سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
ضمن بیان مجدد عدم استقبال آمریکا از انتخابات ایران صورت گرفت:
فتنه گر فراری سال 78 که نمیخواست خوشحالی خود از تصویب مجدد تحریم علیه مردم ایران را پنهان کند، ضمن اهانت به شعور بالای مردم در ایجاد حماسه سیاسی، با اشاره تحلیل خبرگزاری آسوشیتد پرس نوشت: "رای اکثریت مطلق نمایندگان از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به این طرح که با تلاش جمهوریخواهان تدوین شده بود، نشان داد که کنگره آمریکا انتصابات نمایشی در ایران و انتخاب حسن روحانی بعنوان رییس جمهور جدید را به رسمیت نشناخته است".
به گزارش علمدار بصیر به نقل از بنیاد حماسه دفاع؛ امیر فخرآور ضد انقلاب فراری ساکن در واشنگتن آمریکا در وبلاگش نوشت: "طرح تحریم های ایران در سال 2013 امروز چهارشنبه نهم مرداد 1392، 31 جولای 2013 ، در صحن مجلس نمایندگان آمریکا به رای گذاشته شد و با چهارصد رای موافق در برابر 20 رای مخالف تصویب شد".
فتنه گر فراری سال 78 که نمیخواست خوشحالی خود از تصویب مجدد تحریم علیه مردم ایران را پنهان کند، ضمن اهانت به شعور بالای مردم در ایجاد حماسه سیاسی، با اشاره تحلیل خبرگزاری آسوشیتد پرس نوشت: "رای اکثریت مطلق نمایندگان از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به این طرح که با تلاش جمهوریخواهان تدوین شده بود، نشان داد که کنگره آمریکا انتصابات نمایشی در ایران و انتخاب حسن روحانی بعنوان رییس جمهور جدید را به رسمیت نشناخته است".
او پشت پرده تحریم ها علیه ایران را که یک نماینده آمریکایی یهودی تبار حامی صهیونیسم است، این گونه معرفی کرد و نوشت: "رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس نمایندگان، ادوارد رویس، نقشی کلیدی در تهیه و تدوین این طرح داشت. در هفته های گذشته گروه های لابی طرفدار جمهوری اسلامی در واشینگتن، جنجال تبلیغاتی بزرگی به راه انداخته بودند و با فریب دادن نمایندگان مجلس به جمع آوری امضا برای رفع تحریم ها در واکنش به انتخاب روحانی مشغول بودند".
فخرآور که در بین برخی از عناصر و گروه های ضد انقلاب به مرده خور و شیاد سیاسی و جاسوس دو جانبه معروف است، با تبلیغ گروهک 2 نفره خود نوشت: "تلاش شبانه روزی اعضای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی برای روشنگری و آگاه سازی نمایندگان مجلس آمریکا نتیجه داد و این طرح تحریم تصویب شد. رویس بیش از یک سال است که رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا شده است. او در یک مصاحبه گفته است اولویت بالای من اقدام هایی برای خفه کردن اقتصاد ایران و مجبور کردن جمهوری اسلامی برای متوقف کردن برنامه غنی سازی اورانیوم می باشد و من تمایل بسیار زیادی به تحریمهای فلج کننده علیه ایران دارم".رویس به لابی آی پک صهیونیست ها نزدیک است و روی کار آمدنش با هماهنگی و فشار آنها بوده است.

 

لازم به یادآوری است که برخی از جریانات ضدانقلاب، با طرح وجود لابی طرفدار جمهوری اسلامی در دولت آمریکا، تلاش میکنند با اثرگذاری بر برخی شخصیتهای سیاسی و مردم، آنها را به سازش در اصول و مبانی نظام و کوتاه آمدن در برابر سیاستهای استکباری آمریکا قانع کنند که این خود نوعی تلاش برای کاستن از تبعات سیاستهای شکست خورده آمریکایی و یک تاکتیک عملیات روانی و فریب عمومی است.





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir

به گزارش علمدار بصیر: این زمانه که کشف حجاب شده یه سوژه جدید، این هنرپیشه سینما نیز کشف حجاب کرد تا ادامه فرهنگ غربی باشد که کم کم دارد رواج پیدا میکند.

 

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
 سریال «شوخی کردم» مهران مدیری  

 سریال جدید «مهران مدیری» در حالی مراحل پیش‌تولید خود را سپری می‌کند که قرار است بازیگرانی نظیر رضا شفیعی‌جم و بهنوش بختیاری نیز در آن حضور داشته باشند.

به گزارش علمدار بصیر: مهران مدیری این روزها مشغول پیش تولید سریال جدید خود با نام «شوخی کردم» است.

بنا بر این گزارش، این سریال قرار است با حضور بیش از 80 بازیگر سینما و تلویزیون ساخته شود که از جمله آنها می‌توان به رضا شفیعی‌جم، بهنوش بختیاری، رضا فیض‌نوروزی، عارف لرستانی، الیکا عبدالرزاقی و برزو ارجمند اشاره کرد.

داستان‌های «شوخی کردم» را خشایار الوند، امیرمهدی ژوله، حمید برزگر و… می‌نویسند و قرار است در شبکه نمایش خانگی توزیع شود.

داستان‌های سریال جدید مهران مدیری آیتمی و اپیزودیک است و مانند کارهای قبلی او از فضای طنز بهره می‌برد.

هر قسمت از این مجموعه احتمالاً هر هفته در مدت زمان 90 دقیقه شامل آیتم‌های نمایشی کمدی توزیع خواهد شد و به شوخی با مسائل روز اجتماعی خواهد پرداخت. ضمن اینکه با تعدادی از پربیننده‌ترین برنامه‌های ماهواره‌ای نیز شوخی خواهد شد.

منبع:فرهنگ

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir

هتک حرمت وحشیانه دختر جوان به بهانه بازیگر شدن!

 دختری که سال‌های پیش مورد سوء استفاده قرار گرفته بود، ماجرا تلخ زندگیش را برای اینکه سرمشقی باشد برای سایر جوانان شرح داد.

به گزارش علمدار بصیر: گوشه‌ای از اتاق کز کرده بود و گاهی عین خل‌های مادرزاد، بی‌خودی می‌خندید و دوباره چهره‌اش در هم فرو می‌رفت و گریه می‌کرد.

فکرش هم نمی‌کرد یک کتک جانانه از پدرش بخورد و آنقدر جیغ بکشید که صدایش بگیرد.

24 ساعتی لب به غذا نمی‌زد و غذایش شده بود آب و غصه.....

تقصیرش خودش بود. حالا چه ایرادی داشت که مریم برود دنبال عشقش، چه ایرادی داشت که مریم یک بازیگر شود، ولی همیشه پدر نه گفتن بی‌دلیلش که هیچ وقت هم علتش را نگفت تکرار می‌شد.

مریم تو رویاهایش، خود را هنر پیشه‌ای می‌دید که او را می‌شناسند و خیلی ها از او خواهش می‌کنند که به آنها امضاء بدهد و با آن ها عکس بیندازد.

بعد آن قدر رویاهایش را ادامه می‌داد که از زندگی در خانه‌ای اعیانی با اتومبیل آخرین مدل و بهترین وسایل زندگی سر در می آورد . بعد به خودش می‌آمد، حالتی مجهول بین بغض و گریه و لبخند و نیشخند روی چهره‌اش نمایان می‌شد و یکباره می‌زد زیر گریه.

یک روز صبح، تصمیم خودش را گرفت. از مدت‌ها پیش می خواست راهی را که انتخاب کرده است برود و به هدفش برسد. به دلش می‌گفت: پدر هرچقدر هم مخالفت کند باید راهم را ادامه دهم .

دوستان و دختر خاله‌هایش هم به اوگفته بودند که استعداد زیادی برای هنرپیشه شدن دارد.

حتی چند بار هم سر لوکشن و سکانس های فیلم رفته بود.

آنقدر پاپیچ بود و پیگیر که بالاخره دستیار کارگردان و کارگردان را دیده بود بعد به آن ها گفته بود که می‌خواهد بازیگر شود و آن‌ها جواب دادند که برای این فیلم بازیگران انتخاب شده‌اند و ان شاالله برای کارهای بعدی .

مریم از تک تا نیافتاده بود و با هرقیمتی نشانی لوکیشن فیلم‌های مختلف را پیدا می کرد و می رفت سراغ سازندگان فیلم. آن روز صبح هم نشانی یک از دفترهایی را که در روزنامه آگهی داده بود بازیگر و هنرپیشه استخدام می کند یادداشت کرده بود و ساعت 9 و 30 دقیقه صبح راهی دفتر فیلمسازی شد.

عصر روز گذشته همین طور که لابه لای آگهی روزنامه ها به دنبال شغل مناسبی می گشت؛ یک باکس آگهی را دید که نوشته بود "قرداد با هنرپیشه آماتور با حقوق مکفی برای بازی در سریال و فیلم سینمایی" با شوق شماره را یادداشت کرد و بدون اینکه به پدر و ماردش چیزی بگوید سریع رفت سراغ تلفن و شماره گرفت . بعد نشانی دفتر را گرفت. فردا صبح وقتی سوار تاکسی شد ، دوباره رویاهایش را مرور کرد، آن قدر در خیال و رویا بود که نفهمید چطور مسیر یک ساعته و پرترافیک طی کرد.

دفتر فیلمسازی درکوچه ای باریک بود در یکی از خیابان‌های منتهی به خیابان گاندی . بر سر در باریک و سبز رنگی که پایه هایش زنگ زده بود پلاک 34 نوشته شده بود و هیچ نشانه ای از تابلوی شرکت فیلمسازی نبود .

مریم زنگ زد و بعد بلافاصله رفت داخل . طبق اول ، سرسرایی بود تاریک که روی دیوارهایش پوستر بازیگران و فیلم سازان ایرانی و خارجی چشبانده بودند.

به محض ورود جوانی 21 – 22 ساله که شلواری جین به پا داشت سلام داد و مریم با لبخند گفت: برای تست بازیگری آمدم.تو روزنامه آگهی داده بودید.

جوان سرتکان داد: بله ، خواهش می‌کنم ، تشریف داشته باشید، الان آقای امیری می‌آید خدمتتان.

چند دقیقه طول کشید آقای امیری که جوانی بود نهایتا 20 ساله آمد. سلام و علیک کرد و مریم برای تست بازیگری به اتاق مجاور که شیشه هایش از داخل با روزنامه پوشانده شده بود و نوری از بیرون به داخل اتاق نمی‌آمد دعوت کرد.

مریم وارد اتاق شد و امیری گفت: من منصور امیری هستم کارگردان سریال های تلویزیونی، شما؟
مریم جواب داد: من رضوی ام.

تا حالا در سریالی سابقه بازیگری داشته اید؟

مریم جواب داد: نه، اما درمدرسه و دبیرستان در گروه تئاتر بودم.

منصور گفت: چهره‌تان که مناسب است برای بازیگر شدن، به نظر خودتان موفق می‌شوید؟

مریم نفس عمیقی کشید گفت: حتما موفق می‌شوم البته به لطف شما هم بستگی دارد.

می‌دانید من عاشق هنر پیشه شدم هستم.

منصور گفت: ببینم از پدرو مادرت رضایت نامه دارید؟

مریم مضطرب شد و گفت:

مگر لازم است؟

منصور که متوجه اضطراب مریم شده بود زیر لب گفت:

خودشه.....!!!!!

منصور به خود آمد، گفت:

چیری نیست حتما مانند بقیه هنرپیشه‌های معروف پدر و مادرتان از پیشرفت شما ناراحت می‌شوند.

با این حرف ها مریم دیگر در پوست خود نمی‌گنجید.

مریم گفت: پس دوربینتان کو ؟ من شنیدم برای تست باید جلوی دوربین رفت.

منصور خنده خنده گفت:

چشم های من خودش نقش دوربین را ایفا می‌کند .شما نگران دوربین نباش.

بعد پرسید کدام بازیگر را دوست دارید و از مریم خواست تا نقشش را در یکی از فیلم هایی که از او دیده بازی کند.

مریم شروع کرد و منصور چشم از او بر نمی‌داشت.

منصور گفت: بازی شما معرکه است ساعت 18 بیایید تا کارگردان سریال هم از شما تست بگیرد.

مریم که از خوشحالی بال درآورده بود و پس از کلی تشکر خداحافظی کرد و رفت.

مریم عصر ساعت 6 خود را به شرکت رساند.زنگ زد و وارد شد.

پسری که هامون نام داشت روی صندلی منظر مریم نشسته بود. با دیدن مریم بلند شد و دست دراز کرد و مریم هم با  اکراه به او دست داد.

سپس منصور وارد شرکت شد و آرام آرام به مریم نزدیک شد و آهسته گفت: اینجا می‌توانی راحت باشی و دست به سمت مریم دراز کرد.

همین که مریم جبغ کشید تا فرار کند دو پسر درشت هیکلی دیگر وارد شرکت شده و مانع از خروج مریم شدند.

مادر مریم که از نگرانی دلش شور می‌زد، بدون آنکه بداند بر سر دخترش چه اتفاقی افتاده است مداوم به گوشیش زنگ می‌زد ولی دختر‌ نمی‌توانست جواب دهد.

منصور امیری به مریم گفت: اگر می‌خواهی بروی خانه‌یتان برو ولی نه به پدرت و مادرت چیزی می‌گویی نه به پلیس ، چونکه اگر این کار را بکنی مطمئا باش فیلمت را که ضبط شده پخش می‌کنیم.

مریم می‌خواست بمیرد ولی آن فیلم را نمی‌دید. موقع رفتن هم منصور یکی از النگوهای دختر ار گرفت. هرچه مریم التماس کرد فایده نداشت . شب وقتی به خانه رسید پدرش از سرکار آمد و به بی‌مقدمه مریم به باد کتک گرفت که چرا تلفنت را جواب ندادی؛ تا این موقعه شب کجا بودی. مریم هم که ترسیده بود هیچ نگفت و بدون آنکه شام بخورد خوابید.

فردا روز بازهم منصور به مریم زنگ و با تهدید فیلم از او اخاذی کرد و این ماجرا تا جایی ادامه داشت که مریم تمام النگو و پولهایش را برای حفظ آبرویش داد و در نهایت زمانی که منصور مبلغ 500 هزار تومان از مریم خواست و دختر نیز دیگر پولی نداشت، مجبور شد سر جیب پدرش برود که ناگهان پدر متوجه شد و مریم را دوباره زیر باد کتک گرفت و این بار مریم طاقت نیاورد و تمام ماجرا را برای پدرش تعریف کرد.

پدر با عصابیت به همراه دخترش پیش پلیس رفتند و ماموران توانستند با یک قرار صوری منصور را به همراه دو همدستش دستگیر کنند.

در نهایت این متهمان به اخاذی و سوء استفاده از هفده‌ دختر جوان اعتراف کردند

منبع:مشرق

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir

  به گزارش علمدار بصیر: اتفاقی که در دقیقه 78 بازی رخ داد باعث به وجود آمدن این تصاویر شد.

  

   

 

 

 

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir

یکی از مدیران حلقه اول احمدی‌نژاد در روزهای اخیر با آقای هاشمی رفسنجانی دیدار و گفت‌وگو کرده است.

به گزارش علمدار بصیر: وی در این دیدار از هاشمی خواسته است برای بقای او در مسؤولیت کنونی با دکتر روحانی رایزنی کند.

این مدیر دولت دهم که انتصابش با مخالفت‌های گسترده اصولگرایان همراه بود مدتی را به اتهامات مختلف در بازداشت به سر برد و حمایت از وی هزینه‌های سنگینی را متوجه شخص آقای احمدی‌نژاد کرد.

این مدیر همچنین در هفته‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت گسترده‌ای را به نفع دکتر روحانی کلید زد.

خبر دیگر از دولت احمدی نژاد اینکه "برخی گزارش‌ها حکایت از انتقال دوهزار و 530 قطعه از هدایای خارجی احمدی‌نژاد از مجموعه سعدآباد به محل دیگر دارد. این هدایا به وسیله هشت کامیون منتقل شده است. هنوز درباره چرایی این جابجایی و اینکه آقای احمدی‌نژاد از آن مطلع است یا خیر و همچنین محل جدیدی که منتقل شده توضیحی ارائه نشده است."

در همین حال، گزارش مشرق هم حاکی از کمک 400 میلیونی دولت دهم به یک فیلم توقیفی است. بر اساس این گزارش "در آخرین روزهای دولت دهم مبلغ 400 میلیون تومان به حساب یک کارگردان سینما واریز شده است. فیلم این کارگردان به دلیل محتوای ضدفرهنگی توقیف شده بود. مبلغ فوق از محل بودجه فرهنگی مناطق محروم پرداخت شده است."

 

منبع:بلاغ





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir

رضا پهلوی و فرح دیبا در صف خودکشی/ عکس

  

   

به گزارش علمدار بصیرسایت اپوزیسیون بالاترین (balatarin) در مطلبی زیر عنوان "خودکشی در خاندان پهلوی" به خودکشی دو فرزند محمد رضا شاه (لیلا و علیرضا) در اثر ناکامی و افسردگی اشاره کرده و احتمال خودکشی سومین فرزند وی (رضا پهلوی) و همچنین همسرش (فرح دیبا) را بالا دانست.

 

 

خلاصه ای از این گزارش در زیر می آید:

 

 

«سرنوشت خاندان پهلوی، سرنوشتی تراژیک است. رضا شاه، جد این خاندان، در جزیره موریس در تبعید و انزوا با افسردگی همراه با حس حقارت درگذشت تا در پایان زندگی‌اش از ابهت و شکوه رضاخانی‌ خبری نباشد و سرنوشتش تلخ‌تر از آنچه بدبین‌ترین افراد درباره‌اش پیش‌بینی کرده بودند، رقم بخورد.

 

 

 

 


سرنوشت فرزندش، محمدرضا پهلوی، نیز بی‌شباهت به سرنوشت او نبود. محمدرضا که به گواه دوستانش- همچون حسین فردوست- فردی فاقد اعتماد به نفس بود، در دوره‌هایی از عمر پادشاهی‌اش دچار افسردگی شدیدی شد؛ تا آنجا که سفارت آمریکا در ایران به صراحت به آن اشاره می‌کند. بر اساس اسناد سفارت آمریکا، او قبل از 28 مرداد سال 1332 یکی از دوره‌های افسردگی را پشت سر گذاشت. همین اسناد نشان می‌دهد که در روزهای پایانی حضورش در ایران در سال 1357 باز هم افسردگی دیرین به صورتی فلج‌کننده به سراغش آمد و تا لحظه مرگ رهایش نکرد. ‌سرنوشت تراژیک او نیز همچون پدرش با مرگ در سرزمینی بیگانه (مصر) و در انزوا رقم خورد تا همگان شاهد پایان تلخ دیکتاتوری باشند که رویای تمدنی بزرگ را در سر می‌پروراند و در این راه از سرکوب شدید مخالفانش فروگذار نکرد.

 


پس از مرگ علیرضا پهلوی، این سؤال در ذهن برخی از افراد مطرح شد که علت خودکشی در خاندان پهلوی چیست و چرا دو فرزند محمدرضا پهلوی این‌چنین به زندگی خود پایان دادند.

 

 

 

 

 

در همین زمینه، باید به این واقعیت اشاره کرد که لیلا و علیرضا پهلوی در سنین کودکی و نوجوانی – که بر اساس نظریه اریک اریکسون، روان‌شناس و روانکاو مشهور آلمانی، دوران شکل‌گیری هویت و پاسخ به این سؤال است که چه کسی هستند و جایگاهشان به‌عنوان یک فرد در نظام اجتماعی کجاست- شاهد از دست‌رفتن ناگهانی ابهت و شکوه پادشاهی ایران در خانواده‌شان بوده‌اند و بدین‌ترتیب دچار بحران گم‌گشتگی نقش شده‌ و به گفته نزدیکانشان هرگز نتوانسته‌اند آن ‌را حل کنند. اینکه علیرضا پهلوی رشته مطالعات ایران باستان را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب می‌کند می‌تواند نشانه‌ای از این بحران باشد، و اینکه او پس از سال‌ها هنوز نتوانسته‌ است تغییر نقش خود را بپذیرد.

 


اکنون سؤال این است که خودکشی علیرضا پهلوی پایانی است بر سرنوشت تراژیک خاندان پهلوی یا باز هم خبر خودکشی دیگری در این خانواده به گوش خواهد رسید؟ نمی‌توان پاسخی مشخص به این سؤال داد، اما به نظر نمی‌رسد که بقیه افراد این خانواده از جمله فرح دیبا و رضا پهلوی دچار بحران نباشند.
‌‌شاید سرنوشت تلخ این خاندان را باید در این واقعیت مشاهده کرد که پسر کوچک محمدرضا پهلوی که در دوران کودکی‌اش در ایران و در سایه پادشاهی پدر همیشه مورد توجه قرار داشته و هر جا که می‌رفته است همچون دُردانه‌ای مورد استقبال قرار می‌گرفته، زندگی‌اش در سرزمینی بیگانه و در گمنامی محض به پایان برسد که حتی همسایه‌اش نیز از هویتش مطلع نباشد. دان فیلیپس، همسایه علیرضا پهلوی، در گفتگویی با خبرنگاران می‌گوید؛ هرچند علیرضا پهلوی را بارها دیده است و از نحوه لباس‌ پوشیدن او خوشش می‌آمده، اما نمی‌دانسته که اسم او چیست و فرزند چه کسی است.»

منبع:مهر

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
توافق برای ریاست شورا و شهردار تهران/ چمران 17 و قالیباف 19 رأی
یک منبع آگاه گفت: توافقات لازم بین برخی اعضای شورای شهر برای ریاست مهدی چمران شده و همچنین بر اساس این توافقات، محمدباقر قالیباف شهردار تهران می‌ماند.

به گزارش علمدار بصیر: یک منبع مطلع  گفت که توافقات لازم برای ریاست مهدی چمران در شورای شهر شده و به احتمال زیاد چمران با حداقل 17 رای رئیس شورای شهر می‌شود.

وی ادامه داد: همچنین توافق شده که محمد باقر قالیباف نیز شهردار تهران شود و تاکنون میزان آرای قطعی وی حداقل 19  رای است.

به گزارش فارس، 12 شهریور اولین جلسه رسمی منتخبین چهارمین دوره شورای شهر آغاز می شود و در این روز تکلیف رئیس و هیئت ریسه شورای شهر مشخص می‌شود و در روزهای بعد هم شهردار آینده تهران مشخص خواهد شد.

در عین حال شنیده شده که جریان اصلاح‌طلب بعد از اینکه نجفی در مجلس برای وزرات آموزش و پرورش رای نیاورد تلاش می کنند که وی شهردار تهران شود.

منبع:فارس





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
به دنبال رای اعتماد نمایندگان مجلس به اکثریت قاطع وزرای دولت آقای دکتر روحانی، دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام طی نامه ای خطاب به دکتر روحانی، ضمن تبریک به وی آمادگی خود و همکارانش را برای کمک به دولت اعلام کرد.




تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
نجفی به مدد دوره 9 ساله وزارت که در اواخر دهه 60 و دهه 70 در وزارت آموزش و پرورش داشت، حضور در دولت یازدهم را پذیرفت اما تنها تجربه او برای جلب نظر مثبت نمایندگان کافی نبود.
منبع: فارس




تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون