|
یک منبع نظامی صهیونیست نیز در این باره مدعی شد: نیروی هوایی اسرائیل یک سایت تروریستی در منطقه الناعمه بین بیروت و صیدا را هدف حمله قرار داده است.
به گزارش علمدار بصیر: شبکه "اسکای نیوز عربی" صبح امروز خبر داد که ارتش اسرائیل در ادامه نقض مکرر قطعنامه 1701 به بهانه حمله موشکی روز گذشته به شهر نهاریا، به خاک لبنان تجاوز کرد.
بنا بر این گزارش، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی با صدور بیانیه ای اعلام کرد: نیروی هوایی اسرائیل در پاسخ به حمله موشکی روز گذشته، به برخی مواضع گروههای تندرو در لبنان حمله کرد.
یک منبع نظامی صهیونیست نیز در این باره مدعی شد: نیروی هوایی اسرائیل یک سایت تروریستی در منطقه الناعمه بین بیروت و صیدا را هدف حمله قرار داده است.
این حمله در پاسخ به پرتاب چهار فروند موشک از لبنان به سوی شهرک نهاریا در فلسطین اشغالی انجام شد.
به گزارش رویترز گردانهای "عبدالله عزام" از گروههای وابسته به القاعده با صدور بیانیه ای مسئولیت حمله روز گذشته به اراضی فلسطین اشغالی را پذیرفت.
از سوی دیگر، خبرگزاری رسمی لبنان امروز در گزارشی که خلاف ادعای سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را نشان می دهد، اعلام کرد: جنگنده های رژیم صهیونیستی در حمله امروز خود به مقر فرماندهی جبهه مردمی آزادیبخش فلسطین در منطقه الناعمه حمله موشکی کرده اند.
"رامز مصطفی" از اعضای این جبهه فلسطینی با تایید برخورد یک موشک به مقر جبهه آزادیبخش فلسطین تاکید کرد: پاسخ به این حمله به صورتی نخواهد بود که رژیم صهیونیستی سعی دارد ما را وادار به انجام آن کند، بلکه مقاومت فلسطین در زمان و مکان مناسب این حمله را پاسخ می دهد.
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
به گزارش علمدار بصیر: خبرگزاری فرانسه (afp) خبر داد که دادگاهی تایلندی، دو ایرانی متهم به دست داشتن در حمله به دیپلمات های اسرائیلی در بانکوک -که سال گذشته رخ داد- را به حبس ابد و 15 سال زندان محکوم کرده است.
بنا بر این گزارش، دادگاه جنایی جنوب بانکوک، "سعید مرادی" (29ساله) را که به دلیل انفجار نارنجک دستی دو پای خود را از دست داده است، به اتهام تلاش برای قتل دیپلمات های اسرائیلی و نگهداری اسلحه و مواد منفجره، به حبس ابد محکوم کرد.
این دادگاه همچنین "على محمد خزعی" (43ساله) را به اتهام نگهداری مواد منفجره غیرقانونی به 15 سال زندان محکوم نمود.
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
به گزارش علمدار بصیر: روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مقاله ای تحت عنوان "درک عرب ها از ضعف آمریکا در منطقه باعث بی میلی آن ها در اتحاد با اسرائیل شده است" نوشت:
مقامات و فرماندهان اسرائیلی اکنون به شدت نگران گسترش ضعف و از بین رفتن نفوذ آمریکا در بین کشورهای عربی هستند. آنها می گویند هرچند کاهش نفوذ آمریکا باعث ایجاد فرصتی برای اسرائیل در منطقه می شود تا فرصت های جدیدی را برای خود ایجاد کند اما به هر حال ناپدید شدند قدرت آمریکا خبر بسیار بدی برای اسرائیل می باشد.
از طرفی این ناآرامی ها در منطقه به خصوص کشور مصر، فرصتی مناسب برای ایران ایجاد کرده تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. در روزهای اخیر اسرائیل و عربستان نگرانی های خود را از این موضوع به آمریکایی که همچنان سیاست های خود را در قبال تهران ادامه می دهد، ابراز داشته اند و خواستار ادامه یافتن رژیم نظامی در مصر شدند.
بسیاری از کشورهای عربی از سیاست های آمریکا در منطقه ناراضی هستند، بحرین یکی از متحدان اصلی آمریکا نیز، از محکوم شدن سرکوب ناآرامی ها توسط آمریکا، از این کشور عصبانی است.
کشورهای عربی همچنین به شدت نگران از بین رفتن قدرت آمریکا در منطقه به خاطر مواجهه با ایران می باشند و بر این باورند که آمریکا دیگر قدرت بازدارندگی برای ایران را ندارد. آن ها نگران این موضوع هستند که با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید ایران، آمریکا با ایجاد رابطه، اعلام پیروزی کند و به نوعی مدعی شود که موضوع تهدید ایران را حل کرده است.
به هر حال اوضاع ناآرام خاورمیانه به ضرر اسرائیل است، زیرا کشورهای عربی به خاطر کاهش قدرت آمریکا، دیگر رغبتی به اتحاد با اسرائیل ندارند.501
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.
به گزارش علمدار بصیر: البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند. این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است.
اینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیزی شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.
داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود. متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.
یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شیطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.
بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند. گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه می انداخت که نکند فقط یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ!
به هر روی.. پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.
این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است حالا این روزها.. ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابان های تهران است. اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.
روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.
انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیرت ندارند) دیده می شد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید، روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم. دقیق تر شدم. نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم. طراحی ابلیس، کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند، کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند. بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نگرانم.. نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.
پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم. منبع:وبلاگ شنود
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
سایت هاشمی رفسنجانی و روزنامههای نزدیک به او، از همین حالا شعار اعتدال روحانی را برای خود مصادره کرده و اعتقاد دارند هاشمی رفسنجانی «نماد اعتدال» در کشور است.
به گزارش غلمدار بصیر: بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی که خود را دارای نقشی بیبدیل در پیروزی همکارش در مرکز بررسیهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میداند، فضای بیشتری برای تکاپو در عرصه سیاسی کشور پیدا کرده است. او که در اولین روزهای پس از انتخاب روحانی برای سرکشی از کار و فعالیتهای رییسجمهور منتخب، به دفتر کارش رفته بود، قرار است در طی 4 سال آینده نیز سایه خود را بر سر فعالیتهای دولت نگه دارد. به همین دلیل هم هست که سایت هاشمی رفسنجانی و رسانههای نزدیک به او، از همین حالا شعار اعتدال روحانی را برای خود مصادره کرده و اعتقاد دارند هاشمی رفسنجانی «نماد اعتدال» در کشور است.
این ادعا آنقدر دور از واقعیت است که بسیاری از رسانهها در همان روزی که این مسئله طرح شد، به خاطرات خود از دوران ریاستجمهوری هاشمی و همچنین کارنامه کاری او در دوران فتنه مراجعه کردند تا نشان دهند اعتدال مد نظر هاشمی چیزی جز افراط نیست.
اما افراطهای هاشمی در چه فضاها و در چه مسایلی رخ داد؟ نگاهی به کارنامه کاری چندین ساله هاشمی به عنوان رئیسجمهور، رئیس مجلس و همچنین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان میدهد هاشمی نمیتواند خود را به عنوان نماد اعتدال به جوانان مطرح کند. در این گزارش به نمونههایی از افراط هاشمی رفسنجانی در دوران مختلف اشاره شده است:
*فضای بسته انتقاد مطبوعات از دولت
محسن رضایی در کتاب «رویارویی سوم و جهاداقتصادی» مینویسد که در دولت سازندگی فضای نقد و انتقاد کاملا بسته بود. اما این فضای بسته به چه دلیل به وجود آمده بود؟ نزدیکان هاشمی بر این عقیده بودند که اگر دولت بخواهد کشور را به سمت سازندگی هدایت کند، باید دستش آزاد باشد؛ فلذا رسانهها باید انتقادات خود را تعطیل کنند و یا به صورت خصوصی بدون اینکه انعکاس بیرونی داشته باشد، مسائل را با مسؤولین در میان بگذارند.
با این حال واکنش هاشمی رفسنجانی به انتقاداتی که از او میشد، مصداق بارز افراط در برخورد با منتقد بود. بخشی از خاطره مرحوم «عزتالله سحابی» درباره عملکردآیت الله هاشمی رفسنجانی شاید مصداقی باشد برای اینگونه رفتارها؛ ماجرا از این قرار است که حدود 19 سال قبل یعنی در 23 خرداد 69، 23 نفر از اعضای نهضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذهبیها به دلیل انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی و به دستور ایشان بازداشت شدند. سحابی که یکی از بازداشت شدگان سال 69 است میگوید: «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آن ها من بودم... بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.»
یکی دیگر از نمونههای برخورد تند با منتقدان هاشمی، ماجرای برخورد با «عباس عبدی» بود که به دلیل انتقاد به دولت در روزنامه سلام، به حبس محکوم شد و بعد از گذراندن یازده ماه از دوران حبس خود، در نهایت در دادگاه تبرئه شد!
«احمد توکلی» نیز که جزو پایهگذاران روزنامه رسالت بود، در دوران دولت کارگزاران مقالاتی راجع به میزان بدهی دولت به بانک جهانی نوشت که این مقالات با انتقاد شدید هاشمی روبهرو شد. توکلی در این باره میگوید «غیر از این نوشتهها، نامهای نیز نوشته و به مقام معظم رهبری دادم که آقای هاشمی برای من پیغام فرستاد که احمد آقا! چرا این کارها را میکنی؟»
هاشمی رفسنجانی اخیرا نیز در دیداری که با مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی داشته، گفته که «اصلاً هیچ موردی تا به حال مخصوصاً آن دورهای که رئیس جمهور بودم، موافق با زندانی سیاسی کردن هیچ کس نبودم. ما زندان را میشناختیم که چیست. بستن روزنامه برای من اصلاً یک تابو بود. مگر اینکه از دست من خارج بود.» او یک بار دیگر نیز در سال 83 ادعاهای خود را تکرار کرده بود و بیان کرده بود: «چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچ وقت از طرف من به آن ها تعرض نمیشد.»
بعد از انتشار این مصاحبه و بیان این ادعاها از سوی هاشمی رفسنجانی، شورای سردبیری روزنامه «جهان اسلام» در توضیحاتی که به خبرگزاری مورد اشاره ارسال کرده بود، این ادعاهای رئیس دولت پنجم و ششم را رد کرد. اعضای شورای سردبیری روزنامه جهان اسلام در این رنجنامه از فضای سنگینی که مسئولان دولتی (دولت موسوم به سازندگی) بر رسانههای منتقد حاکم کرده بودند، سخن گفتند و اعلام کردند که این روزنامه به دستور "اعضا و ریاست دولت سازندگی" توقیف شده بود. «روزنامه جهان اسلام در حالی که در استقلال مالی کامل با تلاش مدیرمسئول محترم و سایر همکاران به لحاظ محتوا، شمارگان چاپ، توزیع، جذب آگهی و... به وضعیت مطلوبی رسیده بود، در غروب یکی از روزهای دهه فجر سال 73 با نامه مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد از انتشار بازماند.» در بخش دیگری از این رنجنامه تصریح شده بود: «از طریق برخی اعضای دولت اطلاع حاصل شد که موضوع عملکرد روزنامه جهان اسلام در جلسه دولت سازندگی مطرح شده و برخی وزرای غیرمرتبط درباره آن سخن گفته و ضرورت توقیف آن را در حضور رئیس دولت مورد تأکید قرار دادهاند. هنوز نمیدانیم که اعضا و ریاست محترم دولت سازندگی چگونه به خود اجازه دادند در مقام مدعیالعموم بنشینند. تأسف زمانی مضاعف میگردید که بسیاری از رسانهها بر اثر فضای سنگینی که حاکم بود، حاضر نمیشدند مراتب اعتراض و انتقاد دستاندرکاران روزنامه جهان اسلام را حتی به شکل خبری منعکس سازند.» شورای سردبیری روزنامه جهان اسلام در نامه خود با اشاره به شکایت این روزنامه به دستگاه قضائی یادآور شده بود که دستگاه قضائی با اعلام اینکه هیأت نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد اساساً حق چنین کاری نداشته، حکم به رفع توقیف روزنامه جهان اسلام داد؛ حکمی که به گفته گردانندگان این روزنامه، «مسئولان وقت وزارت ارشاد تا آخرین لحظه حضور خود، در مقابل صدور و اجرای آن مقاومت کردند. در آن زمان تعداد روزنامههای خصوصی بسیار اندک و ناچیز بود و اندک روزنامهها نیز در دست دولت بودند. به همین دلیل دولت از تریبون روزنامههای دولتی و همچنین نمازجمعه، فضای رسانهای کشور را به شدت تحت کنترل و اداره خویش داشت. شاید همین مسئله بود که باعث شد در سال 88 نیز هاشمی به سمت تریبون نماز جمعه برود و حمایت علنی خود از آشوبگران را در همین تریبون بیان کند. نماز جمعه معروف هاشمی بعد از حوادث انتخابات 88 که در آن دختران و پسران با کفش و بدون حجاب درست به نماز ایستاده بودند و صفوف نماز را به هم ریختند، یکی دیگر از صحنههای افراطیگری هاشمی و اطرافیانش است. مسئلهای که باعث شد شخص دیگری جایگزین او برای امامت نمازجمعه تهران شود. *افراط در اقدامات اقتصادی
توجه زیاد به مسائل توسعهای در دولت اول و دوم هاشمی رفسنجانی باعث شد بسیاری از اصول انقلاب و جدای از آن، اصول عدالت اجتماعی زیر سؤال برود. سیاست تعدیل اقتصادی در واقع سیاست افراطیگری در عرصه اقتصاد کشور بود و به دلیل افراط در تأکید بر سیاستهای توسعهای بود که تورم تا 50 درصد افزایش پیدا کرد و دلار از 80 تومان زمان جنگ به 600 تومان رسید. کارشناسان اقتصادی زمان هاشمی که مبدع نظریه تعدیل اقتصادی بودند، اعتقاد داشتند اگر در فرآیند تعدیل 15 درصد کشور زیر چرخهای توسعه له شوند اشکال ندارد، زیرا این هزینه توسعه است!
افزایش هزینه توسعه و فشار آن بر روی اقشار مردم، در مطبوعات آن دوران نیز ظهور و بروز داشت. «سعید حجاریان» در روزنامه «عصر ما» در سال 74 مینویسد: «این جمعیت کثیر (مردم) شاهدند که هر روز از قدرت خریدشان کاسته میشود و از معیارهای یک زندگی متعارف و انسانی فاصله میگیرند و به تعبیری ناچارند با یک چشم شاهد عملیات جراحی سنگینی باشند که به نام تعدیل روی پیکرشان صورت میگیرد و با چشم دیگر ثروت های افسانهای منتفعین از سیاست مزبور را ببینند. چنین عملیات جراحی احتیاج به بیهوشی دارد و بخشی از لالاییهای امیدوارکننده و خوابکننده که سختیهای راه را سبک جلوه میدهد، لازمه و مکمل سیاست تعدیل است، اما تنها این امر کفایت نمیکند.»
افراط در همسو شدن با برنامههای بانک حهانی برای اقتصاد کشور نیز سرانجام خوبی در پی نداشت. آن هم در حالی که تمام کشورهایی که به این برنامهها عمل کرده بودند، هر کدام در قعر چاهی که خود برای اقتصادشان کنده بودند، گرفتار آمدند. برنامه بانک جهانی که از سوی قدرت های بزرگ اقتصادی برای کشورهای جهان سوم نوشته شده بود، برای وابستگی هرچه بیشتر این کشورها به واردات و از بین بردن تولید داخلی آن ها تدارک دیده شده بود.
«ماهاتیر محمد» رهبر توسعه مالزی بیان کرده بود که تا زمانی که کشورش از این برنامهها استفاده میکرد، هر روز با بحران جدیدی در مسائل اقتصادی روبرو میشد، اما بعد از مدتی با تولید برنامههای بومی شده اقتصاد کشور، توانستند از این بحران عبور کنند. برنامه اول توسعه بر اساس مقتضیات اقتصادی کشور برنامهریزی شده بود، اما هاشمی آن را اجرا نکرد و به جای آن، از آن به بعد با برنامههای توسعهای که در سازمان مدیریت و برنامهریزی بر اساس مدل بانک جهانی ارائه میشد، کشور را به سمت وابستگی فوقالعاده به واردات و از بین رفتن تولید داخل هدایت کرد و کار را به جایی رساند که دولتهای پس از او و حتی دولت احمدینژاد، 20 سال بعد نیز بدهیهای خارجی که زمان هاشمی به وجود آمده بود را پرداخت کردند.
در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد نیز یک بار دولت بدون اطلاع، از حساب بانک ها منابعی را که گفته میشد برای پرداخت یارانهها در نظر گرفته شده، برداشت کرد؛ اما به سرعت این مسأله در مجلس و رسانهها پیگیری شد و جلوی این کار گرفته شد. اما در زمان هاشمی نه تنها در رسانهها به این مطلب پرداخته نشد، بلکه خود مجلس که نهادی نظارتی است، ماهها بعد متوجه این امر شد که دولت بدون اطلاع از حساب بانک ها برداشتهایی انجام داده است.
همین روند در دولت خاتمی نیز ادامه پیدا کرد و نوشتن برنامههای توسعهای بر اساس کتاب های بانک جهانی تا جایی پیش رفت که برنامه چهارم توسعه کپی غیرقابل انکاری از توصیههای بانک جهانی شد و زمانی که رسانهها این مسأله را مطرح کردند، رئیس وقت سازمان مدیریت و برنامهریزی این کتاب را که درکتابخانهها و در بین نمایندگان توزیع شده بود، از سطح کشور و از بین نمایندگان جمع آوری کرد و از بین برد.
هاشمی اما خود در اواخر دورهاش اعتراف کرد که آنقدر سرگرم توسعه و سازندگی بوده است که به فرهنگ نپرداخته و تمرکز بر مسائل سازندگی داشته است.
*افراطی به نام «تربیت مدیران اشرافی»
دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی معروف به دوره تربیت مدیرانی است که بیش از هرچیز دیگری تنها به اشرافیت علاقه داشتند. گرچه به ظاهر ثبات مدیریتی در کشور حاکم بود، اما این ثبات به معنای متورم شدن منابع مالی کشور در دست عدهای خاص بود یادگار امام (ره) در اردیبهشت ماه سال 70 در گفتوگو با کیهان در این باره گفته بود: «متاسفانه تجمل، زیبایی پرستی و رفاهزدگی و افراط در مهمانیهای آنچنانی به حدی است که اگر بخواهیم به سال های قبل از فوت امام بازگردیم، کار بس مشکلی در پیش داریم. شما سری به وزارتخانهها بزنید، گلدانهای گل های زینتی که از مال مردم فقیر تهیه میشود را ببینید. میز و صندلیها دیگر میز و صندلیهای اول انقلاب نیست. سفرهها دیگر آن سفرهها نیست. ریخت و پاشها به قدری است که دل هرکسی را به درد میآورد. اینها هم برای این است که شعارهای انقلاب را جدی نگرفتهایم.»
*افراط در سیاست خارجی
هاشمی رفسنجانی که اعتقاد داشت بعد از جنگ ایران و عراق، ایران در انزوای کامل بینالمللی به سر میبرد، سعی در تنشزدایی با دنیای غرب داشت. اما این سیاست به تندرویهایی در زمینه زیر پا گذاشتن حقوق ملت ایران منتج شد که در نهایت با مخالفت رهبر انقلاب این اعمال اجرایی نشد. یکی از این برنامهریزیها، مطرح شدن مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی بود. هاشمی در شورای عالی امنیت ملی مصوبهای را مطرح کرد که بر اساس آن ایران باید برای عادی سازی روابط با امریکا اقدام کند. البته پیش از این جریان نیز هاشمی ماجرای مک فارلین را در کارنامه خود داشت. ماجرایی که درست در نقطه اوج جنگ با ورود مک فارلین (مشاور ویژه رئیسجمهور آمریکا) شکل گرفت و باعث شد ایران از لحاظ دیپلماتیک در منطقه با خسارتهای غیرقابل جبرانی روبرو شود شعار هاشمی در زمان ریاستجمهوریاش، شعار تنشزدایی با کشورهای غربی و به خصوص امریکا و اروپا بود، اما این سیاست تنشزدایی در نهایت به جایی ختم نشد زیرا تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده هرگاه ایران تمایل به برقراری رابطه با امریکا و تنشزدایی با این کشور و یا کشورهای اروپایی داشته، ماجراهایی به وقوع پیوسته و حلقه فشارها علیه ایران آنقدر بسته شده که در نهایت به مسائلی مانند دادگاه میکونوس و خروج سفرای اروپایی از کشور در زمستان سال 75 ختم شده است.
*افراطی گری اطرافیان
به جرأت میتوان گفت اگر هاشمی امروز اعتقاد دارد نماد اعتدال است، به این دلیل است که شاید خود را از عملکرد و رفتار و سخنان اطرافیان و حتی خانواده خویش مبرا میداند. چرا که اگر نگاهی به عملکرد این افراد داشت، به خوبی برایش روشن میشد که افراد نزدیک به او تا چه حد افراطگرایی را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند. این اعتقادات تا جایی پیش رفت که در نهایت به طرح مادامالعمر کردن دوران ریاستجمهوری هاشمی منجر شد؛ طرحی که نه از طرف شخص رئیسجمهور سابق، بلکه از طرف اطرافیان وی در رسانهها مطرح شد.
اما فرزندان نماد اعتدال چه افراط هایی داشتهاند؟ فائزه هاشمی دختر کوچک آیتالله، در راهپیماییها و آشوبهای فتنه 88 حضور داشت. او یک روز به بهانه خوردن ساندویچ درمیدان آزادی در حال مصاحبه با خبرنگاران خارجی در طول مسیر راهپیمایی آشوبگران دیده میشد و روز دیگر به بهانه خرید در میان آشوبگران روز عاشورا.
بارها نیز در گفتوگو با رسانههای ضدانقلاب، بدترین توهینها را به مسؤولان رده بالای نظام داشته است.
مهدی هاشمی نیز که متهم به ارتباط با ضدانقلاب خارج از ایران و همچنین زمینهسازی برای آشوبهای بعد از انتخابات 88 است، همچنان در نوبت است تا به پروندهاش رسیدگی شود و این جدای از ماجراهای مربوط به فساد اقتصادی رخ داده در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت است که تا چندی پیش پروندهاش در رسانهها باز بود. ماجرای "استاتاویل" نیز در همان زمان از جمله مفاسد اقتصادی بود که بارها در محاکم قضائی اروپا بررسی و عاملان خارجی آن مجازات شدند و در ایران هنوز این پرونده به نتیجه خاصی نرسیده و عاملان آن مشخص نیستند.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی و گفته معروفش در روز رأیگیری انتخابات سال 88 نیز هیچ گاه از یادها نخواهد رفت. او بود که برای اولین بار مطرح کرد «اگر موسوی رأی نیاورد، مردم باید به خیابان ها بریزند.»
*وارونه جلوه دادن فضای کشور
وارونه نشان دادن فضای کشور را هم میتوان به نزدیکان هاشمی -اما با چراغ سبز او- مرتبط دانست. پسران هاشمی رفسنحانی که وظیفه جمعآوری و تدوین خاطرات حاج آقا را بر عهده دارند و سایت او را نیز اداره میکنند، ادعاهای زیادی را بر اساس صحبتهای پدرشان مطرح کردهاند که این نیز جای تعجب دارد. سایت هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 84 و همچنین 88، پروژه "بنیصدریزاسیون احمدینژاد" را در پیش گرفت و هر چند ماه یکبار با بحرانی خواندن فضای کشور، ادعا کرد زمان دولت هاشمی فضا چنین بود و چنان بود.
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی نیز شخصا بارها وضعیت کشور در دوران احمدینژاد را بحرانی خواند و با وضعیت ایران پس از جنگ مقایسه کرد.
سایت او همچنین ادعا میکرد هاشمی با رهبر انقلاب کاملا هماهنگ بوده است در صورتی که رهبر انقلاب بارها در همان زمان از دولت گلایه کردند که در مسأله تهاجم فرهنگی، برنامهریزی برای عدم اتکا به درآمدهای نفتی و بومی کردن علوم انسانی و عدم سازش با قدرت های استکباری، کاری انجام نداده است.
*فتنه 88 ملاک بارز افراطگرایی
آیا حامی افرادی که فتنه پس از انتخابات سال 88 را به وجود آوردند، میتواند نماد اعتدال باشد؟ هاشمی رفسنجانی صراحتا در نمازجمعه از فتنهگران حمایت کرد. برخی فتنهگران و آشوبگران پس از انتخابات، در نمازجمعه معروف او شرکت کرده و این مراسم را به رژه تبلیغاتی خود در خیابان ها تبدیل کردند. نامه بدون سلام و والسلام هاشمی به رهبر انقلاب بود که موج گسترده حملات رسانههای غربی به رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به سمت ایران سرازیر کرد و البته حضور و حمایت وی از سران فتنه 88 نیز بر کسی پوشیده نیست و هم اکنون به انحای مختلف ادامه دارد.
هاشمی امروز و در سن 79 سالگی هم رگههایی از رفتارهای گذشته خود را حفظ کرده. او در حالی که همچنان بر گفتهها و عملکرد خود در جریان فتنه 88 پابرجاست، به دلیل پیروزی نزدیکانش در انتخابات، بیان میکند که در انتخابات تقلبی صورت نگرفته است. این در حالی است که هاشمی همان فردی است که از بعد از انتخابات مجلس ششم در هر انتخاباتی شرکت کرد، بازنده شد و فردای همان روز اعلام کرد در آن انتخابات تقلب شده است.
بسیاری بر این عقیدهاند که مطرح شدن ماجرای احتمال تقلب در انتخاباتها، از همان ادعای هاشمی در انتخابات مجلس ششم آغاز شد؛ انتخاباتی که بعد از ناکامی، هاشمی در نامهای گمانه تقلب را بیان و همه را به خدا واگذار کرد!
مأخذ: خبرگزاری تسنیم
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
حاملان و حامیان پیام دوم خرداد، سرگشتهاند از آنکه در استمرار خط نقد «عصر سازندگی»، برگشتهاند به سر خانه اول، و دوباره هاشمی و خاتمی و ناطق نوری را در کنار هم، برآمده در کالبد روحانی میبینند.
به گزارش علمدار بصیر: تا حال، پنج گام برای فهم نسبت ما و دولت یازدهم گفتیم که فیالجمله چنین بودند:
1.شرایط امروز منطقه و جهان، حامل نحو بیسابقهای از آشوب و بینظمی است. آنچه نقطه ممتاز حکمرانی باثبات انقلاب اسلامی در شرایط توفانی منطقه و جهان را میسازد، اسلام اجتهادی است.
2.آنچه این توانمندی را در فکر اجتهادی فراهم میآورد، جهتگیری منطقی-اصولی به توازنی میان اصولگرایی/مصلحتگرایی است.
3.به علاوه، در مصلحتگرایی و تعیین امکانات عملی اجرای اصول، همواره و خصوصاً پس از زمان فتوای میرزای بزرگ، استنباط فقیه از حال و هوا و گرایشها و ظرفیت و تحمل مردم است، و جالب آنکه در اغلب این مدت، برداشت فقیه زعیم جامعه از حال و هوای مردم، از برداشت نیروهای سیاسی دیگر، صحیحتر و دقیقتر بوده است. این برداشت صحیح و دقیقتر، موجب توش و توان روحانیت در رقابتهای سیاسی صد سال اخیر بوده است.
4.همچنین، گفتیم که پس از انقلاب پنجاه و هفت، جناحهای سیاسی، اغلب، نظر به منافع سیاسی و تمایلات رهبران، در تشخیص حال و هوای مردم که مصالح اصلی تشخیص مصلحت است، به خطا رفتهاند.
5.و در نهایت، و در گام پنجم، استدلال کردیم که موقعیت ممتاز جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، و حب و بغض با او، پیوسته موجب شده است تا جناحهای سیاسی، در سایه حب شدید، یا بغض غلیظ نسبت به او، در تشخیص حال و هوای مردم و پیامهای انتخابات به خطا بروند.
بر آنم که پس از به ثمر نشستن انتخابات نود و دو، اکنون، با معلوم شدن سیاستهای کلی، و همچنین کابینه، میتوان برآوردی از نقاط قوت و ضعف دولت جناب حسن روحانی، و همچنین چشمانداز پیش روی جمهوری اسلامی، و در نهایت، تکلیف جوان مسلمان به دست داد.
اکنون، و با تحلیل رفتن تلاشهای شانزده ساله برای بهبود و ترمیم سیاستهای جناب هاشمی، در سه حیطه، (1) عدالت اجتماعی، (2) سیاستهای فرهنگی و (3) سیاست خارجی (اشاره به بیانات آیت الله امام سید علی حسینی خامنهای در خطبههای نماز جمعه 29/3/88: «...بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست؛ هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است».)، به نظر میرسد، همه چیز به ابتدا برگشته، و عصر سازندگی، از نو آغاز شده است. بازگشت چهرههای اصلی عصر کارگزاران، ابراز ارادتهای بلیغ جناب حسن روحانی به جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی و خاندان او، دعوت از جناب عفت مرعشی به مراسم رسمی تحلیف (بعدها اهمیت یگانه و تاریخساز این اقدام بهظاهر ساده آشکار خواهد شد)، تعویق بیتوضیح و بیتوجیه در رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، و احیای سیاستهای عصر کارگزاران، البته با حدتی پررنگتر و نخبهگراتر که قدری به غرور مدیران میگراید، تصویری از بازگشت «عصر کارگزاران» را به اذهان متبادر میکند.
بهوضوح، شیدایی به جناب هاشمی، انحرافی در خط دولت یازدهم پدید آورده است. این انحراف، شبیه، همان انحرافی است که در جریان «عصر اصلاحات» پدید آمد. در واقع، تحلیل محتوای پیام انتخاباتی هفتاد و شش که اندکی بعد، در مطبوعه معظم «اطلاعات سیاسی-اقتصادی» منتشر شد، نشان داد که بیانات جناب خاتمی در جریان مبارزات سیاسی، آن چیزی نبود که بعداً روشنفکران اصلاحات، به عنوان پیام دوم خرداد، ترویج میکردند و نهایتاً به تنفر مهارناپذیر از هاشمی و داستان عالیجناب سرخپوش ختم شد. همین انحراف در تعبیر رأی مردم، عصر اصلاحات را به هزیمت کشاند و سرگرم امور مهمل کرد، همانطور که دولت نود و دو را از هماکنون به دشواری کشانده است. در سال هشتاد و چهار هم که خود هاشمی یک سوی رقابت بود، تنفر از هاشمی، در عین تلاش دائمی دولتهای نهم و دهم برای گریز از میدان نفوذ مردان هاشمی، انرژی این دو دولت را به تحلیل برد و هدر داد، هر چند که تا قبل از آنکه تحریمها به کمک بیایند، دولتهای نهم و دهم، نزدیکترین دولتها به پیام واقعی مردم بودند.
اکنون، جوی از سرخوردگی و بلاتکلیفی، یا شعف کاذب در عین ابهام آنچه خواهد شد، در میان مجموعه فعالان سیاسی جوان حاکم گردیده است. حاملان و حامیان پیام دوم خرداد، سرگشتهاند از آنکه در استمرار خط نقد «عصر سازندگی»، برگشتهاند به سر خانه اول، و دوباره هاشمی و خاتمی و ناطق نوری را در کنار هم، برآمده در کالبد روحانی میبینند؛... یاللعجب از این چرخش روزگار. در سوی دیگر، حاملان و حامیان پیام هشتاد و چهار، هر چند که از ابتدا میدانستند که در هزیمت سویههای منفی حکمرانی رفسنجانیستی در زمینه عدالت، فرهنگ، و سیاست خارجی چه کار دشواری در پیش دارند، ولی اکنون باور دارند که توش و توان و قدرت هاشمی و متحدان، به قدری است که نیروی توانمندی چون احمدینژاد را به خستگی و فرتوتی میافکنند. آن قدر علیه او پرونده بیاثبات دروغگویی و افسونگری و رمالی و... میگشایند که محاسن او هم معایب به نظر برسند.
تحلیل محتوای تبلیغات انتخابات، در سه مقطع هفتاد و شش، هشتاد و چهار و نود و دو، مشعر به این است که مردم در عین قدردانی و قدرشناسی از برخی سویههای عصر کارگزاران، در توسعهپراکنی، صلح و آرامش، و متانت و ولایتپذیری نسبی، خواهان قانونمداری مدیران، تعدیل قدرت طبقه نوظهور مدیریت، شکسته شدن حلقه مدیران، جوانگرایی، تضمین آزادیهای مشروع خصوصاً از دست تطاول مدیران سازندگی، مبارزه با فساد، عدالت اجتماعی، دفاع از حداقلهای اخلاقی لازم برای بقا در این جامعه که با بوالهوسیهای مدیران به خطر افتاده است، و در این گام آخر، خواهان برداشته شدن فشار مالایطاق تحریمها در عین حفظ منافع دیرپای ملی هستند.
اینها چیزهایی بود که در جریان رقابتهای انتخاباتی از آنها سخن گفته شد. جناب دکتر حسن روحانی، در جریان مبارزات انتخاباتی، یک عکس هم با خاندان هاشمی، و عفت مرعشی نداشت؛ جالب آنکه رأی پنجاه درصدی او را هم نمیتوان به حمایت جناب هاشمی معطوف کرد. آن رأی، سبدی است که عمدتاً حاصل سه بردار فشار بر مردم بود: در درجه اول، فشار عظیم تحریمها؛ دوم، حذف احمدینژاد و خط فکری او در سایه انبوهی از اتهامات اثبات نشده؛ سوم، ترکیب نارسای هشت گزینه مطرح برای انتخابات.
در این شرایط، تشخیص و تصمیم درست، و توأم با کنترل نفس اهمیت بسیاری دارد. چون نیروی قابل ملاحظهای در درون جوانان مسلمان هست که پاسخی در بیرون نمییابد، طمأنینه و کنترل نفس اهمیت بسیار دارد. واقع آن است که شانزده سال تلاش برای اصلاح سیاستهای عصر سازندگی، نظر به دلایل مختلف درونی و بیرونی شکست خورده است، و جوان مسلمان از هر قماش، کمی تا قسمتی سرخورده است. نه آن جوان اصلاحطلب، باید حال خوشی داشته باشد، و میتواند از روند امور راضی باشد، نه آن جوان سوم تیری. اصرار جناب دکتر حسن روحانی بر ویترین کارگزارانی، رفسنجانیستی، نخبهگرایانه، نفتی، و پیرسالار هم بر این احساس حرمان میافزاید.
البته همه تقصیر این وضع، بر عهده هاشمی یا کارگزاران نیست. واقعاً نیست. شاید اگر تحریمها به کمک نیامده بود، این کشور، راه خود را برای اصلاح سیاستهای عصر کارگزاران در سه حیطه (1) عدالت اجتماعی، (2) سیاستهای فرهنگی و (3) سیاست خارجی، ادامه میداد. حتی اگر گروههای سیاسی رقیب کارگزاران، اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا، میتوانستند، راه قاطع و قانعکنندهای برای حل بحران کشور پیشنهاد کنند، میشد کشور را بار دیگر به کارگزاران نسپرد، اما، همان طور که گفتم، مجموعه دلایل بیرونی و درونی، کشور را به تکرار بیپرده گزینه کارگزاران رسانده است. فرجام جوان مسلمان، با فهم درست از اصولگرایی/مصلحتگرایی، شرایط زمانه، و حال و هوای مردم، میتواند حکمت سیاست فعلی را درک کند، رسالت ولایت فقیه را بفهمد، و با آن، به نحو سازندهای همراه شود.
پا دادن به آرمانگرایی سرکش و آزاد کردن فریادها بر سر رویدادهای ناخوشایند از یک سوی، یا انزوا و انتظار منفعل در سوی دیگر، دو راه مخرب است که بر سر راه جوان مسلمان قرار گرفتهاند و هر یک، جذابیت بسیار دارند و جوان مسلمان را به سوی خود میکشند. تلفیق میان اصولگرایی/مصلحتگرایی که در سرتاسر تاریخ تشیع و خصوصاً دوره اخیر متکی بر دو پایه حوزههای علمیه نجف و قم، ضامن پیشرفت مستمر بوده است، میتواند در عین تعدیل واقعبینانه آرمانها، جوان مسلمان را در صحنه نگه دارد. نکته آن است که تشخیص آستانههای مشروع تعدیل واقعبینانه آرمانها، از شئون انحصاری فقیه جامعالشرایط، موسوم به «ولی فقیه» است. جوان مسلمان، میداند که فشار تحریمها، در کنار فتنه منطقهای، سیاست و تدبیر «عبور از بحران» را در کشور ضروری ساخته است. در این سیاست، کشور، باید از تمام ظرفیتهای عادی و فوقالعاده خود برای فایق آمدن بر دشواریها استفاده کند.
این سکه، روی دیگری هم دارد؛ اگر جوان مسلمان، حساسیت شرایط را درک نکند، روزگار امروز مردم مصر را نبیند، و به یکی از دو طریق مخرب گرفتار شود، رقابتهای سیاسی به آستانههای آنارشی مصری سقوط خواهند کرد. اگر جوان مسلمان، نحوی آرمانگرایی سرکش و پرخاشگر را ساز کند که بیمحابا بر سر بیعدالتیها، و هزار و یک چیز دیگر که این روزها بیش از هر وقت دیگر بوی بیعدالتی میدهد، فریاد برآورد؛ یا بر عکس، به گوشهای بخزد و انزوا پیشه کند، در هر دو حال، رقابتهای سیاسی به ورطه آنارشی مصری خواهد افتاد.
تکرار میکنم که در شرایط فعلی، دو امر اولویت دارد: یکی آنکه خطوط پیشبرد رقابتهای سیاسی باید بسیار دقیق و منطقی در چهارچوب اصولگرایی/مصلحتگرایی تنظیم شود، و دیگری آنکه باید به نحو مدام و مستمر، در همه حیطهها و خصوصاً در حیطه امر رسانهای حاضر بود، و در موقع لزوم، بر روند امور تأثیر مثبت گذارد. این دو فراست، پیششرطهای پیشبرد سالم امور در شرایط فعلی است. دو فراست... دو فراست: (1) ذرع کردن و عمل نمودن در سایه تلفیق خلاقانه ولی فقیه بین اصولگرایی و مصلحتگرایی، و (2) پیوسته حضور داشتن و مؤثر بودن.
منبع:تسنیم
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
کاخ سفید در واکنش به خبر آزادی حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر، اعلام کرد که مردم مصر هنوز انقلاب سال 2011 خود را فراموش نکرده اند و به هیچ عنوان بازگشت مبارک به قدرت را تحمل نخواهند کرد.
به گزارش علمدار بصیر: کاخ سفید با صدور بیانیه ای تصریح کرد انقلاب مردم مصر هنوز هم ادامه دارد و مصریها هرگز راضی به بازگشت مبارک به قدرت نخواهند شد. در این بیانیه که توسط جان ارنست سخنگوی کاخ سفید قرائت شد، آمده است که دولت آمریکا هیچ نقشی در آزادی حسنی مبارک ندارد و این تصمیم توسط مقام های مصری اتخاذ شده است. بر اساس رای دادگاه مصر، حسنی مبارک از چندین اتهام دیگر تبرئه و با حکم قاضی پرونده ادامه حبس او به حسب خانگی تبدیل شد و مبارک صبح امروز با یک فروند چرخبال راهی بیمارستان نظامی در نزدیکی های قاهره شد. سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که حکم آزادی مشروط حسنی مبارک هیچ تغییری در روند برسی های دولت آمریکا برای کاهش و یا ادامه کمک های مالی به نظامیان مصر نخواهد داشت.
منبع:ایرنا
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
یک منبع اگاه در وزارت امورخارجه گفت: رضا نجفی رئیس اداره خلع سلاح در وزارت امورخارجه جایگزین سلطانیه خواهد شد.
به گزارش علمدار بصیر: یک منبع آگاه در وزارت امورخارجه در گفتگو با تسنیم، در مورد اینکه چه کسی جایگزین نماینده ایران در آژانس خواهد شد، اظهار داشت: خبرها حاکی از این است که رضا نجفی رئیس اداره خلع سلاح وزارت امورخارجه کشورمان جایگزین علی اصغر سلطانیه در آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد شد. وی تصریح کرد: به زودی حکم ایشان صادر و به آژانس بین المللی انرژی اتمی معرفی خواهند شد. پیش از این هم و در مهرماه 1389 و زمانی که علیاکبر صالحی ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را برعهده داشت، در حکمی رضا نجفی، رئیس اداره خلع سلاح وزارت خارجه، را به عنوان جایگزین سلطانیه معرفی کرد. ولی چند روز بعد منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت، اعلام کرد که سلطانیه به کار خود در آژانس بینالملالی انرژی اتمی ادامه خواهد داد. پیشتر هم برخی رسانههای غربی از احتمال حضور سجادی، سفیر ایران در روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر داده بودند.
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
یک سایت وابسته به دولت عربستان در اقدامی کم نظیر، روایتی از رسول خدا (ص) را که بر اولویت امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و حقانیت تشیع تاکید دارد، منتشر کرد.
به گزارش علمدار بصیر: سایت موسوم به "الاسلام" که عنوان "وزارت شؤون اسلامی و اوقاف و ارشاد" عربستان را بر بالای صفحه خود دارد، دیروز (چهارشنبه) در تفسیر آیه مشهور «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» (آیه 7 سوره مبارکه بیّنه)، و در بیان معنای عبارت «خیر البریة»، به نقل از تفسیر طبری، روایتی را از رسول خدا (ص) ذکر کرده که در آن، پیامبر (ص) به امیر مؤمنان (ع) می فرماید: ای علی! "خیر البریة" تو و شیعیانت هستید.
برخی از منابع خبری، اقدام مذکور را موجب بروز واکنش های بی سابقه در سایت های ارتباط اجتماعی دانسته اند.
این در حالی است که عده ای با تکیه بر اوهام و افسانه های ساخت? ذهن خود، همواره تلاش کرده اند ظهور تشیع را به سده های پس از رحلت پیامبر (ص) نسبت دهند، در حالی که این روایت مورد پذیرش اهل سنت، یکی از ده ها سندی است که ثابت می کند "شیعیان علی (ع)" در زمان حیات پیامبر (ص) شناخته شده بوده اند و آن حضرت بارها علی (ع) و شیعیانش را به برترین اوصاف ستوده و به آنان وعد? رحمت و مغفرت داده است؛ و اصولا پس از پیامبر (ص)، جز پیروی از علی (ع) راه و روش دیگری متصور نبوده و آنان که بر خلاف این نظری دارند، باید توضیح دهند که برای اثبات حقانیت راه و عقیده خود چه سند قابل پذیرشی دارند؟ مرجع : مشرق
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
رئیس دفتر رئیس جمهور درباره معرفی وزراء باقی مانده به مجلس، گفت: کارها به خوبی در حال پیش رفتن است و هر زمانی که آقای روحانی به این تصمیم برسد که برای اخذ رای اعتماد وزیر پیشنهادی معرفی کند روال قانونی خود را طی خواهد کرد.
به گزارش علمدار بصیر: محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهور در حاشیه مراسم روز پزشک که در تالار وزارت کشور برگزار شد، در جمع خبرنگاران در خصوص معرفی وزرای سه وزارتخانه باقیمانده به مجلس، گفت : برای سرپرستی وزارتخانهها سه ماه طبق قانون فرصت وجود دارد و طبعا عزم دولت بر این بود که هیچ کندی و کاستی در آغاز کار همه وزارتخانهها صورت نگیرد.
وی با بیان اینکه همانگونه که در ارائه لیست کابینه حتی یک روز هم تاخیر نبود از این رو با احترام به نظر مجلس بلافاصله تعیین سرپرست شد تا امور وزارتخانهها به سرعت پیش رود افزود: چرا که ما اول مهر را در پیش داشتیم و هر دو وزارتخانه آغاز بهار آموزش و پرورش را داشتند. رئیس دفتر رئیسجمهوراضافه کرد: کارها به خوبی در حال پیش رفتن است و هر زمانی که آقای روحانی به این تصمیم برسد که برای اخذ رای اعتماد وزیر پیشنهادی معرفی کند روال قانونی خود را طی خواهد کرد. نهاوندیان همچنین در پاسخ به سوالی درباره انتخاب دبیر شورای عالی امنیت ملی، گفت: هر زمان که این تصمیمگیری نهایی شود حتماً اطلاعرسانی خواهد شد و هماکنون هم کارهای مربوطه با جدیت در حال پیگیری است و هماهنگی دستگاههای ذیربط در این موضوع به خوبی تامین شده است. وی در ادامه درباره اینکه آیا همین سرپرستها برای وزارتخانهها معرفی میشوند، تصریح کرد: باید قدری تامل کرد تصمیم آقای روحانی به موقع اعلام خواهد شد. رئیس دفتر رئیسجمهور همچنین بااشاره به معرفی مسئولین نهاد ریاست جمهوری، گفت: تصمیم ساختاری در نهاد شکل گرفته و سرپرست نهاد ریاست جمهوری و رئیس دفتر رئیس جمهور حکم واحد دارند و هیچ گونه ناهماهنگی را شاهد نخواهیم بود. مرجع : تسنیم
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 92/6/1 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |