسه به افراط و تفریط را دارند و حافظان حماسه نباید اجازه اینکار را بدهند! چه بد راهی را انتخاب کردهاید آقای هاشمی که بعنوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی ما و کسی که به قول خودتان از او انتظار حفاظت از انقلاب و حماسههای انقلابی میرود، به خود اجازه میدهید که برای نامزدهای انتخابات اخیر و بیش از نیمی از شرکت کنندگان در انتخابات ایران که به نامزدهایی غیر از نامزد پیروز رأی دادهاند، لقب «شکستخوردگان سیاسی» را به کار ببرید. حضرتآیتالله! «شکستخورده» آنهایی هستند که در دورههای مختلف انتخابات، خواستند جلوی حماسه را بگیرند اما نتوانستند. به سخن دیگر، شما حتماً بهتر میدانید که شکست خورده یعنی کسانی که قصد ابطال انتخابات سال 88 را داشتند و یا در سال 84 به هیچ وجه من الوجوهی حاضر به همکاری با دولت منتخب نشدند و رسالتی غیر از چوب لای چرخ دولت گذاشتن، برای خود ندیدند.
شما که غریبه نیستید آقای هاشمی! در ساحت انقلاب اسلامی و همینطور در ساحت سیاستورزی شیعی و تحلیل صحیح سیاسی، اساساً به بازنده انتخابات و به مردمی که به کاندیداهایی غیر از کاندیدای پیروز رأی دادهاند، «شکستخورده» نمیگویند. بلکه به آنها «عنصر لازم و مقوّم برای بروز حماسه» لقب میدهند و در ادامه برای هر گفتار و معنایی غیر از این هم که بوی کوبش رقبا و دیگران از آن استشمام شود، متفقاً لقب «افراط» را برمیگزینند. البته از حق نباید گذشت. شاید منظور شما از شکستخوردگان سیاسی، کسانی بودهاند که در این انتخابات اخیر اهداف خاصی را پی گرفتهاند و ایبسا که «همگان» خطاب شما نبودهاند. ولی این پاسخ را هم بشنوید حضرت آیتالله که متأسفانه جمله شما هرگز چنین روحی ندارد و استفاده از آن، همه غیر از هواداران شناسنامهدار آقای دکتر روحانی را هدف میگیرد و متهم به افراط میکند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین از بابت «افراط» و «تفریط» در قبال حماسه هم انذار دادهاند که حرفی است بهحق و بجا. در واقع، خطر افراط و تفریط همیشه وجود دارد و همه ما در این زمینه و در طول 35 سال گذشته، تجربیات مشترکی داریم. فقط آنچه از حقیقت، ناگفته باقی میماند این است که از باب خیرخواهی و آگاهی آقای هاشمی باید اذعان کرد که نمادهای افراط و تفریط، بیش و پیش از آنکه در سمت مخالفان و منتقدان آقای هاشمی دیده و رصد شوند در سمتی حضور دارند که نزدیکی آنها به شخص آقای هاشمی غیر قابل انکار است. این روزها از هر کودک دبستانی هم که بپرسیم، خیلی واضح پاسخ این سؤالها را میداند که آیتالله هاشمی در سال 88 به هواداری از کدام طرف برخاست؟! در سال 84 برای دولت منتخب مردم پیام همکاری و تعامل فرستاد یا پیغام قهر و آشتیناپذیری؟! و همینطور منش و ممشای ایشان در مقابله با افراط و تفریطهای محرز چهرههایی مثل محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، مهدی هاشمی، فائزه هاشمی، جریان اصلاحات و غیره چه بوده است؟! این صحبتها بیانگر آن نیست که مثلاً در سمت دیگر هیچ خبری از افراط و تفریط نبوده است. خیر! مسئله اصلی اما مواضع آقای هاشمی و شخص ایشان است که به دسته اول هیچ تذکری نداده (و علیالرویه نخواهند داد!) و هیچیک از اقدامات آنها نظیر دعوت به اغتشاش علیه نظام اسلامی، مدعای تقلب، درخواست ابطال انتخابات، همکاری با ضد انقلاب و ... را گویا مصداق افراط و تفریط نمیدانند اما برای دسته دوم تا دلتان بخواهد پر است از مواضع انتقادی درست و غلطِ ریز و درشت و البته هر روزه آقای هاشمی که تمامی هم ندارند! خلاصه اینکه سؤالی که با خوانش این قبیل جملات آقای هاشمی به ذهن متبادر میشود مبنی بر اینکه چرا حضرتآیتالله در مواقعی که باید دست یاری به سمت حماسه و مردم دراز کنند؛ اینچنین راههایی را برای گفتمان خود انتخاب میکنند و با این واژگان به چه سودایی میاندیشند؛ پاسخی دارد سهل و ممتنع. سهل از آنرو که فضای حاکم بر پاسخهای احتمالی فضایی واقعی است و صریحاً از برخی اغلاط و اشتباهات آقای هاشمی رونمایی میکند. و ممتنع از آنرو که هیچکس هنوز نمیتواند باور کند، آن آقای هاشمی که امام راحل روزی فرمود زنده است چون نهضت زنده است؛ چرا وارد این راه شده است؟! منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
دو روایت از ماجراهای امروز پادگان اشرف:
سازمان منافقین، نظامیان عراقی وابسته به نوری مالکی و فرمانده پلیس دیالی را متهم کرده است که از شب قبل برای فرماندهی قتل عام در اشرف مستقر شده بودند.
به گزارش علمدار بصیر: یکی از سخنگویان دفتر نخست وزیری عراق ضمن تأیید خبر درگیری مرگبار در پادگان اشرف (محل استقرار گروهک تروریستی منافقین) ادعای برخی منابع خبری در خصوص حمله نیروهای عراقی به این محل را تکذیب کرد.
بی بی سی (BBC) در گزارشی از این ماجرا، از قول سخنگوی نوری مالکی تأکید کرد: «این افراد در نتیجه درگیری در بین ساکنان این اردوگاه کشته شدند و نیروهای عراقی در کشتن آن ها دخالتی نداشته اند.»
این در حالی است که "شاهین قبادی" سخنگوی سازمان مجاهدین خلق ایران [منافقین] در گفتگو با خبرگزاری اسوشیتدپرس (Associatedpress) مدعی حمله نیروهای عراقی به اشرف شده و شمار کشته ها را 44 نفر اعلام کرده است.
به گزارش بی بی سی، "حقی شریفی" یکی از مقامات عراقی که مسؤولیت کمپ اشرف را بر عهده دارد، به خبرگزاری فرانسه (AFP) گفته است: «هیچ حمله ای از خارج این اردوگاه صورت نگرفته و هیچ سربازی هم وارد این محل نشده... به نظر می رسد آنچه که اتفاق افتاده، مربوط به منفجر شدن چند بشکه نفت و یا گاز در داخل اردوگاه باشد.»
بر پایه گزارش تکمیلی جام سیاسی به نقل از شبکه العربیه (AlArabiya)، سازمان منافقین در بیانیه ای ضمن متهم کردن مقامات ایرانی به صدور فرمان این حمله، مدعی شده است: «بر اساس گزارش های موثق از داخل ایران، حمله به اشرف و قتل عام به دستور [آیت الله] خامنه ای به اجرا درآمده و "قاسم سلیمانی" این دستور را روز سه شنبه -پنجم شهریور- در سفر به بغداد مستقیماً به نوری مالکی ابلاغ کرده است.»
سازمان منافقین در این بیانیه، نظامیان عراقی وابسته به نوری مالکی و فرمانده پلیس دیالی را متهم کرده است که از شب قبل برای فرماندهی قتل عام در اشرف مستقر شده بودند.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
"آژانس قادر به ارائه تضمین معتبر در خصوص عدم وجود هرگونه مواد و فعالیت های هسته ای اعلام نشده و مشکوک در ایران نیست اما... "
به گزارش علمدار بصیر به نقل از روز، واشنگتن پست طی مقاله ای به "بهبود وضعیت بحران هسته ای" ایران پرداخته است.
ترجمه این مقاله در ادامه می آید.
بر اساس اولین ارزیابی مستقل از برنامه اتمی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن، مقامات ایرانی به طور پیوسته در حال گسترش ظرفیت های هسته ای این کشور هستند. این درحالی است که ایران از برداشتن قدم هایی که منجر به تحریک اسرائیل می شود، دوری می کند.
بازرسان هسته ای سازمان ملل متحد که در تابستان از تاسیسات هسته ای ایران بازدید کردند، اعلام نمودند که شاهد نصب و راه اندازی صدها سانتریفیوژ جدید در دو پایگاه جدید برای اورانیوم غنی شده بوده اند. مقامات همچنین دریافتند که ذخایر موجود ایران از سوخت کم غنی شده تا 6 درصد از ماه می به بیش از 15 هزار پوند که در تئوری اگر این مواد به درجه تسلیحاتی غنی شده برسند، برای ساخت حدود 9 بمب هسته ای کافی است.
ایران، با این حال، بیشتر ذخایر اورانیوم خود را به شکل فلزی تبدیل کرده است که نمی تواند به راحتی در یک برنامه تسلیحاتی استفاده شود. ایران در الگویی که برای اولین بار در سال گذشته مشاهده شده، به نظر می رسد درجه بندی سهام خود را از بسیاری از انواع سلاح های کوچک و بزرگ حساس اورانیوم در سطح زیر "خط قرمز" مد نظر اسرائیل، نگه داشته است.
با وجود گزارش مختلط در پیشرفت هسته ای ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی، تهران را بخاطر امتناع از همکاری با تلاش های دیده بان سازمان ملل متحد برای بازرسی سایت های هسته ای که دولت های غربی معتقدند در آنها ایران در حال انجام پژوهش ها برای ساخت سلاح های مخفی بوده است، مورد انتقاد قرار داد.[ بهانه های جدید برای باز ماندن پرونده هسته ای ایران ]
در این گزارش که برای نشست ماه آینده هیئت مدیره 35 کشور آژانس سازمان ملل متحد آماده شده؛ آمده است: "آژانس قادر به ارائه تضمین معتبر در خصوص عدم وجود هرگونه مواد و فعالیت های هسته ای اعلام نشده و مشکوک در ایران نیست، و در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که تمام مواد هسته ای در ایران در راستای فعالیت های صلح آمیز است."
این گزارش احتمالا اولین گزارشی است که بعد از اینکه حسن روحانی جایگزین محمود احمدی شد، با دقت تنظیم شده است. رئیس جمهور ایران یک روحانی میانه رو و نزدیک به رهبر است.
پس از مراسم تحلیف روحانی، در 4 آگوست در نزدیکی پایان چرخه گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی، تحلیلگران در حال جستجو و تحقیق و تفحص برای دستیابی به شواهد اولیه از نیت دولت جدید در زمینه فعالیت های هسته ای و سیاست مأخوذ در این رابطه هستند. روحانی متعهد شده است که به دنبال یک سیاست خارجی معتدل تر از دولت های گذشته خواهد بود، و همچنین او به تمایل برای پذیرش امتیازات هسته ای در ازای رهایی از تحریم های غرب اشاره کرده است. اما روحانی اعلام کرده است که ایران دست از حق استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی برنخواهد داشت.
کارشناسان هسته ای که این گزارش را بررسی کرده اند، می گویند که این گزارش و پیشنهادات آن، برای آرام کردن و کاستن از نگرانی غربی ها بسیار مناسب است. با نصب بیش از 15 هزار سانتریفوژ در تاسیسات اتمی ایران، این کشور بسرعت به ساخت سلاح اتمی نزدیک می شود.
دیوید آلبرایت، بازرس سابق سازمان ملل متحد و رئیس موسسه علوم و امنیت بین المللی، در این رابطه می گوید: "به نظر می رسد ایران در حال تلاش برای ساخت صفحات سوخت برای یک راکتور آب سنگین است و ایالات متحده از روزی می ترسد که ایران بتواند پلوتونیوم برای سلاح های هسته ای را از آن بدست بیاورد. وی همچنین اشاره کرد که ایران، به نظر می رسد خط تولید بسیاری از سانتریفیوژهای جدید خود را به تاخیر انداخته است."
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور گفت: احمدینژاد اعلام کرد به دانشجویان بگویید: یک دیدار از من طلبکار شدند و از تکتک آنها عذرخواهی میکنم.
به گزارش علمدار بصیر: محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق که قرار بود عصر امروز یکشنبه در نشست سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در دانشگاه تربیت مدرس حضور یافته و به سوالات دانشجویان پاسخ دهد، در آخرین لحظات از حضور در این نشست خودداری کرد.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
هاشمی رفسنجانی گفت: مردم سوریه از طرف حکومت خودشان مورد حمله شیمیایی واقع شدهاند و حالا هم باید منتظر حمله خارجیها باشند.
به گزارش علمدار بصیر: نعیمه اشراقی خواهرزن محمدرضا خاتمی روز پنج شنبه هفت شهریور در صفحه فیس بوک خود نوشت: «آقای هاشمی رفسنجانی در ملاقات با جمعی از مردم استان اصفهان در حسینیه جماران که ساعاتی پیش انجام شد در ارتباط با بمباران اخیر سوریه سخنانی بدین مضمون ایران نمود: «دولتی که ملت خود را بمباران شیمیایی کند عواقب سخت آن را خواهد دید همانگونه که صدام در بمباران حلبچه ننگ ابدی را بر خورد خرید و دچار چنین سرنوشت هولناکی شد.» در واکنش به این "نقل قول شگفت آور" بود که رضا سلیمانی،مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت روز شنبه ضمن تکذیب اظهارات نعیمه اشراقی به فارس گفت: خانم اشراقی گفته است که من خودم آنجا نبودم و از سوی دیگر موضع آقای هاشمی درباره سوریه،فلسطین و لبنان شفاف است و با یک شایعه مخدوش نمیشود. وی با اشاره به بخش دیگری از سخنان هاشمی گفت: آقای هاشمی در آن دیدار گفت که در سوریه هم این سلاح شیمیائی به کار برده شده اما اصلاً بحث دولت اسد را در این زمینه مطرح نکرد و گفت آمریکا میخواهد با این بهانه به سوریه حمله کند لذا سخنان هاشمی تحریف شده و خانم اشراقی تفسیر خود را مبنا قرار داده است. بسیاری از ناظران سیاسی که باور دیدگاهی خلاف رویکرد نظام از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برایشان سخت بود و از نقل قول خانم اشراقی شگفت زده شده بودند با تکذیبیه مجمع تشخیص نفس راحتی کشیدند. اما در کمال ناباوری، هاشمی "نقل قول تکذیب شده" خود را این بار در استان مازندران بیان کرد! به گزارش ایلنا، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی عصر روز یکشنبه در مراسم سالگرد ارتحال آیتاللهصالحی مازندرانی در شهر شیرگاه سوادکوه شمالی گفت: ما در محاصره، تحریم و بایکوتیم و نمیتوانیم از منابع استفاده کنیم، باید گران بخریم و در دریافت پول هم با مشکلات فراوان روبرو هستیم اما اخیرا شاهد خطر بزرگ تری هستیم. هاشمی بحران سوریه را نگرانی اصلی منطقه و ایران دانست و افزود: اکنون آمریکا، جهان غرب با همراهی برخی از کشورهای عربی تقریبا شیپور جنگ در سوریه را به صدا درآوردند که خدا به مردم سوریه رحم کند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: مردم سوریه در این 2سال آسیبهای فراوانی دیدهاند، زندانها مالامال از مردم است و دیگر ورزشگاهها را بدل به زندان کردهاند، بیش از 100 هزار نفر کشته و میلیونها آواره وضعیت اسفبار سوریه را بیش از پیش نمایان میکند. هاشمی سپس گفت: مردم از طرف حکومت خودشان مورد حمله شیمیایی واقع شدهاند و حالا هم باید منتظر حمله خارجیها باشند. حتی بر پارلمان انگلیس هم پوشیده نیست که حملات شیمیایی علیه مردم سوریه از سوی تروریست ها بوده است چرا که اجازه همراهی با آمریکا در حمله به دمشق را به نخست وزیر بریتانیا نداد. گرچه مواضع غیرقابل توجیه و خلاف اصول انقلاب از سوی هاشمی رفسنجانی در سال های پس از فتنه 88 بشدت افزایش یافته اما قطعا دلسوزان انقلاب و نظام، تکرار و تداوم چنین مواضعی آن هم از جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر نمی تابند. به همین دلیل افکار عمومی از آقای هاشمی انتظار جدی دارند که درباره این مواضع خود تامل و بررسی کند و به سرعت آنها را با واقعیت های منطقه و سوریه همسو کند در غیر اینصورت اینگونه اظهارات خشم همه حامیان مقاومت در داخل و منطقه را به دنبال خواهد داشت.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده نعمتهایی به او بچشانیم، می گوید: مشکلات از من بر طرف شد و دیگر باز نخواهدگشت؛و غرق شادی و غفلت و فخر فروشی می شود.»(هود/10)
علمدار بصیر: « ولئن اذقناه نعماء بعد ضراء مسته لیقولنّ ذهب السیئات عنی انه لفرح فخور؛ و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده نعمتهایی به او بچشانیم، می گوید: مشکلات از من بر طرف شد و دیگر باز نخواهدگشت؛و غرق شادی و غفلت و فخر فروشی می شود.»(هود/10)
«اَذَقنا» از مادّه «اِذاقَه» به معنای چشاندن است. تعبیر به این کلمه در این آیه و آیه قبل از آن اشاره به این است که انسان تربیت نشده در مکتب وحی و خودرو و کوته بین، که کوتاهی دیدش سبب شده فقط همین عالمِ مادّه را ببیند، به قدری کم ظرفیت است که حتی اگر مختصر نعمتی به او بدهند، به طوری که فقط مزه نعمت را بچشد، و سپس آن را بگیرند، جزع و فزعش به آسمان می رسد و نومید و مأیوس می شود؛ و اگر همین انسان بعد از گرفتاریهایش نعمتی اندک به او بچشاند، چنان خود را گم می کند که از شدت غرور حتی خود را نمی شناسد.
آیه بعد از این اشاره داد به اینکه این حالتی که قبلا گفته شد حالت انسانهای بی ایمان و در مسیر مخالفت با فطرت است؛ حال انسانهای عادی است: آنانی که در اجتماعی که عرف و عادت در آن حاکم است زندگی می کنند. اینان وقتی نعمتهای الهی، از قبیل مال و جاه و فرزند، به سویشان سرازیر می شود و وجود آنها با علل و اسباب ظاهری و موقعیتهای مادی شان هم سازگار است تمام امید و دل گرمی شان متوجه آنها می شود و به طوری دل به آنها می دهند که دیگر در دلشان جای خالی برای یاد خدا نمی ماند تا او را شکری گذارند و نعمتها را در مسیر اصلی شان صرف کنند.
این حال غیر از حال انسانهای فطری است که ذهنشان را به عادات و رسوم و ظواهر زندگی آلوده نکرده اند. مؤمنانی که به فطرت الهی خود پاسخ مثبت دهند و در آن مسیر حرکت کنند چنین حالتی ندارند و در گرفتاریها، صبورند و پایدار و در گشایشها، شکورند و منطق «اِلّا الَّذین صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ لَهُم مَغفِرَةٌ وَ اَجرٌ کَبیرٌ؛ مگر آنها که صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند که برای آنها آمرزش و اجر بزرگی است یعنی در آزمون مشکلات صبر و استقامت کنند و در فرصت رفاه و گشایش، کارهای شایسته و خیر کنند. این حالت مؤمنان پایدار و صبور است.»1 منبع:
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
فوری/
شبکه المیادین در خبری فوری از حمله خانواده های قربانیان عراقی جنگ ایران و عراق در اعتراض به عدم محاکمه اعضای گروهک مجاهدین خلق به پادگان اشرف حمله کرده اند.
به گزارش علمدار بصیر:
طبق اعلام منابع عراقی در این حمله حداقل 20 تن از اعضای گروهک منافقین در این حمله کشته شده اند.
گفته شده است که "زهرا قائمی" معاون رئیس گروهک مجاهدین خلق از کشته های این حمله است.
منبع:جام
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/6/10 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |