|
معاملات امروز بازار سهام با برتری تقاضا نسبت به عرضه موفق به عبور از قله 60 هزار واحدی شد و ارزش بازار نیز از مرز 288 هزار میلیارد تومان فراتر رفت.
به گزارش علمدار بصیر: معاملات امروز بازار سهام با برتری تقاضا آغاز شد و شاخص بورس موفق به عبور از کانال 59 هزار واحد و فتح قله 60 هزار واحدی شد.
بنابر این گزارش بیشترین تأثیر بر شاخص را هلدینگ نفت، گاز و پتروشیمی تأمین، مخابرات ایران، سرمایهگذاری غدیر، بانک ملت، مپنا، بانک پاسارگاد و ملی صنایع مس ایران دارند. همچنین برترین تقاضای بازار نیز به سرمایهگذاری سایپا، ایرانخودرو، هلدینگ تأمین و پالایش نفت تبریز اختصاص دارد. اما در مقابل سرمایهگذاری آتی دماوند، بانک اقتصاد نوین، شیشه رازی و ملی سرب و روی ایران مورد عرضه قرار گرفتهاند. بر اساس این گزارش سه روز پیش به دستور استانداری زنجان، کارخانه شرکت ملی سرب و روی تعطیل اعلام شد و همین امر موجب سقوط قیمت هر سهم این شرکت شده است. این شرکت در آخرین معامله 266 تومان ارزشگذاری شده که در بیستم مردادماه تا 300 تومان هم افزایش داشت. در همین حال امروز بعضی از نمادهای معاملاتی از جمله قند قزوین، قند نقش جهان با توجه به ابهام در ارائه اطلاعات و شکر شاهرود با توجه به تعدیل پیشبینی درآمد هر سهم متوقف شده است. در این میان دیروز پالایشگاهها نیز شفاف سازی کردند که در این میان پالایش نفت شیراز، پالایش نفت لاوان، پالایش نفت اصفهان، پالایش نفت بندرعباس نسبت به وضعیت مالی شرکت صورتهای خود را ارائه کردهاند. مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب :
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
به گزارش خاورستان: به گفته سردار اسماعیل احمدی مقدم، زمان آن نرسیده که "زنان با حجاب بیایند چادر از سرشان بردارند".
حجاب زنان موضوع فیلمهای "پلیسی" آن طور که رئیس پلیس ایران میگوید «سند فرهنگ عفاف و حجاب» هم به سرنوشت اسناد دیگری دچار شده که در گذشته تصویب شده اما اجرایی نشدهاند. او گفت که این سند در سال آخر دولت خاتمی تصویب شد ولی به گفته او نه محمد خاتمی و نه محمود احمدینژاد آن را اجرا نکردند. اسماعیل احمدی مقدم گفت که هم آقای خاتمی به این سند انتقاد داشت و هم «در دوره احمدی نژاد چالش بر سر این موضوع داشتیم.» منیره نوبخت رئیس سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان آذرماه سال 1388 درباره طرح عفاف و حجاب گفت: «توسعه فرهنگ عفاف از اولین موضوعاتی بوده که در شورای فرهنگی -اجتماعی زنان به آن پرداخته شده است.» به گفته او این طرح از ابتدای دهه 70 در دستور کار شورا قرار داشته اما هیچ گاه اجرایی نشده است و پس از طی یک پروسه طولانی بار دیگر مصوبهای مشروح در شورای فرهنگی اجتماعی زنان تهیه و به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاده شد که عنوان «راهبردهای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف» را به خود گرفت. اما «راهبردهای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف» نیز هیچگاه عملی نشد.
«نوسازی سند حجاب و عفاف» به گفته رئیس پلیس ایران قرار است ظرف سه ماه آینده سند جدیدی برای "فرهنگ عفاف و حجاب" به تصویب رسد. او وعده داده که این سند بزودی "به روز" شود. به گفته وی، نظر نیروی انتظامی نیز «در خصوص طرح های امنیت اخلاقی و عفاف و حجاب به رئیس جمهور» منتقل شده است. مسئله حجاب بیش از سه دهه معضل بزرگ جمهوری اسلامی است و هنوز "حل" نشده است. تابستان سال گذشته روزنامه "تهران امروز" نوشت «از سال 82 تاکنون که طرح توسعه فرهنگ عفاف و حجاب توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شد تا امروز، هرساله دستگاههای دولتی میلیاردها تومان اعتبار نقدی دریافت کردهاند تا وضعیت حجاب در کشور سامان یابد، اما کافی است فقط چند دقیقه زمان بگذارید و از پنجره خانه به بیرون نگاه کنید، قطعا تاثیر این بودجهها را در پوشش مردم نخواهید دید.»
منبع:جام
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
برای پیاده شدن در خاک وطن، لحظهشماری میکردیم. از اتوبوس پیاده شدیم، ولی همه مات و مبهوت ماندیم؛ خدایا! اینجا کجاست؟! چهقدر شبیه اردوگاه است. پس محل تبادل اسرا کجاست؟
شب آخر دلگیرترین شب اردوگاه بود. از وقتی که خبر آزادی را دادند، همه به تکاپو افتادند و برای خودشان پیشانیبند و سربند «یا زهرا(س)» و یا «سیدالشهدا(ع)» درست کردند. هرکس پشت لباس و روی سینهاش، شعاری نوشته بود. انگار که میخواستیم برویم عملیات. مثل شب عملیات بود. همه زیارت عاشورا خواندیم، ولی نه دیگر با آن ترس و مخفیانه. یک زیارت عاشورای خاص. صبح که شد، چند تا اتوبوس آمد و سوار اتوبوس شدیم. خداحافظ اسارت؛ خداحافظ ای کنجهای خلوت مناجات؛ خداحافظ ای رنج و غربت. این همه سال، با در و دیوارهای اردوگاه و با رنج و مشقت اسارت، انس گرفته بودیم. انگار این رهایی برای ما سخت بود. دلشوره و دلتنگی هوار شده بود توی دلها. هر کس در ذهنش دنیایی خاص را تصور میکرد. شکل کوچههای شهر و روستا، پیر شدن آدمها؛ آنهایی که معلوم نبود هنوز زنده باشند و... خدایا! بر سر خانواده ما چه گذشته؟ آیا پدر و مادر و خواهرانم زندهاند؟ اینها فکرهایی بود که در آخرین لحظات اسارت، ذهنمان را مشغول کرده بود. چهقدر سخت است آن لحظاتی که قرار است با پدر و مادرت روبهرو بشوی. چهقدر موهایشان سفید شده! وقتی میرفتی، برادرت ده سال داشت، اما امروز برای خودش مردی شده. شاید زن و فرزند هم داشته باشد و تو شدهای عمو. همه تغییر کردهاند. حتی شهر و روستا. فکرهای غریبی بود که همهمان را نگران میکرد. پر شده بودیم از سرخوشی، از اینکه این سالهای سخت را تحمل کردیم، اما ذرّهای به دشمن باج ندادیم. با همه مشقتها و رنجهای اسارت تا مرز مرگ رفتیم، ولی تحت هیچ شرایطی تسلیم نشدیم و به آرمانها پشت نکردیم. در تمام سالهای اسارت، به هر شکلی که از دستشان برمیآمد، به ما ظلم کردند. ظلمی که هیچگاه از ذهن ما پاک نخواهد شد. ما که جزو مفقودین بودیم، هیچگاه امیدی به آزادی نداشتیم، اما سرنوشت جور دیگری رقم خورد. شیشههای اتوبوس را پوشانده بودند. تا جایی را نبینیم؛ اما یکی، دو ساعتی که گذشت، سختگیری عراقیها هم از بین رفت و چند تا از بچهها هر طور بود، یک گوشه از چشمبند را کنار زده بودند. نزدیک مرز ایران که رسیدیم، یک بسیجی پرید جلوی اتوبوس و عکس صدام را از شیشه اتوبوس کند و پاره کرد و ریخت زیر پایش و لگد کرد. اتوبوس در دم ترمز را کشید. سربازهای عراقی اسلحه کشیدند و دست روی ماشه، آماده شلیک شدند؛ اما مگر جرأت داشتند شلیک کنند؟ راننده، یک نظامی عراقی بود که میگفت: حرکت نمیکند. یکی از بچهها با سرباز عراقی دست به یقه شد. دو اتوبوس اسیر، با دهها سرباز تفنگ بهدست، در خلوتترین نقطه خارج از شهر که نمیدانستیم کجاست. همه را از اتوبوس پیاده کردند و چشمها را دوباره بستند. مدتی که گذشت، اتوبوس به راه افتاد. دقیقهها بهسختی سپری میشد و در شمارش معکوس، هر دقیقه، یک قرن بهنظر میرسید. خدایا! پس این مرز خسروی کجاست؟ هرچه جلوتر میرفتیم، انگار ایران از ما دورتر میشد. ساعتها یکی پس از دیگری میگذشت، اما راه انگار تمامی نداشت. صبح زود سوار اتوبوس شده بودیم و حالا از ظهر هم گذشته؛ خدایا پس چرا نمیرسیم؟! کمکم، هوای خنک ریخت داخل اتوبوس. پس دیگر شب شده بود. نماز را در راه خواندیم؛ مثل اولین روز اسارت، بدون وضو، بدون آب و بدون مهر. عراقیها کلمهای با ما حرف نمیزدند. نمیدانم چهقدر از شب گذشته بود که اتوبوس نگه داشت. دلم پر شده بود از شوق. خدایا! تا دقایقی دیگر بر خاک پاک ایران بوسه خواهم زد. صدای تکبیر و صلوات در فضای اتوبوس طنینانداز شد. در دم نام و چهره همه شهدا از ذهنم گذشت. برای پیاده شدن در خاک وطن، لحظهشماری میکردیم. از اتوبوس پیاده شدیم، ولی همه مات و مبهوت ماندیم؛ خدایا! اینجا کجاست؟! چهقدر شبیه اردوگاه است. پس محل تبادل اسرا کجاست؟ ما کجا هستیم؟! اول فکر کردیم که شاید مسیر طولانی بوده و شب را در آنجا استراحت میکنیم و فردا بهسمت مرز خسروی راهی میشویم، اما روی ورودی اردوگاه نوشته بود، « الرمادیه، الرقم 9». پریشان و دلواپس شدیم که چرا اردوگاه رمادیه؟! اینجا که در عمق خاک عراق است. پس این همه وقت که اتوبوس حرکت میکرد، دور خودمان میچرخیدیم؟ بهیاد پاره شدن عکس صدام دیوانه افتادم. حتماً عکس صدام در واپسین لحظههای آزادی، ما را به اردوگاه الرمادی بازگرداند. داخل محوطه، متوجه شدیم که فقط دو اتوبوس اسیر هستیم؛ کمتر از هفتادوپنج نفر. پس بقیه کجا هستند؟ یعنی با ما چه خواهند کرد؟ سرنوشت ما چه خواهد شد؟ سربازان عراقی کلمهای حرف نمیزدند. آنها نیز از این همه راه، خسته و کوفته و بیزار شده بودند. بیحوصلگی در چهرهشان موج میزد. وارد آسایشگاه که شدیم، جمع زیادی اسیر را دیدیم و ماتمان برد. زل زدیم به اسرای داخل آسایشگاه که همه نشسته بودند. این یعنی از قبل، اینجا حضور داشتند. در چهره آنها هیچ نشانی از شوق آزادی وجود نداشت. سلام کردیم و پراکنده شدیم. هر یک، کنجی کز کردیم. پرسیدیم اینجا کجاست؟ شما اینجا چه میکنید؟ چرا هنوز ماندهاید؟ پس کی آزاد میشوید؟ پر از پرسش بودیم. گفتم: شما را بهخدا یک نفر نیست به ما بگوید اینجا چه خبر است؟ یکی که انگار ارشدشان بود، گفت: از هر اردوگاه صد نفر، کمتر یا بیشتر، میآورند اینجا؛ حالا قرعه بهنام شما افتاده است؛ مثل ما که از اردوگاه هفت پرت شدیم اینجا. ایستادم و گفتم: یعنی چه؟ ما را فردا از اینجا نمیبرند؟ ارشد آسایشگاه گفت: دلتان را خوش نکنید؛ مگر بیکارند که این همه راه بیاورند و صبح هم ببرند؟ نه، اصلا فکرش را هم نکنید. آوردنتان اینجا که نگهتان دارند. همه افسرده شدیم. سختترین لحظات اسارت بود. یعنی با ما چه خواهند کرد؟ سرنوشت ما چه خواهد شد؟ باید میپذیرفتیم که ماندگار شدهایم. بچههایی که در آنجا بودند، گفتند: شما دیگر مهمان ما هستید. بعضیشان از قدیمیترین اسیران جنگ بودند. کسانی که اولین روزهای جنگ، در کردستان اسیر شده بودند. سختترین شب اسارت بود. با خودمان فکر میکردیم اگر سرنوشت ما اینگونه است، هرچه خدا بخواهد، تسلیم اراده خداوند متعال هستیم.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
سید محمد خاتمی هر وقت خیلی در تصمیم گیری تردید دارد، به اتاقش می رود و دو رکعت نماز می خواند و وقتی برمی گردد، دیگر مشکلی وجود ندارد!
به گزارش علمدار بصیر: سایت انصاف نیوز متعلق به اصلاح طلبان و آقای پزشکیان اخیرا حکایت جالبی را به نقل از سید علی خاتمی، برادر و رییس دفتر محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری، درباره ی ماجرای رای دادن برادرش در حوزه ی انتخابیه ی دماوند در انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه 90 تعریف کرده که شنیدنش خالی از لطف نمی باشد!
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
"آمانو": آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمانی فنی است اما جوی که در آن کار میکنیم بسیار سیاسی است/ هرگز نگفتیم ایران تسلحیات اتمی دارد و تصمیم گرفته این تسلیحات را تولید کند اما گفتیم پرسشهایی در این باره وجود دارد که تهران باید پاسخ بدهد
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
یکی از روزنامه های ورزشی با انتشار عکسی از مهدی رحمتی، سالم زندگی کردن وی را زیر سوال برد.
به گزارش علمدار بصیر: مهدی رحمتی روز گذشته مصاحبه ای انجام داد و راز در اوج بودن خود را سالم زندگی کردن عنوان کرد.
روزنامه البرز ورزشی این مصاحبه را با همین تیتر روی جلد برده ولی از عکسی استفاده کرده که رحمتی را در حال کشیدن قلیان نشان میدهد! مرجع : جام
کد مطلب :
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
90 زن چچنی از طریق فرودگاه استانبول به شهر مرزی «هاتای» رفته و از مرزهای زمینی وارد سوریه شده و به گروههای سلفی پیوستهاند.
به گزارش علمدار بصیر: به دنبال فتوای مفتیهای وهابی درباره «جهاد نکاح»، تعداد 90 زن چچنی از انگلیس و دیگر شهرهای اروپایی عازم استانبول شده تا به سوریه اعزام شوند.
این زنان از طریق فرودگاه استانبول به شهر مرزی «هاتای» رفته و از طریق مرزهای زمینی وارد سوریه شده و به گروه های سلفی پیوستهاند. چندی پیش نیز از تونس خبر رسیده بود که برخی گروه های تروریستی که علیه نظام سوریه شورش مسلحانه کردهاند، با فتوای یک مفتی وهابی دختران و زنان مطلقه تونسی را به «جهاد نکاح» (جهاد جنسی) در سوریه تشویق میکنند. در همان زمان خانوادههای تونسی نیز اعلام کردند که دختران نوجوانشان داوطلبانه به سوریه سفر کردهاند تا نیازهای جنسی شورشیانی را که با نیروهای نظامی سوریه میجنگند، برطرف سازند. علمای تکفیری وهابی- در جهت آتشافروزی میان مسلمانان و دامن زدن به تفرقه و جنگ شیعه و سنی و اعلام جهاد علیه مقاومت در راستای نقشههای شوم دشمنان امت اسلامی گام برمیدارند. در همین راستا با صدور فتوایی عجیب از دختران و زنان عرب خواسته شده تا برای «جهاد نکاح» یعنی تن فروشی به جنگجویان مسلح به سوریه سفر کنند. بر اساس این فتوا حتی زنان شوهردار هم جایز هستند که برای «جهاد نکاح» به سوریه بروند، یکی از همین شیوخ «محمد العریفی» نام دارد. عریفی تاکنون چندین فتوای عجیب و غریب صادر کرده که جنجالیترین فتوای وی همان است که در آن به شورشیان سوری، اجازه میدهد تا با زنان ازدواج کوتاه و چندساعته داشته باشند. شیخ عریفی در این فتوا گفته است که بهترین جهادها، جهاد نکاح است و ازدواج بین این مجاهدین و زنان میتواند تمایلات شهوانی این جنگجویان را برآورده کرده و عزم آنها را برای جنگ با دولت بشار اسد افزایش دهد. این ازدواجها که وی آن را ازدواجهای مناکحه یا موقتی مینامد، شامل زنان و دختران 14 سال به بالا، مطلقهها و بیوهها میشود. او همچنین در این فتوا، بهشت را به آن دسته از زنانی که به این نوع ازدواج با شبه نظامیان رضایت میدهند، وعده داده است. پس از این فتوا، موج عظیمی از خشم جهان اسلام را فراگرفت و حتی بسیاری از علمای حتی اهل سنت علیه این فتوا موضع گرفتند و آن را نوعی زنا و ترویج فساد و فحشا دانستند تا اینکه عریفی تحت فشارهای اسلامی و عربی ناگزیر شد فتوای خود را پس گرفته و اعلام کند که این فتوا از وی صادر نشده است. اما این انکار عریفی مانع از آن نشد که شورشیان سوری آن را تحریم کنند بلکه همچنان بسیاری از آنها به این فتوا عمل میکنند. این فتوا منجر به گسترش فساد و فحشا در میان شورشیان سوری گردید و بسیاری از آنان پدران سوری را مجبور میکنند تا دخترانشان را در اختیار آنان قرار دهند وگرنه دشمن خدا بوده و مستحق مرگ هستند. این فتوا تنها به نکاح موسوم به جهاد خلاصه نشد بلکه منجر به ظهور پدیدهی لواط و همجنسبازی در میان گردانهای شورشی نیز گردید. اخیراً تصاویری منشتر شده که نشان از گسترش این پدیده شوم در میان شورشیان سوری دارد. عریفی که روابط نزدیکی با بندر بن سلطان دارد، تنها به صدور فتوا علیه سوریه اکتفا نکرده و در دو سال گذشته به امر سازماندهی جمعآوری کمک از سوی وهابیها برای حمایت مالی از گروههای شورشی در سوریه مشغول بوده است. این مبلغ وهابی سعودی از حامیان سرسخت شورشیهای سوریه است و درباره سوریه و نظامیان بشار اسد در اظهاراتی جنجالی مدعی شد که جنیان در کنار او هستند و با تروریستها مبارزه میکنند و با مبارزه جنیان، فرشتههای وهابی از ترس مبارزه با نظام سوریه پا به فرار گذاشتهاند! این مفتی وهابی سعودی مدعی شد که جنیان سوار بر اسب سفید به کمک ارتش سوریه می آیند تا افراد مسلح را شکست دهند. مرجع : خبرگزاری فارس
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
گفتوگوی با جوانترین غساله بهشتزهرا:
بعد از 9 سال هنوز هم میترسم. این کار برایم عادی نشده.خانوادهام نمیدانند. به خاطر فرزندانم مجبورم.دخترم از شغلم هراس دارد ولی چارهای نیست باید مرده بشورم. به گزارش علمدار بصیر به نقل از فارس: این زن 37 سال دارد. تحصیلاتش دیپلم است و در سال 72 ازدواج کرد. دخترش 17 ساله و پسرش 16 سال دارد. از سال 83 در غسالخانه بهشت زهرا(س) مشغول به کار است. همسرش کراکی است و قبل از غسال شدن متارکه کرده است. سرپرست خانوار است و به سختی گذران زندگی میکند. چطور شد کار غسالی را آغاز کردید؟ ـ برای کار در بخش گل و گیاه بهشت زهرا مراجعه کردم ولی کارمند خانم نمیخواستند. من هم خیلی نیازمند کار بودم و گفتم هر کاری باشد انجام میدهم. مسئول مربوط اعلام کرد فقط در قسمت شستوشو نیروی خانم میخواهیم. ابتدا به شدت از مرده میترسیدم ولی به خاطر فرزندانم چارهای نداشتم. هفته اول میآمدم از پشت شیشه مردهها را میدیدم تا ترسم ریخته شود، بعد هم میرفتم حرم حضرت فاطمه معصومه(س) گریه میکردم و به حضرت میگفتم شما خانم باکرامتی هستید؛ به من صبر بدهید به خاطر فرزندانم بتوانم در اینجا کار کنم.
الان دیگر نمیترسید؟ ـ الان هم میترسم. تنها که باشم، میترسم. هیچ وقت کاور جنازهها را خودم باز نمیکنم. صبر میکنم تا افرادی که سنشان بالاتر است این کار را انجام دهند. برایتان این کار عادی شده است؟ ـ خیر! عادی نشده است. آدمها با هم فرق میکنند. آدم تکراری نیاوردهاند. صبح که به سر کار میآیم، با خودم میگویم شاید این مرده یکی از اولیای خدا باشد. باید به نحو احسن به آن احترام بگذارم، شستوشو دهم و برایش دعا بخوانم چون برای بار آخر شسته میشود. یک بار به دنیا آمده و یک بار هم از دنیا میرود. چند ساعت کار می کنید؟ ـ از ساعت 7 و 45 دقیقه تا 15 و 45 دقیقه کار میکنیم. چقدر حقوق میگیرید؟ ـ با اضافه کار حدود یک میلیون و 400 هزار تومان. واکنش خانواده در مورد کار شما چیست؟ ـ به جز خواهرانم کسی نمیداند در بهشت زهرا کار میکنم. همسرم و خانوادهاش و مادر و برادرم هم نمیدانند من در اینجا کار میکنم. آنها فکر میکنند من در شهرداری مشغول کار هستم. خانه داری؟ محل زندگیات کجاست؟ ـ مستاجرم. سمت سهراه افسریه زندگی میکنم. فرزندانت میدانند کجا مشغول به کار هستی؟ ـ پسرم نمیداند اما دخترم میداند. دخترم دوست ندارد من در غسالخانه کار کنم. میترسد. دست و پایم را میبوسد. مدام برایم دعا میکند تا در کنار مردهها نترسم. میگوید مامانم تو یک دانهای و من همیشه قدر زحمات تُرا میدانم. در مورد وضعیت خودت بیشتر بگو. ـ من زن سرپرست خانوار هستم. همسرم از تیر چراغ برق پایین افتاد و قطع نخاع شد. البته من چند سال قبل از این موضوع، به دلیل اعتیادش از او جدا شدم. فرزندانم ابتدا پیش همسرم بودند. ولی وقتی قطع نخاع شد سرپرستی آنها را به من واگذار کردند. خیلی سختی کشیدم.
قبل از غسالی هم بیرون از خانه مشغول به کار بودی؟
ـ قبلاً در یک شرکت تبلیغاتی کار میکردم. مدتی هم در شرکت تعاونی کار میکردم و زن نمونه نیز شدم. یک زمانی هم گلفروشی داشتم؛ جواز کسب هم دارم و 2 بار هم در نمایشگاه از من تقدیر شد. دستهگل عروس و سفره عقد درست می کردم و در این زمینه مهارت کافی داشتم. یکی از خاطراتت را بگو. ـ هفته پیش زنی را آوردند بهشت زهرا که مادر چند شهید بود و همسرش نیز به شهادت رسیده بود. من برایش دعا خواندم و خدا رو شکر کردم که لیاقت داشتم این زن را غسل دهم و برایش بسیار دعا کردم. دختر آن زن نامم را پرسید و گفت به برادرش که در نجف است میگوید برای من دعا کند. بدترین خاطرهات هنگام شستوشوی مردهها چه بوده؟ ـ بدترین زمان وقتی بود که جنازههای مهماندارهای جوانی را آوردند که هواپیمایشان سقوط کرده بود. خیلی ناراحت شدم و تا چند روز گریه میکردم. حتی رفتم سر قبرشان و خانوادههایشان را دیدم. خانوادههایشان میگفتند تو دختر جوان مرا غسل دادی. واکنش مردم به شغلت چیست؟ ـ خیلیها نمیدانند من در غسالخانه کار میکنم ولی وقتی برای اجاره کردن خانه میروم و صاحبخانه خیلی در کارم ریز میشود که دقیقاً در کدام قسمت شهرداری مشغول به کار هستم، وقتی میگویم در بهشت زهرا مشغول به کارم، به من خانه اجاره نمیدهند و به شدت میترسند. البته در حال حاضر صاحبخانهام نمیداند در بهشت زهرا کار میکنم. به او گفتهام در شهرداری مشغول به کار هستم.
وضعیت اقتصادیتان چطور است؟ ـ مدیرعامل بهشت زهرا از خانه همه غسالهها بازدید کرد. وقتی با هیئت همراه به خانه ما آمد و دید بر روی موکت میخوابیم و هیچ وسیلهای در خانه نیست، به شدت ناراحت شد. برایمان وسایل زندگی تهیه کردند و 15 میلیون تومان هم وام دادند. خدا خیرش دهد. به وضعیت زندگی تمام غسالهها رسیدگی میکند. 9 میلیون تومان دیگر هم به ما وام دادند ولی اتفاق ناگواری برای من رخ داد. پارسال طلاهای خواهرم در خانه ما بود و آنها به مسافرت رفته بودند. دزد خانه را زد و تمام طلاها را برد که من مجبور شدم خسارت طلاها را بپردازم. پرونده دزدی هم موجود است. باور نمیکنید الان کل حقوقم بابت قسط میرود. خانوادهات کمک میکنند؟ ـ از کسی توقع ندارم. باید پول مسکن مهر را تا پایان شهریور بدهم ولی ندارم. دلم نمیخواهد دستم را جلوی کسی دراز کنم. من الان هم مشکل مسکن دارم تا سرپناهی برای بچههایم باشد. دعا میکنم زودتر این مشکل حل شود. با وجود مشکلاتی که دارم شاید باورتان نشود ولی ماه رمضان همه خواروبار خودم را به یک خانواده نیازمندتر از خودمان دادم. آنها از ما محتاجتر بودند. اگر یک نفر پول بخواهد، با اینکه خودم به شدت نیازمندم میدهم و میگویم شاید او از من بیشتر نیاز داشته باشد. باورتان نمیشود وقتی خانواده شوهر سابقم، بچهها را به من دادند، من بودم و 2 بچه و 2 ساک لباس. 3 روز بود غذا نخورده بودیم. بچههام از گرسنگی، آبجوش تلیت میکردند و میخوردند. خیلی سختی کشیدم ولی به هیچ کس نگفتم(گریه). واکنش مردم وقتی برای خواستگاری دخترت میآیند، در مقابل شغل شما چیست؟ ـ چند وقت پیش دخترم خواستگار داشت. داماد کارمند بانک بود. به خاطر شغلم نتوانستم دخترم را راهی خانه بخت کنم. دخترم گریه میکرد و التماس میکرد مامان! اینها متوجه نشوند شما کجا کار میکنید. من به آنها گفتهام شما کارمند شهرداری هستید؛ نمیخواهم بدانند شما غسال هستید. خانواده شوهرت کمکی نمیکنند؟ ـ زمانی که بچهها را از من گرفته بودند یک روز از مدرسه دخترم تماس گرفتند که بچهات مریض شده. وقتی رفتم دخترم را ببینم دیدم دخترم کمخونی شدید گرفته است. دخترم رنگ و رو پریده بود ولی خانواده شوهرم حاضر نبودند او را به من بدهند. رفتم دیدن مادرشوهرم برایش کادو خریدم و بابت نگهداری فرزندانم از آنها تشکر کردم. سه روز بعد رفتم فرزندانم را گرفتم تا چند روز پیش من باشند. مادرشوهرم به من گفت حالا که از پسرم جدا شدی، من هم میروم برای پسرم یک دختر 14 ساله میگیرم. من گفتم پسرت کراکی بود. من خیلی تلاش کردم ترک کند ولی این کار را نکرد. من برای زندگیام زحمت کشیدم ولی پسرتان با من همراه نبود. وقتی شوهر سابقم را دیدم، فقط به او گفتم حالا که زندگی ما را نابود کردی، از خدا میخواهم نه پیر شوی و نه خوار؛ فقط میخواهم اسیر رختخواب شوی. چند روز بعد خانواده شوهرم به من زنگ زدند و گفتند شوهر سابقم از بالای تیر چراغ برق پرت شده پایین و معلول شده. گفتند بیا بچهها را با خودت ببر. در حال حاضر هم همسر سابقم در کهریزک بستری است.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
هجمه، حمله و توهین گسترده سایتهای جریان فتنه به روحانی
سایتهای منتسب به جریان فتنه، پس از سخنان حجتالاسلام و المسلمین روحانی در محکومیت اردوکشی بعد از انتخابات 88، وی را مورد اهانت قرار دادند.
به گزارش علمدار بصیر: پس از پایان رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به اعضای کابینه دولت یازدهم و سخنان حجتالاسلام والمسلمین روحانی در دفاع از وزرای پیشنهادی خود؛ سایتهای ضدانقلاب و منتسب به فتنه 88 هجمه گستردهای را علیه منتخب مردم آغاز کردند. روحانی در سخنرانی روز پنجشنبه 24/05/92 خود با اشاره به حوادث تلخ سال 88 تاکید کرد که «عدهای اردوکشی خیابانی کردند و عدهای دیگر کهریزک درست کردند. همه میدانیم کارهای بسیار ناپسندی صورت گرفت. اما همه باید تلاش کنیم آتش ها با تدبیر خاموش شود، ما به دستگاه قضایی اعتماد داریم. عده ای احضار شدند عده ای متهم بودند، عده ای محکوم شدند که همه آنها مشخص است». وی همچنین در دفاع از وزرای خود تصریح کرد: «همه آنان وفادار و پایبند به آرمانهای انقلاب، اندیشههای امام، قانون اساسی و ولایت فقیه هستند. من به دستگاه امنیتی کشورم اعتماد دارم. آنها هم به خود من و هم به نمایندگان ویژه من اطمینان دادهاند که هیچ یک از وزیران پیشنهادی نه فقط از نظر امنیتی، بلکه از نظر اخلاقی و مالی هم هیچ مساله قابل ذکری ندارند». پس از سخنان رئیس جمهور منتخب مردم ایران، سایتهای منتسب به جریان فتنه 88 که اکثر آنها پس از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری و از سوی کشورهای غربی راهاندازی شدند؛ هجمه گستردهای را علیه حجتالاسلام روحانی آغاز کردند. بر اساس این گزارش، سایت ضدانقلاب بالاترین که در حوادث پس از انتخابات حمایت ویژهای از میرحسین موسوی و مهدی کروبی در جهت اغتشاش و آتش آفرینی در کشور صورت میداد؛ طی مطالبی به سخنان روحانی در خصوص اردوکشی خیابانی پس از انتخابات انتقاد و خواستار پاسخگویی وی در این خصوص شد! از سویی دیگر سایت ضدانقلاب و هتاک خودنویس با طراحی کاریکاتوری موهن به شخص رئیس جمهور و برخی اعضای کابینه اهانت کرد. همچنین سایت صدای موج سبز با انتشار شعری اهانتآمیز القاب ناپسندی را به حجتالاسلام والمسلمین روحانی منتسب کرد که از بیان آن معذوریم. برخی سایتهای دیگر نیز با اشاره به جمله روحانی در خصوص «محکومیت اردوکشی خیابانی پس از انتخابات»؛ به شدت از نفی تقلب در انتخابات از سوی رئیس جمهور انتقاد کردند. گفتنی است سایتهای مذکور پس از انتخابات سال 88 نیز هجمههای گستردهای را علیه محمود احمدینژاد رئیس جمهور دهم ساماندهی کردند. *عکس خبر، تصویر مطالب یکی از سایتهای ضدانقلاب علیه حجتالاسلام روحانی است. منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
جنگل آمازون، جلیج لونگ، آبشار ایگوازو، جزیره ججو، پارک ملی کومودو، پورتو پرنسس و کوه تیبل القاب عجایب هفتگانه دنیای مدرن را به خود اختصاص دادند.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ جنگل های بارانی و مرموز آمازون منطقه ای به وسعت هفت میلیون کیلومتر مربع را در بر گرفته است.
در جنگل آمازون گونه های مختلفی از گیاهان و درختان استوایی می روید.
اکوسیستم آمازون شگفت انگیز است: بیش از 500 نوع پستاندار، 175 گونه سوسمار، بیش از 300 گونه خزنده دیگر، یک سوم پرندگان جهان و حدود 30 میلیون حشره در این جنگل سرسبز و زیبا زندگی می کند.
رودخانه آمازون پرآب ترین رودخانه جهان و یکی از عمیق ترین آنهاست که در برخی مناطق عرض آن به 11 کیلومتر می رسد.
این رودخانه از 9 کشور مختلف جهان می گذرد.
2. خلیج ها لونگ
گردشگران بی شماری فقط برای تماشای شفگتی های خلیج ها لونگ (Halong Bay) به ویتنام سفر می کنند.
این خلیج شامل 1900 جزیره است که بخش عمده آنها غیرمسکونی بوده و بکر مانده است.
ها لونگ مساحتی در حدود 1553 کیلومتر مربع را در بر می گیرد.
غارهای عظیم، تنوع جغرافیایی منطقه، اکوسیستم همیشه سرسبز گرمسیری، انواع گیاهان و جانوران بومی، مناظر خیره کننده ای از دریا و خصوصیات فرهنگی خاص مردم این منطقه، آن را به مقصدی جذاب برای گردشگران تبدیل کرده است.
3. آبشار ایگوازو
کلمات قادر نیست زیبایی و شکوه 275 آبشاری را که در مجموع آبشار معروف ایگوازو (Iguazu) را تشکیل داده، توصیف کند.
این آبشار در رود ایگوازو در مرز آرژانتین و برزیل واقع شده است.
آبشار نعلی شکل ایگوازو ، 2700 متر طول دارد و دو سوی آن دو پارک ملی با گونه های نادر حیات وحش ساخته شده است.
دو راه جداگانه برای دسترسی گردشگران به این منطقه وجود دارد.
4. جزیره ججو
ججو (Jeju) جزیره ای است در نوک جنوبی کره جنوبی.
این جزیره مکان دلچسبی برای کسانی است که: به پیاده روی علاقه مندند، به هنگام غروب از تماشای فرو رفتن قرص خورشید در اقیانوس لذت می برند، به اسب سواری عشق می ورزند و یا دوست دارند ریه های خود را از نسیم خوشی که در ساحل می وزد پر کنند.
آتشفشان خاموش هالاسان (Hallasan) که با ارتفاع بیش از 1850 متری خود، بلندترین کوه کره جنوبی محسوب می شود، یکی از ویژگی های اصلی ججو است.
5. کومودو
پارک ملی کومودو (Komodo) ابتدا برای حفاظت از اژدهای کومودو - حیوان بومی اندونزی - تاسیس شد ولی رفته رفته به یک مکان زیبا برای گردشگران و عاشقان طبیعت تبدیل شد.
تپه های صخره ای، پوشش گیاهی سرسبز، سواحل سفید و آب های لاجوردی این منطقه می تواند تعطیلات خوش و رنگارنگی را برای گردشگران فراهم آورد.
تماشای تعداد زیادی از این خزنده غول پیکر در یک مکان، با ترس و هیجان زیادی همراه است.
6. پورتو پرنسس
رودخانه زیرزمینی پورتو پرنسس (Puerto Princesa) در 50 کیلومتری شهر پوئرتو پرینسسا در ایالت پالاوان کشور فیلیپین واقع شده است.
گردشگران با سوار شدن بر قایق های پارویی که در دهانه اصلی غار قرار دارد، سفر اکتشافی و پرهیجان خود به درون این رودخانه شگفت انگیز 8200 متری آغاز می کنند.
استالاکتیت ها و استالاگمیت هایی این غار که در طول سالیان متمادی ساخته شده، بسیار تماشایی است.
در دهانه غار این رودخانه زیرزمینی انواع درختان کهن مشاهده می شود.
7. کوه تیبل
کوه تیبل (Table Mountain) کوهی در جنوب غربی آفریقای جنوبی و مشرف بر کیپ تاون است.
این کوه با شکل خاص خود که نتیجه شش میلیون سال فرسایش است، از مشهورترین مناطق کیپ تاون و یکی از جاذبه های گردشگری این شهر به شمار می رود.
تیبل در لغت به معنای «میز» است و جالب آن که این کوه اغلب توسط ابر یا مه سفیدی که به «رومیزی» مشهور است، پوشیده شده است.
قله مسطح این کوه زیبا، حدود 1068 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
اکوسیستم خاص این کوه شامل انبوه گیاهان و جانوارانی که در این منطقه کوهستانی زندگی می کنند، بر جذابیت کوه تیبل افزوده است.
این کوه تقریباً از تمام نقاط کیپ تاون قابل مشاهده است.
علاوه بر مسیرهای خاصی که برای رسیدن به نوک کوه وجود دارد، یک تله کابین ویژه نیز برای این کار ساخته شده است.
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 92/5/26 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |