|
زاکانی در مخالفت با وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش مطرح کرد
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با انتقاد شدید از عملکرد محمدعلی نجفی خواستار رأی عدم اعتماد نمایندگان به این گزینه پیشنهادی کابینه یازدهم شد.
به گزارش علمدار بصیر: علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی نوبت عصر امروز دوشنبه پارلمان در مخالفت با محمدعلی نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ابتدا طی سخنانی برای دولت حسن روحانی آرزوی موفقیت و کارآمدی کرد. وی دلیل اول خود در مخالفت با وزیر پیشنهادی وزیر آموزش و پرروش را مباحث اعتقادی عنوان کرد و با مهم دانستن جایگاه آموزش در نظام ارزشی اسلام گفت: مخالفت من به دلیل نوع نگاه نجفی به آموزش و پرورش است. وی با بیان اینکه در نظام ارزشی اسلام انسان جنبه مادی و معنوی داشته و به دنبال رشد میرود، تصریح کرد: نگاه غربیها به رشد در زمینههای مادی است؛ در نظام اسلامی، فرهنگ اساس و محور است در حالی که در غرب این اقتصاد است که محور محسوب میشود. نماینده مردم تهران در خانه ملت، بار دیگر بر این نکته تاکید کرد که دلیل مخالفتش با وزارت محمدعلی نجفی نگاه اعتقادی وی است که دارای جامعیتهای لازم نیست. عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، با اشاره به فرمایشات امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، قانون اساسی و مستندات انقلاب اسلامی از توجه ویژه به رشد فضائل و تعلیم و تربیت سخن گفت. زاکانی در ادامه سخنان خود به سند بنیادین توسعه آموزش و پرورش که در آذرماه سال 90 تصویب و پس از آن به تایید مقام معظم رهبری رسید، اشاره کرد و افزود: این سند تکالیف مربوط به آموزش و پرورش را معین کرده است که بایستی فرد حاضر در وزارت آموزش و پرورش به اجرای آن اهتمام داشته باشد. وی افزود: البته آقای نجفی در برنامههای خود، نه وعده بررسی این سند و نه اجرایی کردن آن را داده است. این نماینده مردم در مجلس، نوع نگاه نجفی به تعلیم و تربیت را نادرست و دارای اشکالات اساسی توصیف کرد و اظهار داشت: بیش از هشت سال مدیریت وی را تجربه کردیم و شاهد عملکرد وی بودهایم. زاکانی در ادامه بخشی از سخنان محمدعلی نجفی درباره آموزش و پرورش را بیان کرد و به نقد آنها پرداخت و همین سخنان را عاملی برای نگاه نادرست وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به تعلیم و تربیت دانست. زاکانی نگاه نجفی به تعلیم و تربیت را آسیبزا دانست و گفت: امروز آموزش و پرورش نیاز به تحول با نگاه درست به انسان و توجه به مسئولیتهای جامعه اسلامی دارد که البته آقای نجفی اعتقاد چندانی به این تحول ندارد. زاکانی اضافه کرد: برخی از دوستان آقای نجفی در دورهای به وی گفتند که چرا در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نمیشوید که وی پاسخ داد کسی باید در انتخابات کاندید شود که به حکومت اسلامی اعتقاد دارد. نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه شخصیت سیاسی نجفی یک شخصیت معتدل برای اداره آموزش و پرورش کشور نیست، اظهار داشت: اگر در مورد آقای نجفی به بحث فتنه اشاره میشود شاخص بودن فتنه است. زاکانی یادآور شد: در سال 78 هم وقتی به سخنرانی آقای روحانی اشاره میشود به این دلیل است که آن روز، روز امتحان بود. وی با اشاره به فتنه 88 این فتنه را یک حرکت طراحیشده از سوی اسرائیل و آمریکا عنوان کرد و افزود: عدهای در داخل دانسته یا ندانسته تصدی آن فتنه را به عهده گرفتند. این نماینده مردم در خانه ملت همچنین یادآور شد: من پیش از این و در یکی از نطقهای خود در مجلس گفتم که عده ای در آن حوادث معترض بودند و سوالهایی دارند که نظام باید به آنها پاسخ دهد. اما عدهای نیز آتشبیار معرکه بودند که نظام برای تامین امنیت مردم باید با آنها مقابله کند. وی افزود: اگر امروز میگوییم فتنه، یعنی انگ تقلب زدن به نظام، یعنی وارد کردن اتهام جنایت و تجاوز به نظام، که اینها درست نبود. زاکانی با اشاره مجدد به فتنه سال 88، گفت: آقای ابوترابی، جلالی و نادران میتوانند در مورد مبحثی که میخواهم بیان کنم شهادت دهند. در آن ایام شش نفر مامور شدیم تا نزد آقایان موسوی، کروبی، هاشمی و رضایی رفته و ماجرا را از آنها پیگیری کنیم. ما به دیدار آنها رفتیم و اولین نکتهای که آقای هاشمی روز چهارشنبه 27 تیرماه بیان کردند این بود که صبح روز سهشنبه خاتمی با من تماس گرفت (فردای روز انتخابات) و من به وی گفتم که فعلا وقت ندارم، ظهر آقای حسن خمینی، خاتمی و موسوی نزد من آمدند و آقای هاشمی اینگونه بیان کرد که آنها معتقد به تقلب بوده و آقای موسوی راهکارهای قانونی را قبول ندارد. این نماینده مردم در مجلس ادامه داد: ما خدمت آقای موسوی رسیدیم و نزد آقای کروبی و رضایی هم رفتیم حتی نزد آقای هاشمی هم رفتیم. اما این افراد حتی یک کلمه راجع به تقلب استدلال نداشتند و ما متحیر بودیم که پس اعتراضشان برای چیست؛ البته آقای هاشمی جواب ما را دادند و گفتند که از ظهر شنبه آنها مدعی تقلب بوده و راهکارهای قانونی را هم قبول ندارند. وی ادامه داد: آقای لاریجانی در همین جا برای رسیدگی به اتهام تجاوزی که آقای کروبی مطرح کردند دو گروه تشکیل شد، هر دو گروه در مجلس به این نتیجه رسیدند که از اساس ادعای بیان شده غلط است. حتی سه نفر از قوه قضائیه هم موضوع را پیگیری کردند و آنجا نیز مشخص شد که مباحث مطرح شده دروغ است که این موضوعات به اطلاع آقای کروبی رسانده شد؛ به کروبی گفته شد که اکنون که متوجه دروغ بودن این ادعا شدید چرا اعلام نمیکنید که متاسفانه هیچ صحبتی بیان نشد. زاکانی در ادامه سخنانش گفت: آقای نجفی در همان ایام، اقدام کروبی را شجاعانه و خداترسانه خوانده بود. آقای نجفی! از نظام و شهدا خجالت نکشیدید که بعدا بگویید این مباحث دروغ بود اما هیچ کس از شما نشنید که شما دروغ بودن این مباحث را بیان کنید. نماینده مردم تهران در مجلس، با اشاره به جلسه کمیسیون آموزش و تحقیقات با وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش یادآور شد: شما در جلسه رویتان نمیشد بگویید که فتنه را قبول ندارید، همان فتنهای که مدتها کشور را زمینگیر کرد. زاکانی در ادامه سخنان خود بخشی از بیانیه محمدعلی نجفی خطاب به مراجع را قرائت کرد و مباحث مطرح شده در این بیانیه را به شدت مورد انتقاد قرار داد. زاکانی با بیان اینکه اکنون درباره سخن گفتن درباره سرآمد وزرا به وزارتخانهها هستیم، گفت: قصد نداریم عنان کار را در این وزارتخانه به دست کسی دهیم که ماحصلش مباحث بیان شده و اتهام زنی به نظام است. وی از علاءالدین بروجردی خواست تا گزارش کمیسیون امنیت درباره وضعیت زندانها را بیان کند و در همین زمینه اظهار داشت: کمیسیون امنیت گروهی تشکیل داد و پس از بازدید زندانها متوجه شد که شرایط واقعی 180 درجه با مباحث بیان شده اختلاف دارد. این نماینده مردم در مجلس همچنین یادآور شد: من در شورای عالی هلالاحمر بودم. زمانی که گروه ها برای سرکشی به منازل آسیب دیدگان فتنه میرفتند، خانواده ها می گفتند قبل از شما آقای نجفی با خانم الف آمده و گفته اند که ما نماینده موسوی و کروبی هستیم ، چرا شما مدعی شهدایی که دادهاید نمی شوید. آیا این خاموش کردن فتنه بود؟ زاکانی در پایان ابراز امیدواری کرد که در مجلس بر اساس سلایق سیاسی تصمیم نگیرد.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/5/22 | نویسنده : alamdarbasir
یک وزیر پیشنهادی اصلاح طلب در جمع گروهی از خبرنگاران ضمن حمله به 2 تن دیگر از وزرای معرفی شده از سوی حسن روحانی، آنها را عناصر تحمیل شده از جانب علی لاریجانی خواند!
به گزارش علمدار بصیر: این وزیر پیشنهادی که دارای سوابق امنیتی در دولت خاتمی بوده و نیز مشاورت میرحسین موسوی در جریان فتنه را بر عهده داشت، در دیدار گروهی از خبرنگاران با ارائه تحلیلی درباره کابینه حسن روحانی، برخی وزرای پیشنهادی را تحمیل شده از سوی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی خوانده و گفته است: آقای روحانی در شرایط فعلی چاره ای غیر از تن دادن به معرفی این افراد برای عبور از سد مجلس نداشت.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/5/22 | نویسنده : alamdarbasir
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/5/22 | نویسنده : alamdarbasir
مدیرعامل باشگاه پرسپولیس گفت: در زمان دولت احمدینژاد مرا میزدند و حالا در دولت روحانی تلاش میشود برکنارم کنند.
به گزارش علمدار بصیر: محمد رویانیان در نشست با مسئولان شرکت همراه اول و پس از عقد قرارداد با این شرکت در جمع خبرنگاران اظهار داشت: در ایران متأسفانه تا دلتان بخواهد از نام پرسپولیس سوءاستفاده میشود در شرایطی که هیچ عوایدی به دست ما نمیرسد اما الآن از هواداران خواهش میکنیم با پیامک 2040 و تیمکارت که مورد تأئید ما است پرسپولیس را حمایت کند این کارت جدید مخففی از عدد 40 که اگر 2 را به علاوه 4 کنیم عدد 6 میشود. وی افزود: ممکن است برخی از نشست من تبلیغی باشد اما از همه خواهش میکنم که به پرسپولیس کمک کنند. ما باید درآمدزا باشیم، نباید فقط به دنبال مدیریت هزینه برویم و باید به دنبال منابع برای تهیه خرج باشگاه باشیم. متأسفانه بدترین اتفاقها در فوتبال ما که فقط در آن هزینه میشود و متأسفانه خروجی ندارد ما باید نگاهمان خصوصی باشد و به دنبال درآمدزایی برویم 300میلیارد در سال هزینه میشود اما خروجی نداریم و این درد فوتبال ماست. البته شاید برای کلانشهرها 100میلیارد تومان هزینه شود اما معلوم نمیشود. وی تأکید کرد: به نظر من هزینههایی که در فوتبال میشود حدود 250 میلیارد تومان زیاد نیست اما باید دید این پولها از کجا میآید. اگر قرار است از تولیدهای صنایع این پولها تهیه شود خوب نیست هرچند که شاید به خاطر یک بارگیری کشتی میلیاردها تومان هزینه شود اما هزینههای فوتبال 10درصد آن است. ما باید بدانیم فوتبال، میلیونها ایرانی و مخصوصاً جوانها را درگیر خود میکند پس باید از فوتبال حمایت شود. رویانیان تأکید کرد: من خواهش میکنم کاری به تلفن همراه و این حرفها نداشته باشید، اگر به دنبال کمک هستید ما را در کارهای اقتصادی حمایت کنید چون باید در فوتبال حمایت شود تا یک تیم پا بگیرد. ما انتظار داریم که از کارهای اقتصادی ما بیشتر حمایت گردد. به دنبال نگاهی تبلیغی نیستیم اما از صدا و سیما خواهش میکنیم ما را حمایت کند. کارهای ما یک الگو برای فوتبال ایران است. وی در خصوص «تیمکارت» نیز گفت: من از کلیه هواداران میخواهم تیمکارتمان را بخرند. ما ناچاریم تا برای کمک، به هواداران رجوع کنیم و چون دوست نداریم هواداران سرگردان شوند تیمکارت را انتخاب کردیم. من حتماً باید همیشه درباره فتحاللهزاده یک چیزی بگویم و با او درگیر شوم و در کنارش اسم تیمکارت را بیاورم تا هوای ما را داشته باشید. فتحاللهزاده برخی اوقات از من سوءاستفاده میکند اما مطمئن باشد من اجازه این کار را نمیدهم. هواداران تیمکارت ما را بخرند تا به ما کمک بیشتری شود. من از مسئولان همراه اول هم میخواهم بیلبوردهایی با عکس من در تهران نصب کنند تا مردم راحت تیمکارت را بشناسند. این کارتها مزایای ویژهای دارد که کار هواداران را نیز آسان میکند. وی در پاسخ سؤال خبرنگاری که شما پس از این باخت روحیه بسیار خوبی دارید، گفت: دو سال است که من را میزنند اما روحیهام همین است بعد از باختها باید سکوت کرد اما من کتک زیاد خوردم و نگران نیستم. اگر حالا حالا به ببازیم باز هم جا داریم چون یکی از جامها مال دایی و پرسپولیس است پس شما نگران نباشید. وی افزود: من مثل فتحاللهزاده سیاسی نیستم که هم در مراسم تحلیف شرکت کنم هم در کنار مسئولین باشم. مدیرعامل قرمزها در خصوص خلعتبری نیز گفت: هواداران کمک کنند تا خلعتبری را بگیریم. خیلیها میگویند سردار حاضر به کمک شما هستیم که از همین امروز با شماره 804040 پیامک بزنند و از 1000تا 5000تومان و کمکهای بلاعوض به ما به خاطر خلعتبری کمک کنند. ما منتظر هستیم. البته به زودی از طریق دفاتر نمایندگیهای خودمان نیز کمکهایی خواهیم گرفت. مدیرعامل قرمزها در پاسخ به سؤال دیگری که به نظر شما چقدر از این فراخوانها پول در میآورید اظهار داشت: ما امیدواریم که در طراحی اول 20 الی 15 درصد درآمدزایی داشته باشیم. البته اگر خوب کار کنیم و همراه اول هوای ما را داشته باشد و حقمان را بدهد تا 25 درصد هم میرسد. این عددی است که شش یا یک ساله به آن میرسیم اگر 10 میلیون از هوادارانهای ما تیمکارت بخرند خیلی از مشکلاتمان حل میشود. البته باز هم میگویم شماره 804040 برای آوردن خلعتبری فراموش نشود. وی در پاسخ به سؤال دیگری که چرا برخی از پروژههای شما نیمه تمام مانده یادآور شد: ما تا به امروز 200هزار نوشابه انرژیزای پرسپولیس فروختهایم. بالاخره حمل و نقل و کارهای جانبی طول میکشد. ما در برآورد اول اعلام کردیم که حدود یک و نیم میلیارد تومان نوشابه میفروشیم اما تا الآن هم راضی هستیم. البته به خاطر صدا و سیما فعلاً از خیر افتتاح شبکه جهانی پرسپولیس گذشتیم البته من کارگر صدا و سیما هستم و حرفشان را گوش میکنم ما به دنبال مجوز بودیم اما اعلام کردند نمیشود. وی افزود: شبکه جهانی پرسپولیس اصلاً ربطی به داخل ایران ندارد. دو شرکت خارجی با همدیگر از انگلیس و برزیل قراردادی بستهاند و با اسم ما در خارج از ایران شبکه راه انداختند اما سودش برای ماست ولی میگویند باید اجازه بگیرید و سنگ در راه ما میاندازند. رویانیان ادامه داد: هواپیمای پرسپولیس هم برایش هزار حرف و حدیث درست کردند، گفتند هواپیما فتوشاپ است که به امام حسین(ع) قسم میخورم این هواپیما رنگ شده و الآن در آشیانه است و آماده پرواز، دیگر این هواپیما فتوشاپ نیست و در این هفته به سمت نجف پرواز میکند. من از شما میخواهم برای اینکه ما به دنبال کارهای اقتصادی و درآمدزایی باشیم و فقط به دنبال نتیجه گرفتن نرویم ما را حمایت کنید نه بزنید. دوستان به ما گفتند تو چه روحیهای داری، دیشب به سایپا باختی ولی امروز راحت کری میخوانی. من همیشه در طول شبانهروز عادت دارم که خیلی از مسائل را سه بار مرور کنم. مثلاً سریال دودکش را سه بار مینشینم و میبینم چون دیدن تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یک عبادت است. رویانیان تأکید کرد: وظیفه من این است که کارهای زیربنایی انجام ده، وظیفه دایی و بازیکنان است که نتیجه بازی را ببرند حالا شاید هم آنها کوتاهی کرده باشند اما نگران نباشید یک جام مال ماست. من وظیفهام کارهای تجاری است و بازیکنان هستند که باید قدر هواداران را بدانند. مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در پاسخ به سؤالی که چرا برخی از این کارهای اقتصادی شما به بنبست میخورد گفت: تمام کارهای اقتصادی نیاز به زمان دارد شما برای تخریب یک ساختمان نیاز به زمان دارید که حداقل یک سال فرصت میخواهیم. ما پنجاه سال در پرسپولیس هیچ سرمایه و کار ماندگاری نداشتیم و من کمتر از دو سال است که به پرسپولیس آمدم شاید من کار کنم اما مدیران بعدی برداشت کنند، تقصیر ما نیست که پنجشنبه و جمعه تعطیل است. تا میخواهم حرف بزنم یا اقدام کنم رئیسجمهور عوض میشود، بعداً انتخابات است و سپس سازمان لیگ و کیروش لیگ را تعطیل میکنند. من نفهمیدم این طراحیها چطور انجام میشود. اختیارات هم دست من نیست این سیستم اداری است که به یک مدیر اجازه فعالیت میدهد. من جمعهها سرکارم اما کسان دیگر نیستند و از طرف دیگر شنبه و یکشنبه هم خارج از کشور همه تعطیل هستند. رویانیان تأکید کرد: یک مدیر در ایران نمیداند امروز یا فردا سرکارش هست یا خیر. در روسیه عوض میشود یا در دبی. یک سری زمان احمدینژاد من را میزدند اما الآن زمان روحانی نیز کار خود را انجام میدهند تا من را بردارند. کاری که عقلانی نیست اینها کارهای دوستان گذشته است. من مثلاً امروز 10 جلسه با پیشکسوتان سازمان لیگ و خیلی از مسائل داشتم و مطمئن باشید کار خودم را میکنم اما این را هم بدانید 5ماه وزیر نداشتیم و سه ماه هم زحمت کشیدند من را برکنار کنند الآن هم دو ماه است باز هم زحمت میکشند تا من را برکنار کنند. یعنی پنج ماه واقعاً زحمت کشیدند.
رویانیان تاکید کرد: چهارماه بلاتکلیف بودم و هر روز مدیران مختلف را معرفی میکردند. آیا شما باشید با این مدیرعامل قرارداد امضاء میکنید؟ الآن هم به دنبال جلب رضایت سلطانیفر برای کنار گذاشتن من هستند که برای آنها آرزوی موفقیت دارم. مدیرعامل قرمزها درباره بدهی و طلبهای ارزی نیز گفت: وقتی که باید پول وینگادا را میدادیم فردی اعلام کرد که حاضر است 110 هزار دلار به ما کمک کند، بعد از چند مدت به او گفتند پای رویانیان روی پوست خربزه است، چرا میخواهید این کار را کنید. در مورد پرونده وینگادا، هواپیمایی و خیلی دیگر این مسائل پیش آمده در جمهوری اسلامی همه هواپیماها تأخیر دارند. پرسپولیس هم برخی از کارهایش روی این تأخیر، چه اشکالی دارد. رویانیان درباره جلسه امروز با تاج نیز یادآور شد: امروز به همراه فتحاللهزاده در جلسه با مجریان بلیت الکترونیکی شرکت کردیم و دو خواسته داشتیم. گفتیم نباید ماهیت از بین برود و طبق قانون ما باید اختیارات خودمان را داشته باشیم.
وی افزود: ما و استقلال مثلاً 6 میلیون هوادار در تهران داریم که 4میلیون متعلق به ماست و 2میلیون متعلق به استقلال. این هواداران ما هستند که به استادیوم میآیند که خوشبختانه نظرات را پذیرفتند و قرار شد سامانه بلیتفروشی الکترونیکی با ما همکاری کند، شرطها و نمایندهای گذاشتیم که اگر پذیرفتند کار را ادامه میدهیم. آنها بدون نماینده من و فتحاللهزاده کاری نمیتوانند انجام دهند. مدیرعامل پرسپولیس در پایان درباره جدال شخصی دایی و کریمی نیز تأکید کرد: من امروز از دایی خواستم که دیگر جواب کریمی را ندهد. بهتر است الآن هیچکدام از آقایان حرف نزنند و فقط آنهایی که پرسپولیسیاند سخن بگویند. بالاخره الآن دایی سرمربی تیم ماست و کسی حق دارد راجع به این تیم حرف بزند که الآن پرسپولیسی است و در این تیم کار میکند. شاید من هم فردا نباشم پس نباید حرفی درباره پرسپولیس بزنم. باید حرمتها رعایت شود. من از دوستانم تقاضا میکنم خویشتندار باشند. از دایی به عنوان آقای گل جهان خواهش کردم سنگینی خودش را به خاطر پرسپولیس تحمل کند و دوستان دیگر هم باید سکوت کنند. این بلای خانمانسوز پرسپولیس است که با نام حاشیه به جان این تیم افتاده و امیدوارم خیلی زود قطع شود. در پایان صدوقی، مدیرعامل شرکت همراه آول نیز گفت: بدون شک ما 60 میلیون مخاطب و مشتری در ایران داریم و میخواهیم به باشگاه پرطرفدار پرسپولیس و هوادارانش سرویسدهی مطلوبی داشته باشیم. ما تعاملات خوبی را با باشگاه پرسپولیس داشتیم و قطعاً در هزینهها میتوانیم با کمک تیمکارت و سرویسهای ویژه به این باشگاه کمک کنیم این قرارداد به نفع باشگاه پرسپولیس است و امیدوارم که همیشه و هر سال تداوم داشته باشد.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/5/22 | نویسنده : alamdarbasir
محمد جوان 28 ساله اهل فلسطین که بتازگی و پس از تحقیقات بسیار زیاد به مذهب تشیع گرویده و مدتی است که برای فراگرفتن علوم و معارف حقه ی شیعی در شهر مقدس قم سکنی گزیده است.
در حاشیه دوازدهمین اعتکاف دانشجویی ماه رمضان که در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج علیه آلاف تحیه و السلام و به همت هیئت دانشجویی ودیعة الحسین(ع) در روزهای 27? 28 و 29 ماه رمضان امسال برگزار شد، همکلام شدیم با مسافری از غزه، شهر مظلومیت و استقامت، فردی که برای اولین بار پای در آستان ملک پاسبان، حضرت علی بن موسی علیه السلام گذاشته بود.
به گزارش علمدار بصیر: وبلاگ گفتمان برتر نوشت: محمد جوان 28 ساله اهل فلسطین که بتازگی و پس از تحقیقات بسیار زیاد به مذهب تشیع گرویده و مدتی است که برای فراگرفتن علوم و معارف حقه ی شیعی در شهر مقدس قم و در جوار کریمه اهل بیت (علیها سلام) سکنی گزیده، توضیحاتی بسیار تکان دهنده و قابل تأمل درباره نحوه شیعه شدنش و اتفاقات پیرامون آن و همچنین اوضاع سیاسی فلسطین و کشورهای منطقه داشت که خلاصه ای از آنرا با هم مرور میکنیم:
اسمم محمد است، 28 سال دارم، در لیبی بدنیا آمدم، پدرم در لیبی دانشجو بود و پس از اتمام تحصیلات بعنوان استاد دانشگاه در همان جا مشغول بکار شد تا اینکه معمر قذافی دستور اخراج فلسطینیان را صادر کرد و ما به کشورمان بازگشتیم.
در فلسطین تحت حکومت تشکیلات خودگردان بودیم تا اینکه شارون وارد قدس شد و انتفاضه ی فلسطین شکل گرفت. در ابتدای شکل گیری انتفاضه تنها سلاح ما سنگ بود و شرایط طوری بود که فقط فلسطینی ها کشته میشدند. روز دهم انتفاضه مسلحانه شد، 2 سرباز اسرائیلی کشته و تعداد زیادی جوان فلسطینی هم شهید شدند. گروه های فلسطینی درگیری مسلحانه را شروع کردند. عملیات های استشهادی و ساخت موشک های دست ساز و با برد کم آغاز شد. گروه های فلسطینی درگیری مسلحانه را شروع کردند. عملیات های استشهادی و ساخت موشک های دست ساز و با برد کم آغاز شد.
درگیری ها که شدت گرفت اسرائیلی ها دست بکارهای دیگری زدند، از جمله بستن راه ها و تقسیم کردن غزه، که این حرکت کار را برای مردم بسیار سخت کرد، بطوریکه حتی برخی دانشجویان برای رفتن به دانشگاه خود که در شرق غزه بود نمیتوانستند راهی پیدا کنند.
اولین تلنگر
در سال 2006 با دستگیری 2 سرباز اسرائیلی، جنگ 33 روزه بین حزب الله و رژیم اشغالگر قدس آغاز شد. من در آن زمان جزء اهل سنت بودم، البته همه ی ما به حزب الله و سید حسن نصرالله حفظه الله بعنوان جریانات مقاومتی و ضد اسرائیلی علاقه مند بودیم و آنها را مثل خودمان مسلمانی با مذهب دیگر میدانستیم اما ارادتمان بیشتر از جنبه ی مقاومتی بود.
من تمام وقت شبکه المنار لبنان و شبکه های اسرائیلی را رصد میکردم، صحبت های نصرالله را مداوم پیگیری میکردم و برایم جالب بود که چقدر اسرائیلی ها از جنگ با حزب الله و طولانی شدن آن هراس دارند! در ابتدا تصورم این بود که قدرت حزب الله بخاطر موشک ها و تسلیحات زیادی است که از طرف ایران به آنها داده شده و ربطی به عقائد و نگرش های آنان ندارد. ولی هنگامیکه این صحبت نصرالله را شنیدم که گفت: « شما نمیدانید که دارید با فرزندان محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم صلوات الله و سلامه) میجنگید» تحلیلم نسبت به حزب الله، تحلیل دینی شد، این را که شنیدم تأثیر خاصی بر روی من گذاشت و احساس کردم که یک چیزی وارد قلب من شد.
این سؤال در درون من بوجود آمد که چرا اینها مثل ما، نسبت به صحابه ی رسول الله(ص) احساس فخر نمیکنند و چرا نسبت به فرزندان پیغمبر(ص) و این اسامی احساس عزت میکنند؟ بخاطر جو رسانه ای حاکم، اطلاعات ما راجع به این اشخاص(اهل بیت پیامبر) خیلی کم بود و فقط در همین حد میدانستیم که اینها فرزندان رسول خدایند. از آنجا با خودم قرار گذاشتم که یک جستجوی جدی انجام دهم که این اهل بیت کی هستند؟ و این سؤال برایم بوجود آمد که چرا حضورشان در زندگی ما و در رسانه های ما اینقدر کم رنگ است و هیچ چیزی راجع به آنها نمیدانیم؟
اینترنت، دروازه ای به توحید
تنها راهی که در دسترس من بود اینترنت بود و تلویزیون، چرا که هیچ کتابی با این موضوع در دسترس ما نبود، بخاطر شیعه هراسی ای که در منطقه صورت گرفته، گاهی حتی خطر میدانند و اجازه ورود بعضی از کتاب ها را نمیدهند و من اجباراً از طریق شبکه های تلویزیون و اینترنت جستجوی خود را شروع کردم. اسامی اهل بیت را در اینترنت جستجو کردم و به بعضی سایتها رسیدم که مطالب آن بسیار غافلگیرکننده و تعجب آور بود، مثلا وقتی که فهمیدم امام حسین(ع) اینقدر وحشیانه کشته شده، سرش از تنش جدا شده، بدنش تکه تکه شده و بعد اهل بیتش را به اسارت برده اند، برایم بسیار جای تعجب و سؤال داشت چرا که در بین ما این مسائل مطرح نبود و حتی بعضی ها اجازه نمیدادند که اینها برای ما بیان شود. تصمیم گرفتم که خودم را، از آنچه که بعنوان اعتقادات تاکنون داشته ام، خالی بکنم و دوباره وارد فضای تحقیق در مورد اسلام شوم و این قسم را هم با خودم خوردم که اگر براساس عقلم به حقانیت شیعه پی بردم، شیعه شوم وگرنه همان مسیر قبلی خود را ادامه دهم.
محبت به اهل بیت پیامبر، اذن ورود به تشیع
تعدادی سخنرانی از بزرگان شیعه که در اینترنت پیدا کردم را گوش دادم، در بعضی ازین سخنرانی ها، یک حس آرامش قلبی پیدا کردم و نسبت به مطالبی که در اطراف خودم میشنیدم، که حکایت از خواب بودن و غافل بودن و بیخیال بودن اطرافیانم داشت، برایم جذابیت خاصی داشت و باعث جذب من شد.
وقتی از صفات، مناقب، سختی ها و آنچه که بر اهل بیت گذشته میشنیدم، با کلمه کلمه ی این حرفها قلبم تکان میخورد و احساس میکردم این مطالب واقعیت دارد، البته راجع به آنها بیشتر تحقیق میکردم و نسبت به حقیقت آنها مطمئن میشدم.
شبانه روز مسائلی که به اهل بیت ربط داشت را پیگیری میکردم، سخنرانی ها، سایتها و... همانند فرد تشنه ای که برای رفع عطش و رهایی از تشنگی و رسیدن به التیام و آرامش، بدنبال جرعه ای آب میگردد.
آنگاه که هدایت شدم...
تصمیم گرفتم که شیعه بشوم، اما یک ترس جدی در من وجود داشت که آیا حقیقت این چیزیست که الان به آن رسیدم یا همانی که از قبل معتقد بودم، من قبلا زندگی صحابه را تدریس میکردم اما اکنون با اهل بیت آشنا شده ام، واقعا حیران شده بودم و نمیدانستم که چکار کنم؟
عقلم قانع شده بود که حق با اهل بیت است، تصمیم گرفتم که قلبم را نیز متوجه و مطمئن کنم، بسیار نماز خواندم و دعا کردم و به درگاه الهی تضرع نمودم که به من نشانه ای دهد و بر اساس آن نشانه بفهمم که این مذهب حق است یا خیر.
همان شب خوابی دیدم به این شکل که فردی دست مرا گرفته بود و مرا بدنبال خود میکشید، مرا به بالای کوهی برد، از آنجا که نگاه میکردم تمام زمین خرابه بود الا حرم های اهل بیت! فقط آنها بود که سالم بود و نورانی و در داخل آنها کسانی مشغول به دعا و نماز بودند که عمامه های مشکی به سر داشتند و مشهور بود که اینها شیعه اند; و این در حالی بود که من هیچ آشنایی با این اماکن نداشتم! و اصلا نمیدانستم که اینچنین جاهایی وجود دارد که مثلا گنبدهای زرد رنگی دارد و... اینها را نمیشناختم.
از خواب که بیدار شدم آرامشی پیدا کردم و حس کردم که این همان نشانه ایست که بدنبال آن بودم، تصمیم جدی گرفتم برای یادگیری فقه شیعه و طبعا از طریق اینترنت بعنوان تنها ابزار موجود احکام شیعه را یاد گرفتم و از آن پس نماز و روزه و...را بر طبق فقه شیعه انجام میدادم. البته این برایم کافی نبود و نمیتوانستم به طور دقیق همه ی جزئیات را فرا بگیرم، لذا بدنبال این بودم که به جایی مثل عراق یا ایران بروم و بصورت دقیق تر این مکتب را بشناسم و بتوانم به دیگران نیز بیاموزم. این شد که به ایران آمدم و اکنون در قم مشغول به تحصیل هستم. از خانواده ام هم غیر از پدرم همگی شیعه شدند.
رویکرد رسانه های عربی درقبال تشیع چگونه است؟
در رسانه های عربی حملات گسترده ای علیه تشیع صورت میگیرد که 3 علت اصلی دارد: تاریخی، سیاسی و مذهبی. اما بنده معتقدم که این حملات عمدتاً به دلایل سیاسی است، چراکه میبینیم از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این حملات کماً و کیفا گسترده تر و جدی تر شده است. همه اش هم به این خاطر است که ایران و حزب الله قدرتمند اند و تبدیل به خطری برای صهیونیست ها شده اند و این موضوع را عملا در مقاطع مختلف ثابت کرده اند. لذا وهابیت به میدان آمده تا از جهل و سادگی مردم استفاده کرده و بین شیعه و سنی اختلاف بیندازد. توصیفی که این رسانه ها از شیعه دارند اینست که: شیعه کسی است که صبح تا شب کارش سبّ اصحاب و همسران رسول خداست و هیچ فقهی و احکام عملی هم ندارند، دقیقاً مثل اینکه به شیعیان میگویند سنی ها سب اهل بیت میکنند که دروغ است. اهل سنت برخلاف وهابیت مشکلی با شیعیان ندارند، صحابه در نزد آنها مقدس اند، آنها معتقد اند که صحابه سختی کشیدند و آنها بودند که که جنگیدند و اسلام را حفظ کردند و به دست ما رساندند، لذا کسی که به آنها توهین بکند را محترم نمیدانند. بنده هم معتقدم کسانی که به اهل سنت و صحابه توهین میکنند و فحش میدهند(مثل بعضی از روحانیون و علما) اینها شیعه ی واقعی نیستند و درواقع دارند شیعه را بدنام میکنند و مانع تشیع دیگران میشوند، چون در دنیا معروف است که شیعیان برخلاف وهابیون اهل تکفیر نیستند، باهمه مدارا کرده ولی متأسفانه بعضی برخلاف این حرکت کرده اند، البته علمای حقیقی مشی متفاتی دارند، بمانند مقام معظم رهبری که سب صحابه و همسران پیامبر (ص) را حرام اعلام کردند. شبیه همین نگاه را حضرت آیت الله سیستانی دارند که فرمودند:«اهل سنت را برادر ما نخوانید، آنها نفس ما هستند» ازین طرف میبینیم که متأسفانه برخی که شیعه نیستند و آخوندهای انگلیسی اند، در شبکه هایشان (یاسر الحبیب و شبکه فدک) صبح تا شب، به اسم شیعه، همسران پیامبر و صحابه ی رسول خدا را لعن میکنند و وهابیت هم ازین مسئله استفاده میکند و میگوید این منطق شیعه است و سیدناالقائد(مقام معظم رهبری) و سید حسن نصرالله هم که شما به آنها علاقه دارید تقیه میکنند، این فرض را، با استفاده از جهل مردمی که اهل تحقیق نیستند، بصورت گسترده پخش کرده اند و بدینوسیله ضدیت با شیعه را ایجاد میکنند. بد نیست خاطره ای را برایتان نقل کنم، در ایام جنگ 33 روزه مردم در مساجد شهر تجمع میکردند و برای سید حسن نصرالله و پیروزی حزب الله دعا میکردند، در یکی از مساجد فردی وهابی به مردم اعتراض کرده که چرا برای اینها دعا میکنید؟ اینها کافراند، الان اللهم اشغل الظالمین بالظالمین شده، بگذارید یکدیگر را بکشند، مردم هم اورا کتک زده و از مسجد بیرون کرده بودند! اما از زمانی که یاسر الحبیب علنا در شبکه ی فدک لعن میکند صحابه را و بحث تقیه سید حسن نصرالله و سیدناالقائد را مطرح کرده اند مردم هم نسبت به اینها سرد شده اند، متأسفانه چهره ی شیعه با این رفتارها خراب شده است.
وهابیت دست آمریکا و اسرائیل در منطقه است
باید بدانیم که بعضی ازین شیعه هراسی نان میخورند و لذا برای مقابله ی با آن قدمی بر نمیدارند، نمیخواهند که مردم متوجه نقش ایران و حزب الله و جریان مقاومت شیعی شوند، دیدید که سید حسن نصرالله در روز قدس اعلام کرد که ما شیعیان علی ابن ابی طالب هستیم اما به هیچ وجه از قضیه فلسطین کوتاه نخواهیم آمد، و البته بعضی سعی میکنند که همین موضع گیری را هم اینطور تفسیر کنند که حزب الله و ایران بخاطر منافعشان از فلسطین حمایت میکنند.
ما همه میدانیم که وهابیت دست آمریکا و اسرائیل در منطقه است و اصلا مسئله، مسئله ی مذهبی نیست و کاملا سیاسی است، میخواهند بجای خطر اسرائیل در منطقه، خطر دشمن ساختگی یعنی شیعیان را در دل اهل سنت ایجاد بکنند، لذاست که میبینید سالهاست مردم و کودکان و زنان در فلسطین کشته میشوند، هزاران اسیر در زندانها هستند و شکنجه میشوند و علمای وهابی حتی یکبار هم حکم جهاد نمیدهند، اما در مسئله ی سوریه همگی حکم جهاد مقدس دادند!و جالب است که برای فلسطین میگویند بیایید کشور اسراطین را ایجاد کنید! بیایید صلح کنید و...
اوضاع در غزه چگونه است؟
مشکل اصلی غزه اینست که مثل یک زندان است و مردم در آن حصر شده اند و هیچ ارتباطی با جهان بیرون خود ندارند، ارتباطات انسانی وجود ندارد و صرفا از طریق بعضی رسانه ها کسب اطلاع میکنند. و این خودش برای غزه یک معضل بزرگ است. هرچه که رسانه ها میگویند بر روی عقائد و عواطف آنها تأثیر دارد، مثلا در خصوص قضایای سوریه، الجزیره میگوید بشار اسد کودکان سوری را میکشد، مردم اینجا با کسانی که کشته میشوند همدردی میکنند. البته تیپ های مختلفی وجود دارد، اما مشکل اصلی اینست که شناخت آنها صرفا از طریق رسانه هایی مثل الجزیره و فدک و... است.
مقام معظم رهبری فخر عزت انسانیت اند
معتقدم که سیدالقائد نائب امام زمان اند و کسی است که پرچم را بدست حضرت خواهند داد، ایشان فخر عزت انسانیت اند و به نظر میرسد اگر کل مذاهب بیایند و رهبری ایشان را بپذیرند حال مسلمین از اینی که هست بهتر خواهد شد. حس قلبی ام نسبت به ایشان را نمیتوانم به زبان بیان کنم.
نویسنده: حسین اسدی
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
عضو هیئت رئیسه مجلس اسامی مخالفان و موافقان 18 وزیر پیشنهادی کابینه یازدهم را در جلسه علنی امروز خانه ملت قرائت کرد.
به گزارش علمدار بصیر: جلسه علنی مجلس شورای اسلامی برای رأی اعتماد به کابینه پیشنهادی حسن روحانی در حال برگزاری است. در این جلسه ضرغام صادقی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اسامی موافقان و مخالفان وزرا را اعلام کرد. * وزارت آموزش و پرورش صادقی در این زمینه گفت: بر اساس قرعهکشیهای به عمل آمده در مخالفت با وزیر پینشهادی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش آقایان امیرآبادی و حکیمی و در موافقت، آقایان عثمانی و آقایی سخنرانی خواهند کرد که البته آقایی بخشی از وقت خود را به لاهوتی داده است. * وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات وی اضافه کرد: برای وزیر پیشنهادی ارتباطات و فناوری اطلاعات بر اساس قرعهکشی به عمل آمده آقای نعمتی و دهقان به عنوان مخالف و حسینزاده و خجسته به عنوان موافق مواضع خود را بیان میکنند. * وزارت اطلاعات عضو هیئت رئیسه مجلس با بیان اینکه برای وزیر پیشنهادی اطلاعات آقای نبویان و رسایی به عنوان مخالف و عبداللهی و قوامی به عنوان موافق صحبت خواهند کرد، عنوان کرد: آقای قوامی بخشی از وقت خود را به آقای هروی داده است و وی در موافقت با وزیر پیشنهادی سخن بگوید. * وزارت اقتصاد به گفته صادقی، قاضیپور به عنوان مخالف وزیر اقتصاد و عبداللهی و هروی به عنوان موافق وزیر اقتصاد سخنرانی میکنند. * وزارت خارجه عضو هیئت رئیسه مجلس در ادامه بیان لیست موافقان و مخالفان وزرای پیشنهادی حسن روحانی گفت: برای وزیر امور خارجه آقایان قاضیپور و پژمانفر به عنوان مخالف و کاشانی که قسمتی از وقت خود را به عزیزی داده است به همراه سبحانینیا در موافقت با وزیر مواضع خود را اعلام میکنند. * وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی وی اضافه کرد: برای وزیر پیشنهادی بهداشت، درمان و آموزش پزشکی آقایان قاضی پور و لاهوتی به عنوان مخالف و حیدریطیب که بخشی از وقت خود را به احمدیلاشکی داده است به همراه منظریتوکلی به عنوان مخالف در صحن علنی مجلس سخنرانی خواهند کرد. * وزارت تعاون، رفاه و امور اجتماعی عضو هیئت رئیسه مجلس صابری و امیری را به عنوان نمایندگان مخالف و ندیمی، عالی و محجوب را به عنوان موافق وزیر تعاون، رفاه و امور اجتماعی نام برد. * وزارت جهاد کشاورزی وی همچنین شکرخدا موسوی، چهاردولی و لاهوتی را به عنوان مخالف و سیدباقر حسینی و عثمانی را به عنوان موافق وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی عنوان کرد. * وزارت دادگستری صادقی در همین زمینه گفت: در مخالفت با وزیر دادگستری هم آقایان داوتگری و کوچکزاده و در موافقت با وزیر عزیزی و بهمئی سخنرانی خواهند کرد. * وزارت دفاع به گفته عضو هیئت رئیسه مجلس، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح هیچ مخالفی ندارد و بالطبع موافقی هم سخنرانی نخواهد کرد. * وزارت راه و شهرسازی صادقی افزود: برای وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی نیز آلیا و نوباوه به عنوان مخالف و جباری و نخل ابراهیمی به عنوان موافق در صحن علنی مواضع خود را اعلام خواهند کرد. * وزارت صنعت، معدن و تجارت به گفته صادقی علیلو و قائدی به عنوان مخالفان وزیر پیشنهادی صنعت و انصاری و شریعتی به عنوان موافقان این وزیر مباحث خود را طرح خواهند کرد. * وزارت علوم وی کارخانه و بشیری را مخالف و حسینی و خضری را موافقان وزیر پیشنهادی علوم نام برد. * وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عضو هیئت رئیسه مجلس ادامه داد: برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آقایان کریمیقدوسی و رسایی در مخالفت و حیدرپور و دامادی در موافقت صحبت خواهند کرد. * وزارت کشور به گفته صادقی کوچکزاده و اسدی در مخالفت با وزیر پیشنهادی کشور و عزیزی و جباری در موافقت با وزیر یادشده در صحن علنی سخنرانی خواهند کرد. * وزارت نفت وی مقیمی و نادران را مخالفان وزیر پیشنهادی نفت و رحمانی و عبدی را به عنوان موافقان وزیر یادشده نام برد. * وزارت نیرو صادقی همچنین اعلام کرد که برای وزارت نیرو، نعمتی و قاضیپور به عنوان مخالف، جلیلیسرقلعه و زمانیان به عنوان موافق در صحن علنی به ایراد سخن میپردازند. * وزارت ورزش و جوانان وی همچنین گفت: در مخالفت با وزیر پیشنهادی وزیر ورزش و جوانان مرادی سخنرانی خواهد کرد که بخشی از وقت خود را به آقای عثمانی داده است، همچنین آقای رحمانی در مخالفت با این وزیر پیشنهادی مواضع خود را اعلام میکند. البته احمدیلاشکی، کاتب و کاشانی نیز در موافقت با این وزیر صحبت خواهند کرد. عضو هیئت رئیسه مجلس در پایان تاکید کرد که هر نماینده مخالف یا موافق فقط میتواند وقت خود را به یکی از نمایندگان بدهد.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
یک منبع آگاه گفت: در جلسه دیروز فراکسیون اصولگرایان مجلس در مورد چند وزیر پیشنهادی رأیگیری شد که سه تن از وزرای پیشنهادی حتی یک رأی موافق را کسب نکردند.
به گزارش علمدار بصیر: یک منبع آگاه در گفتوگو با فارس در مورد جلسه عصر دیروز (یکشنبه) فراکسیون اصولگرایان مجلس که جهت بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه روحانی برگزار شد، گفت: در جلسه دیروز در مورد چند وزیر پیشنهادی رای گیری شد که سه تن از وزرای پیشنهادی حتی یک رای موافق را نیز کسب نکردند. وی افزود: وزرای پیشنهادی علوم، آموزش و پرورش و نفت سه وزیری بودند که در رای گیری این فراکسیون حتی یک رای موافق را نیز کسب نکردند.
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
توی امریکا، وقتی به آمریکائیها میگفتم رهبر سیاسی ایران، ژان کریستف و دن آرام و رومن رولان و جنگ و صلح میخواند، باور نمیکردند. میگفتند مگر آخوندها از این چیزها میخوانند؟
به گزارش علمدار بصیر: سال گذشته ماهنامه داستان در شماره سوم خود، گفتوگویی با سیدمحمود گلابدرهای منتشر کرده بود که روایت زندگی این نویسنده از زبان خودش است و ناگفتهها و ناشنیدههای بسیاری دارد. در این بخش تکههای جالبی از روایتهای گلابدرهای در آمریکا ، برخوردش با نویسندگان روشنفکر و فراری و کلاسهای قصه نویسیاش را میآوریم:
**تو همان میبدی والا حضرت اشرف! هستی؟ مجله جوانان ذکایی که در آمریکا می آمد نقد یک خانم را چاپ کرده بود بر رمان «دال» که من نوشتهام. ذکائی یک نسخه از این شماره مجله را برای به سوئد فرستاد. تلفن کرد گفت دوست داری بیای آمریکا؟ برایت دعوت نامه میفرستم . دیدم اگر ذکایی «جوانان» قبل از انقلاب مرا دعوت کند، برایم خوب نیست.
با او نرفتم. ولی وقتی رسیدم آمریکا، آمد دنبالم. توی ماشین حرف میزد که کی آمدی کجا میروی و از این حرفها. رادیوی ماشین روشن بود.
رادیو آمریکا گفت: سرانجام محمود گلابدرهای هم از رژیم جلاد جمهوری اسلامی گریخت و به آمریکا آمد.
گفتم ذکایی تو به اینها گفتی من آمدم؟ گفت به خدا تقصیر من نیست. همه فهمیدهاند و باید مصاحبه کنی و حرف بزنی. قرار شد مصاحبه کنیم. روی آنتن زنده رادیو گفتم: «تو همان علیرضا میبدی هستی که پیش والا حضرت اشرف پهلوی بودی و براش مجله در میآوردی؟»
قطع کرد. میبدی توی آمریکا گفته بود: من چریک فدایی بودم در سیاهکل تیر خوردم و فرار کردم» حالا او شده قهرمان ایرانیها که آنجا هستند.
**آقای نویسنده مردمی! محمود دولت آبادی، یک قصه درباره انقلاب یا 8 سال جنگ این مردم ننوشته است. آقای نویسنده مردمی! تو که این همه کتاب نوشتهای، خب یک صفحه هم درباره ماجراهای جنگ بنویس. 2 صفحه ای درباره صدام بنویس که به سرزمین تو حمله کرده. این یک نویسنده است!
**رهبری که رمان میخواند توی آمریکا، وقتی به آمریکائیها میگفتم رهبر سیاسی ایران، ژان کریستف و دن آرام و رومن رولان و جنگ و صلح میخواند، باور نمیکردند. میگفتند مگر آخوندها از این چیزها میخوانند؟ میدانستند دروغ نمیگویم. میپرسیدند واقعا؟ میگفتم بله. ولی فضای روشنفکری در ایران چنان است که نمیتوانند به این آدم که از همه فرهنگیتر و با مطالعهتر است، افتخار کنند. آدمی که این همه کتاب خوانده و به اتفاق های فرهنگی دقت دارد.
* در کلاسهای داستان نویسی مجبورشان میکردم با مداد بنویسند اولین بار در فرهنگسرای جوان سال 81 داشتم میرفتم کلاس داستان نویسی. 50-60 نفر میآمدند سر کلاس. کاکایی و قزوه هم کلاس شعر داشتند. جلسه اول گفتم من محمود گلابدرهایام و میخواهم چکیده آنچه میدانم به شما بگویم.
ساعت یک بعدازظهر کلاس شروع میشد. آژانس میآمد دنبالم. آن زمان توی غار دارآباد بودم. از دم غار سوار میشدم، از دارآباد تا فرهنگسرای جوان. سر ساعت کلاس شروع میشد. بعد در را میبستم و کسی را راه نمیدادم. از جلسه اول مجبورشان میکردم بنویسند. با مداد، نه با خودکار. میگفتم چه یک خط، چه یک صفحه، چه 5 هزار صفحه.
بنویسید چه طور پایتان به اینجا کشیده شده و از کجا آمدهاید. هر کس میآمد، میگفتم اسم 5 نویسنده ایرانی را بگو. بعضیها اسم یک نویسنده را هم به زور میگفتند. اگر طرف نویسندهها را میشناخت و میگفت، میپرسیدم کدام کتابش را خواندهای؟ هر جلسه که میآمدند، باید یک قصه میآوردند. میخواندند و بقیه درباره قصه حرف میزدند.
**آئین قصه نویسی/ تو آمریکا به همه میگفتم بگویید «اذا زلزلت الارض زلزالها» نه. راهش همین است. میگفتم سفرنامه ناصر خسرو و کشف الاسرار را بخوانید. میگفتم همه با هم بگویید «اذا زلزلت الارض زلزالها». همه با هم میگفتند و آهنگ آیه توی کلاس میافتاد. بعد میگفتم چه حسی دارید. گیر میکردند. توی امریکا میرفتم روی سن، میگفتم میدانید من از کجا آمدهام؟ میگفتم از ایران. بعد میگفتم یک جمله به زبان اجدادم میگویم، خودتان معنیاش را میفهمید. به زبان فارسی نه، که زبان مادرم است. به زبان پدری.
میگفتم بعد از من تکرار کنید و بگویید چه حسی دارید. داد میزدم «اذا زلزلت الارض زلزالها» و چند بار تکرار میکردم. طرف میگفت «YOU ARE TALKING ABOUT EARTH QUICK». درباره زمین لرزه حرف میزنی.
اینها را به چه کسی بگویم؟ به تلویزیون؟ میگفتم بله، این یک آیه قرآن است. حالا توی این کلاسها هم همین کار را میکردم. چند بار آیه را تکرار میکردیم تا بچهها آهنگ نثر را درست یاد بگیرند.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
الگوی اوباما در مواجهه با انتخابات 88 ایران چنین بود: اگر نمی توانید حکومت را از طریق انتخابات تغییر دهید، پس درخیابانها این کار را بکنید!
به گزارش علمدار بصیر به نقل از آی پرس، پایگاه تحلیلی «آنتی وار» در مقالهای به قلم « تد اسنیدر» نوشت: آمریکا برای مقابله با جریانهای ناخوشایند کشورهایی که دشمن وی تلقی میشوند دو رویه دارد: رویه پنهان و رویه آشکار. روش آشکار وی از طریق پنتاگون و روش پنهان وی از طریق سیا تحقق مییابد.
اقدامات آشکار اوباما نظیر استفاده از پهپادهاست. در جنگهای خاموش اوباما، تانک، سرباز، تایید کنگره و تحریک افکار عمومی وجود ندارد.جنگ خاموش از طریق پهپادها تعداد زیادی کشته در پاکستان، یمن و سومالی به جا گذاشته است و دولت پاکستان از این جهتبه آمریکا که با حملات غیرقانونی، حاکمیت ملی این کشور را نقض کردهاند، معترض است. برای متوقف کردن اقدامات آشکار اوباما، مطالب زیادی نوشته شده ولی کمتر توجهی به اقدامات مخفیانه اوباما شده است.کودتای مخفی در تاریخ امروز مهمتر از کودتای آشکار است و آن عبارت است از: «تغییر حکومت با تقویت صدای اقلیت در خیابان برای کنار زدن اکثریتی که در انتخابات و رایگیری پیروز شدهاند.» اولین آزمایش مدرن این شکل از کودتا در خیابانهای ایران در سال 2009 انجام شد.از ابتدای انقلاب اسلامی آمریکا از ایران به کشوری فاقد دموکراسی یاد میکردو از آن به عنوان وسیلهای برای زیر سوال بردن مشروعیت حکومت استفاده میکرد. همچنین غرب همیشه اصرار میکرد که انتخابات ایران یک رقابت واقعی نیست. ولی سه رئیس جمهور آخر ایران،صاحب نظران غربی و کارشناسان ایرانی را کاملا شگفتزده کرده و ثابت کرد که در انتخابات ایران رقابت واقعی وجود دارد. استفاده از دموکراسی ایرانی، علیه دموکراسی ایران در سال 2009 در انتخاب مجدد احمدینژاد به اوج خود رسید؛ زیرا انتخاب مجدد وی کاملا بر خلاف میل آمریکا بوده و به همین جهت به تقویت ادعای کاندیدای شکست خورده یعنی میر حسین موسوی و جنبش سبز وی میپردازد تا از این طریق موفق به تغییر حکومت در ایران شود. علیرغم ادعاهای مکرر موسوی در مورد تقلب در انتخابات، هیچگاه مدرکی برای اثبات آن ارائه نشد و همانگونه که آیت الله خامنهای اشاره کرد، امکان تقلب در 11 میلیون رای وجود ندارد. نظرسنجیهای موجود نیز موید این امر است که تقلبی وجود نداشته است. در نظر سنجی دانشگاه تهران در شب انتخابات، احمدی نژاد 57% رای و پس از انتخابات بین 52% تا 66% رای را به خود اختصاص داده بود. آمریکا از دموکراسی به عنوان وسیلهای برای تغییر حکومت استفاده کرده وبهجای به رسمیت شناختن نتایج مشروع یک انتخابات دموکراتیک، از رهبر انتخابی خود (موسوی)علیه رئیس جمهوری منتخب به روش دموکراتیک و توسط اکثریت مردم (احمدی نژاد)، استفاده کرد با این هدف که: «اگر نمیتوانید حکومت را از طریق انتخابات تغییر دهید، پس درخیابانها این کار را بکنید.» این ماهیت دموکراسی است که اکثریت مردم،نه همه مردم، دولت را انتخاب کنند.جنبش سبز که به تعداد کافی رای نداشت، با حمایت رسانههای غربی تقویت شده و در نتیجه یک جنبش اجتماعی متولد میشود تا برای تغییر حکومت یک فشار اجتماعی ایجاد کند. اقلیت معترض در خیابانها، صدایشان بیشتر از اکثریت رایدهنده خاموش شنیده میشود. اولین آزمایش این پروژه در ایران شکست خورد و آزمایشگاه مزبور انتقال پیدا کرده و الگوی کودتای خاموش درخیابانهای ونزوئلا ظاهر میشود. زیرا رئیسجمهور این کشور در مسیر خواستهای آمریکا گام برنمیدارد و پس از مرگ هوگو چاوز، پیروزی جانشین وی «نیکولاس مادورو»در انتخابات و شکست حریف انتخاباتیاو «انریکه کاپریلس» که منتخب آمریکاست، برای آمریکا خوشایند نیست. در نتیجه کاپریلساز حامیان خود میخواهد که با ادعای تقلب در انتخابات به خیابانها بریزند و رسانههای غربی نیز روی آنها تمرکز میکنند.آمریکا ریاست جمهوری مادورو رابه رسمیت نشناخته و خواستار بازشماری آراء میشود.در حالیکه «جیمی کارتر» انتخابات ونزوئلا رایکی از بهترین انتخابات توصیف میکند. در نتیجه میبینیم که با سوء استفاده کردن از اقلیت ناراضی و کشاندن آنها به خیابان برای تغییر دولت - که پای صندوقها ممکن نبود-یکبار دیگر دموکراسی مانند سلاحی به کار گرفته میشود. نویسنده سپس به موضوع مصر پرداخته و اضافه میکند: با خواندن سرفصلهای مربوط به مصر، اهمیت شناخت این نوع کودتای مخفی روشن میشود. برکناری یک دیکتاتور( مانند مبارک) از طریق جنبشهای اجتماعی، دموکراسی است ولی برکناری رئیسجمهوری که از طریق روشهای دموکراتیک به قدرت رسیده توسط ارتش و جنبشهای اجتماعی، در واقع کنارهگیری دموکراسی است. در بسیاری از کودتاهای انجام شده توسط سیا 5 مرحله برای تغییر حکومت دیده میشود: اول از طریق پروپاگاندا تصویری از دولت ارائه میدهد که درگیر بحران است.سپس جمیعتهای کوچکی را تشویق و یا حتی استخدام میکند که برای اعتراض به خیابانهابیایند. مرحله سوم استفاده از رسانهها برای بزرگنمایی جمعیت مزبور و اعتراضها و تبدیل آن به تودهای که خواهان تغییر حکومت هستندمیباشد. مرحله چهارم یافتن یک گروه سوم است که بتواند جانشین دولت شود و در نهایت تشویق عناصری از ارتش برای سرنگونی دولت. در مصرنارضایتیها و اعتراضات خیابانی ساختگی نبوده و نیازی به استخدام جمعیتها وجود نداشت. البته طبق گفته الجزیره اسنادی از دولت فدرال ایالات متحده دردست است که نشان میدهد این دولت، کمکهای مالی زیادی به چهرههای ارشد مخالف در مصر کرده است. در نهایت انقلاب دموکراتیک مشروع موجود در خیابانهای مصر، به یک کودتای نظامی غیردموکراتیک تبدیل شد که نام انقلاب اجتماعی دموکراتیک به خود گرفت و پروژهای که در ایران و ونزوئلا شکست خورده بود، در مصر با موفقیت انجام شد. هنگامی که انقلاب مصر برای اولین بار آغاز شد، آمریکا غافلگیر شده و سعی میکنددیکتاتور حامی آمریکا را مجددا سر کار بیاورد.آمریکا در این مورد شکست خورده و به دنبال یک جانشین مناسب برای ویمیگردد ولی موفقبه جایگزینی نمیشود.پس از مرسی نیز آمریکا به دنبال ریاست جمهوری البرادعی بوده زیرا اگر چه وی دوست نزدیک آمریکا شمرده نمیشود ولی میتواند مصر را در مسیر یک دولت سکولار قرار دهد. نویسنده ادامه میدهد: روش کودتای پنهان در ترکیه و برزیل نیز پیاده شد. جنبشهای اجتماعی،دولتهایی با طول خدمت زیاد - که بارها توسط خود مردم انتخاب شده و ابقاء شده بودند- را تحت فشار قرار میدادند. مانند ایران و ونزوئلا مخالفین نتوانستند این دولتها را از طریق دموکراتیک سرنگون کنند چرا که دولتها در هر انتخابات بیش از دفعه پیش رای میآوردند. در ترکیه، رجب طیب اردوغان، در 2002 حدود 34% و در 2007 حدود 46.6% و در 2011 حدود 49.83% حمایت رای دهندگان را به خود جلب کرد. در چهار سال گذشته، ایران، ونزوئلا، مصر واحتمالا ترکیه و برزیل، مناسب یک الگوی احتمالی کودتا، (و یا اقدام به کودتا) محسوب میشدند که در عمل به عنوان کودتا نامیده نمیشدند؛ چرا که کودتاهایی بدون تانک و تفنگ بوده و با پوششی از دموکراسی و جنبشهای اجتماعی پنهان شده بودند. دومین نوع کودتای پنهانی که توسط اوباما انجام شد،مانند نوع اولامری داخلی و دموکراتیک و همچنین مطابق با قانون اساسی جلوه داده میشود. در هندوراس، «مانوئل زلایا» رئیسجمهوری که به طور دموکراتیک انتخاب شده بوداز کشور رانده شدهو آدم ربایی به زور اسلحه، به عنوان یک تعهد و لازمه قانوناساسی جلوه داده شد. این هم کودتایی بود در لباس قانون اساسیکه هیچگاه از نامکودتا برای آن استفاده نشد. الگوی مشابهی در پاراگوئه مشاهده شد.هنگامی که «فردریکو فرانکو» از جناح راست، ریاست جمهوری را از «فرناندو لوگو» متمایل به چپ، کهبه طور دموکراتیک انتخاب شده بود، گرفت (از طریق آنچه که به عنوان یک کودتای پارلمانی شناخته شد). در مالدیو و بولیوی و هائیتی نیز احتمال وقوع الگوی مشابه بوده است که در آنها علیرغم انتخابات غیر قانونیو ممنوعیت محبوبترین حزب در هائیتی،آمریکا دولت جدید را به رسمیت شناخت. آنچه که درهندوراس و پاراگوئه اتفاق افتاد شبیه به روشهای مبتنی بر قانون اساسی بوده ( که در واقع نبود!) و آنچه که در هائیتی اتفاق افتاد، شبیه یک انتخابات مشروع بوده ( که در واقع نبود!). منبع:عصر امروز
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
مردی که به خاطر برقراری رابطه با زنی او و اعضای خانوادهاش را به قتل رسانده بود پای میز محاکمه رفت.
به گزارش علمدار بصیر: متهم که مرد 37سالهای است و پیش از این به قتل سه عضو خانوادهای اعتراف کرده بود در جلسه دادگاه مدعی شد مرد دیگری هم در این قتلها دست داشته است.
نماینده دادستان تهران صبح دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شد و کیفرخواست را علیه متهم خواند. او گفت: متهم به نام مسعود سه عضو خانوادهای را به اسامی سعید، میلاد و شراره با ضربات چاقو به قتل رسانده است. او در مراحل مختلف بازجویی به قتل اعتراف کرده و گفت: درخواست مجازات متهم براساس خواسته اولیایدم را دارم. در ادامه مادر سعید به عنوان ولیدم پسر و نوهاش در جایگاه حاضر شد و درخواست کرد متهم در ملأ عام قصاص شود. سپس مادر شراره نیز به عنوان ولی دم دخترش درخواست صدور حکم قصاص کرد و گفت تفاضل دیه را هم میپردازد. در این هنگام قاضی عزیزمحمدی-رییس دادگاه- از متهم خواست در جایگاه حاضر شود. این مرد فقط اتهام قتل شراره را قبول کرد و گفت: مرد دیگری به نام محمود هم در آن خانه بود و میلاد کودک 10ساله را او به قتل رساند به سعید هم او ضربه زد، البته من هم ضرباتی زدم اما محمود ضربات اصلی را وارد کرد. او درباره وقایع شب حادثه گفت: روز حادثه شراره با من تماس گرفت و من را به خانهاش دعوت کرد. مدتی بود که با هم رابطه داشتیم چون با نیسان کار میکردم به همسرم گفتم باری را باید به شمال ببرم و شب به خانه نمیآیم. او خواست همراهم بیاید اما قبول نکردم و گفتم صاحب بار خودش هست. به خانه شراره رفتم و فهمیدم با شوهرش دعوا کرده است. گلایههایی داشت اما موضوع جدی نبود. چند ساعت بعد سعید آمد. ما همشهری بودیم و او من را میشناخت، به من گفت چرا تنها آمدی و همسرت را نیاوردی؟ حرفی نزدم با هم در خانه بودیم که محمود آمد او را هم شراره دعوت کرده بود شب با هم تخته بازی کردیم و خوشگذراندیم بعد همگی خوابیدیم. شراره پیش من آمد و ما با هم رابطه برقرار کردیم. وقتی سعید متوجه این موضوع شد به سمت من حمله کرد، من دو ضربه به او زدم یکی به دستش و یکی هم به سینهاش خورد. بعد فرزندش جلو آمد محمود در حمایت از من چاقو کشید و سعید و پسرش را زد. شراره پرسید حالا باید چه کار کنیم؟ اینطور پلیس ما را بازداشت میکند. من گفتم این کار تو بودهاست و تو مقصر هستی جروبحث کردیم و من با ضربات چاقو شراره را زدم، به محمود گفتم حالا سه جنازه روی دستمان است تصمیم گرفتیم اجساد را در کمد بگذاریم و خانه را تمیز کنیم محمود همه خونها را پاک و مبلها را جابهجا کرد. جسدها را در کمد گذاشتیم و هردو از خانه خارج شدیم. متهم ادامه داد: من و محمود با هم از خانه خارج شدیم. در راه محمود به من گفت اگر بازداشت شدیم تو قتلها را گردن بگیر اینها فامیل من هستند و میتوانم برایت رضایت بگیرم، وقتی بازداشت شدیم من به این امید که میتوانم رضایت بگیرم اعتراف کردم اما حالا میبینم اشتباه کردم و از همان ابتدا باید واقعیت را میگفتم. در این هنگام قاضی عزیزمحمدی خطاب به متهم گفت: در بازجوییهای اولیه خودت به قتل سعید اعتراف کردی و گفتی ضارب بودی و تنها کسی که چاقو را زده است تو بودی. او به نحوه بازداشت متهم اشاره کرد و گفت: یکی از همسایهها تو را دیده است که با شیرینی وارد خانه مقتولان شدی و چند ساعتی هم آنجا بودی همین هم سرنخی بود برای اینکه بازداشت شوی، همچنین مادرسعید گفته که تو با عروسش در ارتباط بودی بنابراین پلیس اطمینان حاصل کرد تو مرتکب قتل شدی و بازداشتت کرد بعد هم اقرار کردی. چندینبار با دستخط خودت نحوه قتلها را توضیح دادی و بیان کردی بعد از اینکه سعید همسرش را در بستر تو دید به سمتت حمله کرد و تو او را کشتی و بعد هم پسر 10سالهاش را به قتل رساندی چون شراره از دیدن قتل فرزندش ناراحت شده بود به سمت تو حمله کرد و اینبار او را هم زدی و به قتل رساندی. اگر شخص دیگری در این پرونده بود چرا در مراحل قبل در موردش صحبت نکردی و حالا آن را مطرح میکنی؟ تو که چندینبار سعی داشتی تحقیقات ماموران را منحرف کنی چرا آن موقع موضوع قتل توسط فرد دیگری را مطرح نکردی. متهم گفت قبول دارم اشتباه کردم. باید زودتر میگفتم اما محمود به من وعده داده بود رضایت میگیرد. سپس قاضی از متهم خواست تا با صداقت صحبت کند و از او درباره سرقت طلاهای شراره توضیح خواست. متهم گفت: این پیشنهاد محمود بود، او گفت اگر طلاهای شراره را بدزدیم همه فکر میکنند قتلها به خاطر سرقت بوده است به همین دلیل هم اینکار را کردیم بعد هم طلاها را در ماشین من جاسازی کردیم. سپس ادامه رسیدگی به پرونده که مربوط به رابطه نامشروع متهم میشد به صورت غیرعلنی ادامه پیدا کرد. بعد از گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و از موکل خود دفاع کرد در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند. مرجع : شرق
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/5/21 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |