|
![]() امسال هم ماه رمضان مثل رمضانهای گذشته، شبگردیهای خانوادگی ما شروع شد. تصمیم گرفتهایم در روزگار گرامی این ماه، تا جایی که در توانمان باشد، امامزادههای تهران را زیارت کنیم. تاکنون فقط یک بار موفق به اجرای این تصمیم شدهایم.
معنیاش این نیست که فقط یک بار سوار خودروی خانوادگی شدهایم و رفتهایم زیارت. بلکه معنیاش این است که فقط یکی از امامزادهها باز بوده و راهمان دادهاند. آن هم زیرسبیلی و قاچاقی! چرا که متولی امامزاده رحمش آمد بر ما! والا آن یکی هم درش را بسته بودند.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
لحظه تحویل سال و حال و جان نزدیک است.امشب زمین به آسمان از همیشه نزدیکتر میشود تا بهار جان بدمد.
به گزارش علمدار بصیر : مقارنه زمین و آسمان نزدیک است. امشب زمین به آسمان از همیشه نزدیکتر میشود؛ چندان نزدیک که شاید بتوان ابراهیموار در ملکوت آسمانها نگریست. «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض و لیکون من الموقنین». زمین و زمان، آن حصار و حجابی است که دیده ما را از ملکوت مستور داشته و امشب جرعهای از ملکوت را میچشانند تا بیتاب و بیقرارمان کنند. یک امشب از مبارکی، هزارماه میشود و این جرعه یعنی که هستی ذاتا ملکوت است و زمین و زمانبردار نیست. یعنی که جاودانگی و فرا زمانی زیستن تقدیر آدمی است، حتی اگر دچار هبوط شده و در حصار زمین و زمان و تن گرفتار آمده باشد. امشب زمین به آسمان از همیشه نزدیکتر میشود تا بهار جان بدمد. «انّ لربکم فیایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها». درست است که زندگی همواره از آسمان به سوی زمین میبارد و جاری میشود و آفتاب زندگی همواره بر ما میتابد و جان میبخشد. اما این بار ماجرا رویاییتر است. راست گفت خداوند تبارک وتعالی که «هوالذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات الی النور... او کسی است که خود و فرشتگانش بر شما درود و تحیت میفرستند تا از تاریکیها به سمت نور خارج کنند» (احزاب/43). این نزول حیات و تحیت، لاینقطع است اما حکایت امشب حکایت دیگری است. آنک فرشتگان رحمت الهی فرود میآیند و در بارگاه امام عصر و صاحب زمان(عج) -حضرت ربیع الأنام و نضرهًْ الأیام- به ادب زانو میزنند و بهترین درود و تحیتها و سلام و سلامتیها را تقدیم میکنند. این چنین سزاوار است اگر بیقراران، امشب بیتابتر از همیشه بانگ برآرند که «این السبب المتصل بین الارض و السماء». امشب لب به خنده گشوده است و دیده از باران بیقراری، تر.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
خبرنگار روزنامه زنجیره ای بهار ضمن فحاشی به آیت الله آملی لاریجانی عنوان کرد که پیروزی در انتخابات 92 نتیجه جنبش نا مشروع سال 88 بود.
به گزارش علمدار بصیر: ریحانه طباطبایی که چندی پیش به اتهام ارتباط با شبکه های ضد انقلاب توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده بود در صفحه فیس بوک خود مواردی که بیشتر به دلبستگان وی می خورد تا رئیس قوه قضاییه مطرح کرد:
وی چنین مینویسد:جنابشان گفته " کسانی که اهل فتنه سال 88 بودندافعی جانشان گرما خورده است و به جنبش افتادهاند اما اشتباه میکنند" اتفاقا شما اشتباه می کنید. ما خیلی وقت هست که در جنبش هستیم. جنبش سبز مردم ایران. نتیجه این انتخابات هم نیتجه جنبش ما هست. اما این افعی های سر شانه شما، مدتهاست گرما خورده سیر نمی شوند و بازهم به دنبال بلعیدن هستند. پیشنهاد می کنم به اطرافیانتان بگویید فیلم های شب 25 خرداد 92 را برایتان بازپخش کنند، ببینید که عکس های میر حسین و شیخ و رهنورد چطور در دستان مردم بود. ببینید چطور یاد زندانی ها و شهدایشان را زنده کردند...هرچند که اگر هزار بار هم ببینید افعی های روی شانه هایتان انقدر قدرتمند شده اند که اجازه خوب دیدن را بهتان نمی دهند..... گفتنی است مدیران رسانه های اصلاح طلب همواره با توهم پیروزی در انتخابات 92 با تقویت مطالب رادیکالی از سوی خبرنگارانی همچون طباطبایی مطالبات نامشروعی همچون فعال سازی مجدد حزب منحله مشارکت را د روزهای بعد از انتخابات پیگیری کرده اند. البته این خبرنگار اصلاح طلب که از مشاوران خاتمی نیز به حساب می اید در فحاشی سابقه طویلی دارد. مرجع : رویداد
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
خطرناکترین تروریست سعودی در سوریه با نام عبدالعزیز السبیعی عصر دیروز در حومه دمشق به هلاکت رسید.
به گزارش علمدار بصیر: پایگاه خبری أنباء آسیا از کشته شدن یکی از خطرناکترین و مشهورترین تروریستهای سعودی در سوریه خبر داد. این پایگاه خبری اعلام کرد که عبدالعزیز السبیعی تروریست سعودی که در شبکه اجتماعی توئیتر نیز مشارکت فعال داشته و حوادث ریف دمشق را از نگاه خود تحلیل و توضیح داده، یکی از اولین سعودیهایی است که برای «جهاد» وارد سوریه شده بود. وی علاوه بر فعالیتهای اینترنتی در کنار مبارزات سعودی با دولت بشار اسد در این کشور مبارزه میکرد و عامل اصلی جذب گروههای زیادی از تروریستها در این کشور بود. بر اساس این گزارش این تروریست سعودی به القاب «موحد» و «قاتل» نیز شهرت داشت، در درگیریهای منطقه جوبر در حومه دمشق به هلاکت رسیده است. وی در صفحه خود در توئیتر با عنوان عبدالحکیم موحد حضور روزانه خود در درگیریهای سوریه را در راستای منافع مخالفان دولت توضیح میداد و این صفحه از سوی دهها هزار سعودی به صورت مستمر دنبال میشد. وی صفحه دیگری نیز داشت که برای عضوگیری و تشویق دیگران برای حضور در مبارزات جهادی در سوریه از آن استفاده میکرد، و از اطلاعات تاریخی و دینی نسبی که داشت، مسلمانان دیگر کشورها را فریب داده و آنها را برای مبارزه با دولت مرکزی بشار اسد تحت عناوین مقدس جهاد به سوریه میکشاند. وی بعد از اینکه اتاق عملیات مشترکی را در سوریه ایجاد کرده بود تا هماهنگیهای لازم را با دیگر تروریستهای این کشور داشته باشد، عصر دیروز به هلاکت رسید، اتاق عملیات مشترک وی گروهی از جهادگران منطقه الغوطة در شرق سوریه است که با هدف رفع محاصره این منطقه وارد عمل شده بود. گردان های احرار الشام و جبهه النصره و گردان الحبیب مصطفی و عیسی بن مریم اعضای این اتاق عملیات مشترک بودند. علی السهیلی یکی دیگر از تروریستهای سعودی که ارتباط دوستانه نزدیکی با السبیعی دشت، در این درگیریها به همراه وی کشته شد، السهیلی نیز از فعالان اینترنتی بود، اما به اندازه السبیعی شهرت نداشت.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
ما را میترساندند که اگر برگردید مورد آسیب قرار میگیرید و کشته میشوید، یا باید همه عمرتان را در زندان بگذرانید چون کسی حرفتان را باور نمیکند که با میل خودتان نزد ما نیامدید.
به گزارش علمدار بصیر: سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی است که ساختار شبهنظامی دارد. این سازمان در سال 1344 خورشیدی توسط محمد حنیفنژاد پایهگذاشته شد. سازمان مجاهدین پس از شکلگیری، به اقدام مسلحانه علیه پهلوی پرداخت. هرچند متحمّل ضربات سختی از سوی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) شد و رهبران سازمان به حکم دادگاه نظامی وقت، به جرم «اقدام علیه امنیت کشور، اعمال تروریستی و ترور اتباع ایرانی و آمریکایی»، به اعدام محکوم و برخی نیز زندانی شدند. پس از پیروزی انقلاب 1357 ایران، سازمان مجاهدین خلق به رهبری موسی خیابانی و مسعود رجوی موفق به یارگیری گسترده در بین اقشار مختلف جامعهی ایران شد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند. بسیاری از افراد را با حیله و فریب ذذب کرده و دیگر امکان جدایی از سازمان را به آنها ندادند تا اینکه پس از اشغال عراق توسط آمریکا این گروهک خلع سلاح شده و برخی از اعضا با تحمل شرایط بسیار سختی توانستند فرار کنند.
«روناک» هم در 15 سالگی با فریبی به دامن این گروه افتاد و پس از گذران شرایط سختی توانست از این اردوگاه فرار کرده و به صلیب سرخ بپیوندد. گفتوگوی کوتاهی با وی در حاشیه حضور وی در بیستوششمین نمایشگاه کتاب تهران داشتیم که در ادامه میآید.
* در آرزوی سفر به اروپا
*شما چه سالی و چگونه وارد گروهک منافقین شدید؟ از نحوه آشنایی خودتان با گروهک بگویید.
پس از پایان درسم در مقطع راهنمایی به همراه برادرم به صورت غیرقانونی به ترکیه رفتیم. من 15 ساله بودم و آرزوی تحصیل در اروپا داشتم و برادرم هم به دنبال کار بود. داییام هم که از هواداران گروهک منافقین بود هم در ترکیه زندگی میکرد و به امید اینکه بتوانیم از طریق او برویم کشور را ترک کردیم. داییام گفت برای سفر به اروپا باید پاسپورت داشته باشی و غیرقانونی نمیتوانی بروی و من را همراه گروهی کرد و گفت به یکی از کشورهای عربی می روی و از آنحا هماهنگ میشود تا به اروپا بروی. من را پیش از برادرم به پادگان اشرف فرستاد. برادرم وقتی متوجه شد که من را به عراق فرستادند به دنبال من آمد.
*چه سالی؟
سال 81 وارد شدیم و سال 84 فرار کردیم.
*داییتان هنوز در پادگان اشرف است؟
داییام پس از دستگیری ما متوجه شد که همه مواردی که آنها مطرح کردهاند دسیسه بوده است و از آنها فاصله گرفت و به ایران بازگشت.
* وقتی وارد اردوگاه اشرف شدم 4ماه شوکه بودم و فراموشی گرفتم
*وقتی وارد فضای پادگان نظامی اشرف شدید آنجا را چطور دیدید؟
من به عشق اروپا، ایران را ترک کرده بودم و وارد فضای پادگان نظامی شدم. از ترس و اضطراب حدود 4ماهی شوکه بودم و تحت درمان قرار گرفتم. به دلیل فشار زیاد فراموشی گرفتم و وقتی میخواستند فرم زندگینامهام را پر کنند حتی نام برادرم را هم به یاد نداشتم تا اینکه کمکم با سیستم آنجا آشنا شدم و به روحیه خودم برگشتم و به یاد آوردم.
*در این مدت با خانوادهتان ارتباطی نداشتید؟
نه، با خانوادهام رابطهای نداشتم و دلتنگی باعث شد که این بیماری من سختتر شود.
*از برادرتان هم بی خبر بودید؟
هر شش ماه یکبار با حضور فرماندهان و مسئولان برادرم را حدود چند دقیقه میدیدم.
*از ایامی که در پادگان اشرف داشتید، بگویید. چه کلاسهایی برایتان برگزار میکردند؟
ورودیهای اولیه از تاریخ سازمان منافقین و فعالیتهایی که داشتند توضیح میدادند. بخشی از کلاسها هم برای شستشوی مغزی بود تا هرچه در ذهن داشتیم را خالی کرده و با اعتقادات خود آن را پرکنند. آموزش نظامی و تسلیحات نظامی هم از دیگر فعالیتهایی این پادگان بود.
بعد از اشغال عراق توسط آمریکاییها شکافی در روابط ایجاد شد و کلاس زبان عربی و انگلیسی و موسیقی هم گذاشتند اما پیش از آن فقط نشستهای ذهنی و سیاسی بود.
* میگفتند اگر برگردید ایران شما را میکشند
*این کلاسها تاثیری هم در ذهن شما داشت؟
نه، همه ترس و واهمه بود. سعی داشتند خانواده را فراموش کنیم و به زندگی آزاد فکر نکنیم اما زیربار حرفهای آنها نرفتم و هیچ وقت آرام نگرفتم و مدام در حال کشمکش بودم. ما را میترساندند که اگر برگردید مورد آسیب قرار میگیرید و کشته میشوید یا باید همه عمرتان را در زندان بگذرانید چون کسی حرفتان را باور نمیکند که با میل خودتان نزد ما نیامدید. همه وجودم را ترس فراگرفته بود.
*ورود نیروهای جدید به پادگان اشرف زیاد بود؟
در دورهای که من بودم، ورود نیروهای جدید به خصوص خانمها زیاد نبود و همین تعداد هم از طریق ترکیه و اروپا ترغیب یا فریب داده میشوند.
*از نظر شرایط زندگ و تامین وسایل اولیه زندگی چگونه بود؟
همه موارد مانند پادگان نظامی بود. لباسهای متحدالشکل، غذایی که مورد دلخواه نیست و آنقدر نیروها را خسته میکردند که به چیزهای دیگری فکر نکنی و زمانیکه به تخت خواب میروی از شدت خستگی فقط بخواهی که بخوابی.
* به مادرم گفتند بیایید جنازه دخترتان را بگیرید
*چطور فرار کردید؟
بعد از ورود آمریکاییها، پادگان اشرف خلع سلاح شد و تعدادی از اسیران فرار کردند. برادرم هم به کمپ آمریکاییها رفت و از آنجا برای آزادی من تلاش کرد. سازمان وقتی تلاش من برای فرار از پادگان را دید به مادرم گفت که دخترت خودکشی کرده و برای تحویل جنازهاش بیایید. مادرم که آمد گفته بود میخواهم پسرم را ببینم و بعد از ملاقات از همدیگر نتوانسته بودند از هم جدا بشوند. من مدام میترسیدم که مادرم دچار مشکلی شود و برای نگه داشتن من، مادرم را گروگان نگه دارند یا اتفاقی برای مادرم بیفتد اما...
*از حال و هوای برگشتن به ایران هم بگویید. خانواده چه واکنشهایی داشتند؟
خیلی خوشحال بودم. برایم یک خواب بود، چون آنجا بودن را نتوانستم هضم کنم. با همه دلتنگیها و بیقراریها و بدون هیچ ارتباطی به نزد خانوادهام بازگشتم. از سوی اطرافیان خیلی مورد سوال بودم که چی شد؟ از این نظر از نظر روحی خیلی اذیت میشدم ولی اکثر فامیلهای دورم از این موضوع بی خبر هستند و فکر میکنند به خارج رفتم و درس خواندم اما پیش از فارغالتحصیلی دلتنگ شده و برگشتم.
* بعد از برگشت به ایران از نظر قانونی مشکلی نداشتید؟
از نظر قانونی مشکلی نیست فقط نباید کار امنیتی انجام بدهم.
*هنوز عشق اروپا را دارید؟
نه، وقتی به ایران برگشتم درسم را ادامه دادم و دیگر رویای اروپا را ندارم. برادرم هم با ماشین کار میکند.
*اخبار مجاهدین را هنوز پیگیری میکنید؟
شبکه ماهوارهای آنها که قطع شده است اما قبلا با حس کینه و نفرت از سویی و دلتنگی و دلسوزی برای کسانی که مثل خودم اسیر شدهاند، نگاه میکردم.
*در سازمان محفلی حرف زدن ممنوع است
*آنجا دوستی هم داشتید؟
این موضوع غیرقابل تصور است. در سازمان محفلی حرف زدن ممنوع است و خودشان نشستهایی میگذاشتند تا با حرفهایمان را بزنیم ولی حق حرف زدن با کسی نداشتیم.
*این محفلها چگونه بود؟
طوری رفتار میکردند که پشیمان بشوی. زیر سوال میبردنت و جملاتی مانند تو مزدور رژیم هستی و ... خار و ذلیلت میکردند.
*رابطه شما با فرماندهان چطور بود؟
خیلی بد. سر موضوعاتی مانند فکر کردن به خانواده خیلی اذیتشان میکردم و حرفشان را گوش نمیدادم و برای اینکه زیربار حرفشان بروم عذابم میدادند. من در مقطعی که میتوانست بهترین ایام زندگیام باشد از نظر عاطفی خیلی اذیت میشدم و خوشحالم که توانستم از بند آنها رها شوم. البته هنوز لطمات روحی و روانی آن ایام را به همراه دارم.
*شکنجه هم میکردند؟
زمان من شکنجه جسمی نبود ولی از نظر روحی شکنجهات میدادند و در برخی موارد «بنگالیات» میکردند. در آنجا مجبور بودی کارهایی کنی که در توانت نبود چون تخت خواب را به معنای زندگی عادی تصور میکردند و حتی اگر از نظر جسمانی توان انجام کاری را نداشتی اما باز محبور به آنجام آن بودی.
*بنگال یعنی چی؟
به فضای دوری از اردوگاهها میبردند و در کانکسی زندانی میکردند که بسیار ترسناک بود و مدام میترسیدیم که در این تنهایی بلایی به سرمان بیاید.
*ازدواج در پادگان اشرف که نبود؟ انحرافات جنسی؟
زنان و مردان از هم جدا بودند ولی در ردههای بالا زنان را عقد رجوی میکردند اما دیگران حقی نداشتند.
منبع:دانا
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
مدتی پیش برای شرکت در همایش هالیوودیسم به تهران دعوت شد اما قبل از ترک آمریکا توسط پلیس فدرال FBI دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش علمدار بصیر: نژادپرستی همواره به عنوان یک مسأله مهم در ایالات متحده از دوره استعمار و بردهداری مطرح بوده است. آمریکا کشوری است که مجموعه ای از انواع تبعیض ها را در خود جای داده و مصداق بارز نقض حقوق بشر در جهان به شمار می رود. روزی نیست که خبری از برخورد وحشیانه پلیس این کشور با اقلیت های به ویژه سیاه پوست به گوش نرسد. در آمریکا تبعیض نژادی در همه ابعاد زندگی اجتماعی گسترده است؛ به نحوی که قوانین این کشور نیز طوری تنظیم شده اند که نژادپرستی و تبعیض در آنها موج می زند و این قانون است که در بسیاری موارد موجبات برخوردهای دوگانه و تبعیض آمیز با سیاه پوستان و سایر اقلیت ها را به عنوان شهروندان درجه دو فراهم می سازد و دستگاه قضائی آمریکا نیز در این بین مشکلات بسیاری را برای آنان ایجاد می کند. در حال حاضر سیاهپوستان و سایر اقلیت ها، پایین ترین اقشار جامعه آمریکا را تشکیل می دهند؛ به گونهای که میانگین ثروت یک خانواده سفیدپوست 20 برابر درآمد یک خانواده سیاهپوست است و درصد بالایی از سیاهپوستان آمریکایی، از بیمه درمانی محرومند. گسترش نژاد پرستی در بخشهای دولتی این کشور باعث شده تا بسیاری از افسران پلیس بی محابا به مظنونان سیاهپوست خود شلیک و آنان را به قتل برسانند؛ به نحوی که طبق آمارهای منتشره به طور متوسط در هر 36 ساعت یک سیاه پوست به دست پلیس آمریکا کشته میشود. این درحالی است که انعکاس اخباری از این دست به شدت منکوب و هر نوع اعتراضی در این زمینه با قدرت تمام سرکوب می شود. کیمانی گری نوجوان شانزده ساله سیاه پوستی که با شلیک هفت گلوله از فاصله بسیار نزدیک توسط پلیس اوکلند از پای درآمد و شانتا دیویس زن جوان بیست و سه ساله ای که هدف گلوله پلیس قرار گرفت و در حالیکه زخمی بود آنقدر روی زمین کشیده شد تا بر اثر خونریزی جان باخت، تنها نمونه های کوچکی از رفتارهای تبعیض آمیز پلیس آمریکا با جامعه سیاهپوستان این کشور است. تبعیض نژادی و قتل روازنه سیاه پوستان در کشوری که ادعای نشر دموکراسی و حقوق بشر را در دنیا دارد، به رویه ای عادی تبدیل شده است. از دولت مردانی که به مردم خودشان رحم نمی کنند انتظاری نیست که برای مردم سایر کشورها خصوصا مسلمانان عراق، افغانستان و فلسطین دل بسوزانند. با این وجود بودند کسانی که با ایستادگی در برابر قوانین و رفتارهای تبعیض آمیز ایالات متحده آمریکا سعی در اصلاح امور داشتند و در این راه جان خود را از دست دادند. مارتین لوتر کینگ رهبر سیاهپوست جنبش حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا در 4 آوریل 1968 در سن 39 سالگی در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد. مالکوم شباز نوه مالکوم ایکس بود که وی نیز به دست صهیونیزم شهید شده بود مالکوم که در نوجوانی به بزه کاری روی آورده بود در زندان با مسلمانانی که صرفا به دلایل اعتقادی در بند بودند آشنا و به دین مبین اسلام گرایش پیدا کرد. وی پس از آزادی از زندان اسلام آورد و به تدریج به عنوان سخنگوی جمعیت ملت مسلمان، طیف وسیعی از جامعه سیاه پوست آمریکا را به اسلام جذب و در مدت کوتاهی به عضویت جمعیت ملت مسلمان درآورد. وی پس از تشرف به سفر حج نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید؛ اما در راه بازگشت بود که خانه اش را به آتش کشیدند و یک هفته بعد در 21 فوریه 1965در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم منهتن، با شلیک چند گلوله از پای درآمد. اما سالها بعد نوه وی قدم در راهی نهاد که حاج ملک شباز جان خود را برای آن نثار کرد.
مالکوم ال. شباز اندیشمند مسلمان سیاه پوست آمریکا و نوه حلج ملک شباز رهبر برجسته مسلمانان آمریکا در سال 1984 متولد شد. وی که به مذهب تشیع مشرف شده بود همچون پدربزرگش از رهبران مسلمانان آمریکا و از مبارزین صاحب نام علیه تبعیض نژادی و برده داری نوین در آمریکا بود. وی که از همان کودکی به دلیل رنگ چهره اش و مهمتر از آن مسلمان بودنش بارها و بارها طعم تلخ خشونت و بد رفتاری دستگاه های حکومتی آمریکا را چشیده بود، مدتی پیش برای شرکت در همایش هالیوودیسم به تهران دعوت شد اما قبل از ترک آمریکا توسط پلیس فدرال FBI دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. این دستگیری دلیلی جز ترس از مطرح شدن هرچه بیشتر این فعال حقوق مدنی که تبدیل به یکی از سخنگویان محور مقاومت- نه فقط نیروهای ضد صهیونیسم در خاورمیانه بلکه سخنگوی نیروهای ضد امپریالیستی در تمام جهان شده بود- نمی توانست داشته باشد. این دستگیری زمانی صورت گرفت که شبکه تلویزیونی لایفتایم آمریکا شروع به پخش فیلم "بتی و کورتا" کرده بود که سرگذشت بتی و کورتا، همسران مالکوم ایکس و مارتین لوتر کینگ، را پس از مرگ همسرانشان به تصویر میکشید. وی هفته پیش برای دیدار از یک فعال حقوق بشری و رهبر یک جنبش کارگری به نام میگوئل سوارز ساکن کالیفرنیا که مقامات آمریکایی وی را یک ماه قبل از کشور اخراج و به مکزیک تبعید کرده بودند راهی مکزیک شده بود. سوارز به خبرنگار اسوشیتد پرز می گوید: "صورت مالکوم به شدت کوفته شده بود . من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم اما ساعاتی بعد دوستم مالکوم شباز بر اثر شدت جراحات فوت کرد." مالکوم شباز که در زندگی راه پدربزرگ فقیدش را در پیش گرفته بود، همچون وی بارها و بارها مورد برخوردهای تبعیض آمیزی که ریشه در قوانین تبعیض آمیز آمریکا دارد قرار گرفت. وی سخنرانی های متعددی در مورد سوءاستفاده از مسلمانان در سراسر دنیا داشته و نقش مهمی در افشای جنایات و سیاست های نژادپرستانه دولت آمریکا داشت. وی همچنین کتابی را در زمینه تجارب شخصی و رنج هایی که خود و خانواده اش در طول سالها زندگی در آمریکا از سوی دولت آمریکا متحمل شده اند در دست نگارش داشت که با مرگ وی ناتمام ماند. مالکوم در مراسم های مختلف بیداری اسلامی نیز شرکت کرده بود ماکولم شباز جدای از نوه مالکوم ایکس بودن به دادن کنفرانس های گوناگون در زمینه مسائل روز جهان اسلام و تحلیلگری در شبکه های تلویزیونی و رادیویی شهرت داشت و در حالی در سن 28 سالگی ترور شد که موج بیداری اسلامی اوج گرفته و تبدیل شدن وی به یکی از رهبران بزرگ اسلامی در کشور اسلام ستیز آمریکا می توانست زمینه ساز قیام های عظیم مردمی باشد و ضربات جبران ناپذیری بر کالبد پوسیده استکبار جهانی وارد آورد.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
در اظهاراتی که در چند وقت اخیر صورت گرفته است از تشویق روحانی به ایجاد چالش بانظام گرفته تا تهدید وی بر اینکه مورد غضب جنبش(مرده) سبز قرار خواهد گرفت! و از تلاش برای حصر سران فتنه تا دعوت از خاتمی فتنه گر برای مراسم تحلیف در موضع گیری های این افراد به وفور به چشم می خورد.
به گزارش علمدار بصیر: احمد سلامتیان در سایت (ملی مذهبی) در مقاله ای تحت عنوان " می خواهند روحانی به رای دهندگان و حامیانش پشت کند" از مواضع اصولی رییس جمهور منتخب و عدم اعتناء به فتنه گران جنبش منحوس سبز اظهار نگرانی کرده است. بنا بر این گزارش برخی از اظهارت وی در مقاله یاد شده به شرح زیر می باشد: ** پشتیبانی از (آقای روحانی) در ائتلاف سیاسی شکل گرفته است. ترکیب این ائتلاف سیاسی را هم آقای روحانی میداند، هم معارضینش میدانند و هم کسانی که معماران اصلی جریانی که منجر به انتخاب او شدند. به گزارش عصر امروز پس از چند مصاحبه آقای روحانی و اتخاذ مواضع اصولی وی در جهت تعامل با سایر قوا و همچنین هماهنگی با سیاست های کلی نظام سرگردانی عجیبی در ضد انقلاب و اپوزسیون داخلی و خارجی ایجاد شده است. همچنین رویکرد انتخاب اعضای کابینه که اکثر آنان از اعضای کارگزاران سازندگی می باشند و عدم بکارگیری افراطیون اصلاح طلب در آن نیز بر این سرگردانی افزوده است و در چند وقت گذشته فشار بر روی رییس جمهور منتخب برای تغییر مشی وی افزایش یافته است. در اظهاراتی که در چند وقت اخیر صورت گرفته است از تشویق روحانی به ایجاد چالش بانظام گرفته تا تهدید وی بر اینکه مورد غضب جنبش(مرده) سبز قرار خواهد گرفت! و از تلاش برای حصر سران فتنه تا دعوت از خاتمی فتنه گر برای مراسم تحلیف در موضع گیری های این افراد به وفور به چشم می خورد. به عقیده کارشناسان تمام این مطالب از آنجا نشات می گیرد که ضد انقلاب یکبار دیگر در محاسبات خود اشتباه جدی صورت داده است و با خیال خام خود با رای آوری روحانی بازگشتی به زمان دوم خرداد صورت خواهد پذیرفت که با این اظهارات اخیر معلوم شده است که افراطیون این گروه کم کم بر اشتباه خود پی برده و درصدد فشار برای تحت تاثیر قرار دادن رییس جمهور منتخب می باشند.
منبع:عصر امروز
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/5 | نویسنده : alamdarbasir
اسامی 6 تن از شهدای تازه تفحص شده که در استانهای تهران، همدان، گلستان و اهواز تشییع و به خاک سپرده میشوند، اعلام شد.
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/5/3 | نویسنده : alamdarbasir
دبیر کل حزبالله لبنان در واکنش به اقدام اخیر اتحادیه اروپا در قراردادن شاخه نظامی حزبالله در لیست سازمانهای تروریستی گفت که این تصمیم پوششی برای تجاوزگری اسرائیل بوده و چیزی جز ناامیدی از این تصمیم نصیبشان نخواهد شد.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی خود در مراسم افطاری که به همت «هیئت دفاع از مقاومت اسلامی» برگزار شد، در واکنش به اقدام اتحادیه اروپا در قرار دادن شاخه نظامی حزب الله لبنان در لیست ترور خود تاکید کرد: نکته مهم این است که مقاومت از سوی اهالی و ملت خود مورد حمایت قرار دارد و اراده آنها و عزت و دیدگاههای آنها را در دفاع از سرزمین و تمامیت ارضی آنها و مقدراتشان بیان میکند.
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/5/3 | نویسنده : alamdarbasir
رصد دقیق اوضاع خبر از اجرای پروژه ای چند وجهی و حرکتی خزنده برای نفوذ، فشار، تحمیل افراد خاص و خواسته ها مشکوک اصحاب فتنه به دولت منتخب می دهد.
به گزارش علمدار بصیر: انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با همه فراز و فرودهایی که داشت با مشارکت گسترده و قاطع مردم برگزار شد اما پس از برگزاری پرشکوه، این انتخابات مدعیان زیادی پیدا کرده است.
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/5/3 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |