|
پس از رأی عدم اعتماد مجلس به صالحیامیری برای وزارت ورزش و جوانان با رسول خادم، محمد دادکان و سیداحمدرضا دستغیب برای سرپرستی این وزارتخانه صحبت شده است.
به گزارش علمدار بصیر: بعد از عدم رأی اعتماد مجلس به سیدرضا صالحی امیری وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، با رسول خادم، محمد دادکان 2 چهره ورزشی و سید احمدرضا دستغیب نماینده شیراز در مجلس برای سرپرستی این وزارتخانه صحبت شده است. البته گفته می شود سجادی نیز یکی دیگر از گزینه های سرپرستی وزارت ورزش و جوانان است. رئیس جمهور از میان این گزینه ها یکی را برای سرپرستی وزارتخانه مذکور معرفی خواهد کرد. به گزارش فارس نمایندگان مجلس در نشست دیروز(یکشنبه) با 107 رأی موافق، 141 رأی مخالف و 13 رأی ممتنع از مجموع 261 آرای مأخوذه، به سیدرضا صالحی امیری رأی اعتماد ندادند. منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
بعضی ها آشکارا, بعضی ها در خفا
اعلام اموال روسای جمهور، معاونین، وزرا و اقوام درجه یک آنها، یکی از اصول قانون اساسی است که بر اساس آن مسئولان در برابر این علامت سوال قرار میگیرند که «از کجا آوردهاید؟»
به گزارش علمدار بصیر: «اصل 142 قانون اساسی»؛ این همان اصلی است که بیشتر با عنوان «از کجا آورده اید؟» معروف است و بر طبق آن رئیس قوه قضائیه موظف است اموال رهبر، رئیس جمهور، معاونان، وزرا، همسر و فرزندان آنان را بررسی کند تا در طول دوره مسوولیت بر خلاف قانون افزایش نیافته باشد. آیا روحانی اموالش را اعلام عمومی می کند؟ این اصل که معمولا در آغاز و پایان دولت ها مورد توجه قرار می گیرد، با روش خاصی از سوی قوه قضائیه اعمال می شود. در آغاز و پایان هر دولت دفترچه و فرمی مخصوص برای رئیس جمهور، وزرا و معاونان ارسال می شود و مسئولان موظف هستند در طول مدت زمان مشخص، اظهارنامه اموال خود را به رئیس قوه قضائیه ارائه کنند. بر اساس این اظهارنامه مسئولان مذکور موظف هستند که کلیه اموال منقول و غیرمنقول، حساب های شخصی و منابع مالی خود را اظهار کنند تا قوه قضائیه در پایان دوره مسئولیت، چگونگی افزایش اموال آنها را مورد بررسی قرار داده و نظر خود را اعلام کند. با روی کار آمدن دولت روحانی از گوشه و کنار اظهارات مختلفی درباره اعلام اموال رئیس جمهور به قوه قضائیه مطرح شد. محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت تنها فرد دولتی بود که که در زمینه اعلام اموال روحانی به رئیس قوه قضائیه اظهارنظر کرد. نوبخت در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا تاکنون رئیسجمهور بر اساس سنت همیشگی دارائیهای خود را به رئیس قوه قضائیه اعلام نکرده است؟ اظهار داشت: قطعا این کار صورت خواهد گرفت. وی ادامه داد: اینها مسائل حاشیهای است و چه خوب است که تمرکز خود را جهت کمک به دولت در جهت رفع مشکلات اساسی مردم کنیم.
این اظهارنظر کوتاه نوبخت اما پایان ماجرای اظهار اموال دولتمردان یازدهم به رئیس قوه قضائیه نبود. یکی از سایت های خبری چند روز پیش در خبری مدعی شد که ظاهرا وزیران کابینه دولت تدبیر و امید به عنوان یکی از مشمولان اصل 142 قانون اساسی، زیاد علاقه به تکمیل دفترچه معروف «از کجا آورده اید؟» ندارند. این سایت خبری در این باره نوشت: وزرای دولت یازدهم استقبال خوبی از اعلام لیست اموال خود به قوه قضائیه نداشتهاند. گفته میشود تاکنون تعداد انگشتشماری از وزرای دولت لیست اموال خود را اعلام کردهاند. البته این اولین بار نیست که موضوع اعلام اموال دولتی ها مورد توجه قرار می گیرد و پیش از این نیز حاشیه هایی درباره اموال مسئولان به ویژه روسای جمهور وجود داشته است. اموال هاشمی و همه جنجال هایش! اکبر هاشمی رفسنجانی که این روزها در جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارد بدلیل داشتن کارنامه ریاست جمهوری، چندین بار موظف بوده اموال خود را به رئیس قوه قضائیه اعلام کند. در این میان هیچ کس از فهرست اموال هاشمی رفسنجانی مطلع نیست ولی با جست و جو در خاطرات وی به نکته جالبی بر می خوریم. هاشمی در کتاب خاطرات خود که مربوط به وقایع سال 68 است و با عنوان «بازسازی و سازندگی» منتشر شده، در تاریخ 25 شهریور سال 1368 درباره موضوع اظهار اموالش به قوه قضائیه می نویسد: شب در مقر خوابیدم تا کارهای فردا را صبح زود شروع کنم. فرم صورت اموال خود و بستگان درجه اول را در اجرای اصل 142 قانون اساسی برای قوه قضائیه پر کردم .
اکبر هاشمی ظاهرا در همان روزهای ابتدایی دولت خود که کمی دیرتر از زمان معمول (به دلیل فوت امام راحل) آغاز شده بود، لیست اموال خود و افراد درجه یک خانواده اش را به رئیس وقت قوه قضائیه ارسال کرده است. هاشمی رفسنجانی در مصاحبه تاریخی و 16 ساعته خود با روزنامه کیهان که بعدها با عنوان «بی پرده با هاشمی» منتشر شد، تا حدودی اموالش را تشریح کرد. هاشمی در پاسخ به سوال خبرنگار کیهان که درباره حواشی اموال وی می پرسد، می گوید: در مورد قم، من وقتی وارد کار ساختمان و زمین شدم، مقداری زمین با قیمت متری یک یا دو تومان در بیرون شهر خریدم. اینها را کم کم خیابان بندی کردند و بعد گران تر شد که یک مقدار را فروختم و آن را آباد کردم. مقداری را برای خودش مصرف کرده بودم. چند سال هم در زندان بودم و اینها یک مقدار مصرف شد. وقتی که از زندان آزاد شدم، مقداری را مجانی به طلبه های نیازمند دادم. عده زیادی از طلبه ها از این زمین ها گرفتند به هر فرزندم پنج قطعه دویست یا سیصدمتری دادم که برای خودشان استفاده کنند. بچه ها هم کم کم فروختند و هزینه زندگی و ساخت منزل کردند. در تهران و کرج هم مستغلات داشتم و آن را هم فروختم و خرج کردم. زمینهایمان را هم به تدریج فروختیم و برای بچه ها خانه ساختیم. ولی سطح معاش را نگه داشتیم. وی تاکید می کند: بعد از انقلاب هم کاسبی نکردم. بنابراین از لحاظ دارایی، در حد متوسط است و همین است که من می گویم! اما این تمام ماجرای اموال هاشمی و حاشیه های پیرامون آن نبود و سال ها بعد در ایام انتخابات دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری موضوع اموال وی دوباره بر سر زبان ها افتاد. ماجرا از مناظره تلویزیونی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دهم و اظهارات احمدی نژاد در این برنامه درباره اموال هاشمی رفسنجانی و فرزندانش آغاز شد. در ادامه ماجرا اظهارات رئیس جمهور سابق، شدیدا مورد انتقاد هاشمی رفسنجانی قرار گرفت تا جایی که وی در نامه معروف خود به رهبر انقلاب که چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رسانه ای به این مساله اشاره کرد. هاشمی در بخشی از نامه اش درمورد اموالش و حاشیه های مطرح شده درباره آن، اینگونه می گوید: گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیسجمهور و حتی کمشدن داراییها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را میطلبد. البته محسن پسر ارشد آیت الله هم از قافله عقب نماند و در 18 خرداد 88 در نامه ای به احمدی نژاد درباره شبهات مطرح شده در مناظره اظهارنظر کرد. محسن هاشمی در نامه اش به رئیس جمهور سابق نوشت: شما که مدعی ارائه لیست اموال خود [به رئیس قوه قضائیه] هستید، بعید است ندانید که ما لیست اموال خود را سه بار به قوه قضائیه دادهایم. یکبار در سال 68، یک بار در سال 72 و یک بار در سال 76 و مگر آیتالله یزدی رئیس وقت قوه قضائیه در نماز جمعه نگفت که اموال ما نسبت به قبل از انقلاب کمتر نیز شده است. البته آیت الله یزدی نیز که در زمان ریاست جمهوری هاشمی در جایگاه ریاست قوه قضائیه قرار داشت درباره مسائل و شبهه های پیرامون اموال هاشمی و ادعای فرزند هاشمی و استناد به اظهاراتش در نماز جمعه، واکنش نشان داد. رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اظهارنظر زمان ریاستش بر قوه قضائیه درباره اموال هاشمی گفت: وضعیت فعلی ایشان را رییس فعلی قوه قضاییه پاسخگو هستند و بنده الان مسوولیتی در این خصوص ندارم. آیت الله یزدی ادامه داد: تماس های مکرری درباره وظیفه قوه قضاییه در زمان ریاست بنده نسبت به رسیدگی به دارایی رییس جمهور وقت (هاشمی) به عمل آمده وسوالات زیادی مطرح شده است. وی تاکید کرد: آن چه بنده در این خصوص اعلام کرده ام مربوط به قبل و بعد از دوره خدمت رییس جمهور محترم وقت (هاشمی) یعنی حدود ده سال قبل است و بدیهی است که وضعیت فعلی اموال ایشان را رییس محترم فعلی قوه قضاییه پاسخگو هستند و بنده الان مسوولیتی در این خصوص ندارم. آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه البته هیچگاه درباره اموال هاشمی رفسنجانی اظهار نظری نکرد چون بر اساس قانون اساسی هیچ مسئولیتی در مورد بررسی اموال رئیس مجمع تشخیص نظام و یا اعضای مجلس خبرگان رهبری ( که هاشمی در آن عضویت دارد) به رئیس قوه قضائیه واگذار نشده است. سید محمد خاتمی؛ لیستی که بی سرو صدا ارسال شد! سید محمد خاتمی در دوم خرداد 76 به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم، برگزیده شد و در مرداد همان سال نیز مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهور برگزار شد. بنابر این گزارش هیچ خبری در رسانه ها مبنی بر اعلام عمومی اموال پنجمین رئیس جمهور ایران وجود ندارد، نه در سال 76 در ابتدای دوران ریاست جمهوری و نه در سال 84 یعنی انتهای دومین دوره ریاست جمهوری خاتمی!
البته محمد علی ابطحی که در اوایل دولت خاتمی مسئولیت ریاست دفتری وی را به عهده دارد درباره اعلام اموال خاتمی و وزرا و معاونانش در دولت هفتم می گوید: در همان ابتدای دوره ریاست جمهوری خاتمی، دفترچه ای برای اظهار اموال رئیس جمهور، خانواده و وزرایش ارسال شد که در همان روزهای اول لیست اموال به قوه قضائیه تقدیم شد. وی ادامه می دهد: البته لیست اموال خاتمی به عنوان رئیس جمهور رسانه ای نشد و اصلا این موضوع از زمان احمدی نژاد مد شد. رئیس دفتر رئیس جمهور وقت تصریح می کند: حتی من نیز لیست اموال اظهار شده از سوی آقای خاتمی را ندیدم و این لیست در اختیار قوه قضائیه قرار دارد و در اسناد آنها موجود است. بنابر این گزارش، با این اظهارنظر ابطحی مشخص می شود که هیچ کس لیست اموال خاتمی را ندیده است و لیست اموال رئیس دولت های هفتم و هشتم ایران در بایگانی دفتر رئیس قوه قضائیه همچنان دور از چشم رسانه ها نگهداری می شود. احمدی نژاد سنت شکن/ تنها رئیس جمهوری که لیست اموالش را عمومی اعلام کرد «بر اساس اصل 142 قانون اساسی...» این اولین سطر از نامه ای بود که در روزهای ابتدایی دولت نهم از سوی دفتر محمود احمدی نژاد ،رئیس جمهور سابق به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شد. احمدی نژاد همانطور که ابطحی رئیس دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری گفته، اولین رئیس جمهور بود که طی این نامه لیست اموالش را به صورت علنی به رئیس قوه قضائیه وقت اعلام کرد.
رئیس جمهور سابق در نامه اش اموال خود در سال 84 را اینگونه اظهار کرد: 1- یک باب منزل مسکونی به مساحت 175 متر، با 127 متر مربع زیربنا، 40 سال سابقه ساخت در منطقه نارمک تهران 2- حساب جاری بانک ملت شعبه دانشگاه علم و صنعت ایران برای دریافت حقوق از دانشگاه 3- حساب جاری بانک ملی شعبه وزارت کشور مربوط به دوره استانداری اردبیل که در حال حاضر موجودی ندارد 4- یک دستگاه اتومبیل پژو 504 مدل 1977 سفید رنگ 5- دو خط تلفن ثابت شهری این ها همه دارایی های احمدی نژاد در سال 84 بود و رئیس جمهور سابق با سنت شکنی های معروف خود، در این مورد نیز نیز روش نوینی را ابداع کرد. اموال احمدی نژاد اما در آخرین روزهای دوران 8 ساله ریاست جمهوری اش نیز خبرساز شد و به عنوان آخرین اخبار از رئیس جمهور دولت دهم بر روی خروجی پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری قرار گرفت. احمدی نژاد طی نامه ای به رئیس قوه قضائیه اموال خود و تغییرات صورت گرفته در آنرا در آخرین روز ریاست جمهوری اش، اینگونه به رئیس قوه قضائیه اظهار کرد: در اجرای اصل یکصد و چهل و دوم قانون اساسی و پیرو اعلام اموال اینجانب در سال 1384 به اطلاع می رساند که در این مدت تغییری که در اموال اینجانب پدید آمده است بازسازی و نوسازی منزل مسکونی قدیمی نارمک است که با کمک همسر و فرزندان و با استقراض از بانک و همچنین صندوق نهاد و برخی بستگان چهار واحد حدود یکصد متر مربعی احداث گردیده که با فرزندان در آن سکونت داریم. مساحت زمین 175 متر مربع و زیربنای فرسوده قبلی حدود 130 متر مربع بوده است.
بنابر این گزارش، اعلام عمومی لیست اموال رئیس جمهور شاید برای اولین و آخرین بار در دولت احمدی نژاد رخ داده باشد، مگر اینکه رئیس دولت یازدهم هم بخواهد در این مورد حداقل راه احمدی نژاد را برود. البته این نکته نیز باید مورد توجه باشد که اعلام عمومی اموال رئیس از سوی وی بدون شک می تواند تاثیر مهمی بر روی افکار عمومی داشته باشد و جامعه با توجه به میزان دارایی رئیس جمهور برگزیده خود، میزان مردمی بودن وی را خواهند سنجید. منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
وهابیی که افراطیتر از سعودیهاست؛
الربیش در سال 2008 خود را به عنوان چهره ای جدید در عرصه تولید توجیهات دینی برای جنایت های انجام شده از سوی القاعده یا جنایتهایی که برای انجام آن مشغول برنامه ریزی بودند، مطرح کرد.
به گزارش علمدار بصیر: ابراهیم سلیمان محمد الربیش، یکی از آن کسانی بود که در فوریه سال 2009، نامش در لیست 85 نفره افراد تحت تعقیب وزارت کشور عربستان سعودی قرار گرفت. تعقیب ابراهیم در سال 1401 هجری در شهر بریده به دنیا آمد و در آن شهر رشد یافت. به گفته خانواده اش، وی در همان زادگاهش فراگیری دانش را آغاز کرد و بعد از آنکه تحصیلات دانشگاهی خود در رشته الهیات را به پایان رساند، راهی افغانستان شد تا به عنوان امدادرسان در این کشور مشغول فعالیت شود. وی در این کشور بازداشت شد و به گوانتانامو منتقل شد تا اینکه عربستان در سال 2006 میلادی او را به همراه شانزده نفر دیگر به کشور بازگرداند. وی بعد از بازگشت تحت تاثیر برنامه های کمیته نصیحت که زیر نظر وزارت کشور عربستان فعالیت داشت، قرار گرفت و بعد از آن به زندگی طبیعی بازگشت، تصمیم گرفت تا تحصیلات خود در مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه القصیم ادامه دهد که البته این موضوع ریشه در تمایل شدیدی داشت که وی نسبت به ادامه تحصیل در دپارتمان الهیات احساس می نمود. گفتنی است وی قبل از اینکه به خاطر حضورش در افغانستان به بازداشت آمریکایی ها در آید، مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه محمد بن سعود دریافت کرده بود. سپس وی این مسیر را ترک کرد و در آوریل 2009 میلادی راهی یمن شد تا به صف اعضای سازمان القاعده در جزیره العرب (شاخه یمن) بپیوندد که البته رهبری اش در آن برهه بر عهده ناصر الوحیشی از چهره های تحت تعقیب بود. مطرح شدن الربیش در پی یک نوار ضبط شده صوتی بود که از طریق اینترنت پخش شد و در آن، چهره مذکور از طرح نافرجام ترور شاهزاده محمد بن نایف بن عبد العزیز، ولی عهد و معاون وقت وزیر کشور عربستان در امور امنیتی (در تاریخ 27 آگوست 2009) خبر داد. نام الربیش در نشریه "مطالعات تروریسم" یک موسسه آمریکایی که به پیگیری اطلاعات مربوط به تروریسم در سطح جهان می پردازد، تاکید کرد که ابراهیم الربیش عربستانی، از سوی "سازمان القاعده در جزیره العرب" که مقرش در خاک یمن می باشد، به عنوان تئوریسینی جدید در عرصه مسائل ایدئولوژیک معرفی شده است. نشریه "مطالعات تروریسم" که توسط موسسه جیمز فاندیشن منتشر می شد، به این نکته اشاره داشت که الربیش ماموریت جدید خود را با دعوت افراد به احیای مجدد عملیات ترور در عربستان آغاز نمود. در ادامه گزارش نشریه مذکور آمده است: "الربیش یک نوار صوتی منتشر کرد که عنوان صحبت هایش (چرا شاهزاده محمد بن نایف هدف ترور قرار گرفته است؟) بود. وی می کوشید تا تلاش صورت گرفته جهت ترور معاون وزیر امور خارجه عربستان در امور امنیتی که در سپتامبر گذشته روی داد، را توجیه کند. وی مدعی بود که سازمان القاعده نیاز به احیای سنت کشتار مشرکین دارد آن هم به این بهانه که رسول مکرم اسلام بارها خواستار ترور دشمنان اسلام شده است". در پیام صوتی الربیش آمده است که شاهزاده محمد بن نایف مسئول به راه انداختن جنگ علیه مجاهدان است و این کار را به سفارش و نیابت ایالات متحده انجام می دهد. این تئوریسین جدید القاعده به طور خلاصه می گوید که ترور یک تاکتیک و راهکار مشروع است. وی در توجیه مشروعیت آن تصریح می دارد که این تاکتیک از زمان ظهور اسلام مورد استفاده قرار می گرفته است. الربیش می گوید: " ما به شدت نیازمند احیای این سنت (ترور) جهت استفاده علیه دشمنان خدا هستیم؛ زیرا این کار باعث ایجاد رعب و وحشت در صف دشمنان می گردد و علاوه بر آن یک عامل مناسب است که جیره خواران خان دشمن را به تصحیح مسیرشان وا دارد ؛ زیرا این افراد با وجود آنکه برده مال و ثروت هستند ؛ ولی زندگی برای شان مهم تر از پول و حقوق است. ضمنا این سنت باعث می شود تا سربازانی که از دشمنان دستور می گیرند، پیش از آنکه حواس شان به اجرای دستورات باشد به احتمال ترور شدن فکر کنند. از این طریق است که دشمنان حتی در داخل منازل شان و در بین خانواده های شان احساس ترس و وحشت دارند ؛ زیرا نمی دانند که در چه لحظه شیرهای غران به آنان یورش می آورند. دشمنان می دانند که این شیرهای ژیان تمام توان خود را برای انتقام گرفتن از آنها به کار می بندند حتی اگر این موضوع به بهای مرگ شان باشد که همین امر نیز باعث رعب و وحشت بیشترشان می گردد". در ادامه پیام صوتی الربیش آمده است که چرا محمد بن نایف هدف ترور قرار گرفت؟ خود در پاسخ چنین می گوید: "بنده با شاهزاده محمد بن نایف ملاقات نکردم ؛ ولی شاهد این بودم که چگونه معاون وزیر کشور عربستان سعودی در امور امنیتی، جنگ علیه جهاد و مجاهدان به راه انداخته است. رسانه ها نیز به این موضوع پرداخته اند. محمد بن نایف در کنار نیروهای خود از آمریکایی ها حمایت و پشتیبانی می کند تا به این ترتیب مانع از آن شود که دست مجاهدان به آنان برسد. او می توانست در مقابل این امر (حمله به آمریکایی ها) موضع تماشاچی را داشته باشد ؛ ولی به جای این کار، از آنها دفاع کرد". نشریه مذکور در شماره 36 خود که به تاریخ 25 نوامبر سال 2009 میلادی منتشر شد، به این نکته اشاره داشت که الربیش در سال 1980 میلادی در بریده واقع در منطقه القصیم به دنیا آمد و در آنجا تحصیلات عمومی را فرا گرفت و پس از آن وارد دانشگاه " محمد بن سعود " شد و در آنجا موفق به اخذ گواهی کارشناسی در رشته الهیات گردید. وی پس از آن به افغانستان رفت و در آنجا به دست نیروهای آمریکایی بازداشت شد. او پس از بازداشت به زندان نیروی دریایی آمریکا در خلیج گوانتانامو افتاد و پنج سال را در آنجا گذراند. الربیش به همراه شماری از زندانیان عربستانی گوانتانامو در دسامبر سال 2006 آزاد و به وطن باز گردانده شدند. وی در آنجا تحت آموزش برنامه ای ویژه قرار گرفت که مربوط به آماده کردن افراد آزادشده برای بازگشت به زندگی عادی بود. وی بعد از بازگشت تصمیم گرفت تا وقت خود را برای کسب درجه کارشناسی ارشد صرف کند ؛ ولی ناگهان از نظرها پنهان شد و دستگاه های امنیتی عربستان نیز مجبور شدند تا نام او را در لیست 85 نفره از افراد تحت تعقیب قرار دهند. بعد از آنکه نیروهای امنیتی عربستان سعودی با حملات مستقیم و پیشگیرانه و درگیری های خونینی که در برهه زمانی میان سال های 2003 تا 2006 انجام دادند، موفق به نابودی این سازمان در عربستان شدند، الربیش همسر و سه فرزندش را رها کرد تا به آن تعداد اعضای باقی مانده از این سازمان که یمن را به عنوان پناهگاهی امن برای خود یافته بودند، بپیوندد. وی در آپریل سال 2008 میلادی به همراه یازده عربستانی دیگر که از زندان گوانتانامو آزاد شده بودند، به شاخه یمنی القاعده پیوست. نشریه مطالعات تروریسم می نویسد که ربیش بلافاصله بعد از پیوستن به شاخه یمنی القاعده، توان خود را در تصدی منصب جدید به عنوان تئوریسین ایدئولوگ به اثبات رساند و کتابی را منتشر نمود که در آن از شیخ سلیمان عوده به خاطر محکوم کردن حملات یازده سپتامبر و توصیف اسامه بن لادن، رهبر القاعده به عنوان قاتل انسان های بی گناه به شدت انتقاد کرد. در نوامبر سال 2009 میلادی بود که الربیش پیام صوتی جدیدی را منتشر کرد که عنوان آن چنین بود: "پرده فرو افتاد" وی در این پیام صوتی از دانشگاه علوم و فناوری ملک عبدالله به بهانه اینکه مبادرت به اختلاط دختر و پسر کرده است، انتقاد نمود. وی در مقاله ای که در شماره آخر مجله "صدی الملاحم" (پژواک حماسه ها) منتشر شد، در مورد رافضی ها هشدار داد. رافضی نامی است که تندروها به شیعیان اطلاق می کنند، شیعیانی که در همه جا با اهل سنت می جنگند. نشریه "مطالعات تروریسم" می گوید که ظهور الربیش در مقام مفتی القاعده دلیلی بر توان این سازمان در گزینش رهبران جدید است تا به این ترتیب، روند مبارزه علیه کفار و منافقان را ادامه دهد. القاعده در هنگام آغاز حملات خرابکارانه خود در عربستان سعودی (در سال 2003) از عیسی بن سعد العوشان به عنوان تئوریسین و مفتی سازمان استفاده می کرد؛ ولی نیروهای امنیتی عربستان موفق شدند وی را در 21 جولای 2004 در شهر ریاض به قتل برسانند و عبدالله الرشود جانشین وی شد؛ ولی ابو مصعب الزرقاوی، رهبر پیشین القاعده در عراق ناگهان در 23 ژوئن 2005 خبر کشته شدن او را داد. فارس شویل الزهرانی که با عنوان ابوجندل الأزدی شناخته می شد، جانشین الرشود گردید؛ ولی نیروهای امنیتی عربستان موفق شدند او را در آگوست 2004 بازداشت کنند. عبدالله الرشود
الربیش در سال 2008 خود را به عنوان چهره ای جدید در عرصه تولید توجیهات دینی برای جنایت های انجام شده از سوی القاعده یا جنایت هایی که برای انجام آن مشغول برنامه ریزی بودند، مطرح کرد. سخنرانی الربیش برای اعضای القاعده که عربستان سعودی آنها را در سال 2012 از زندان آزاد کرد. وی در پیامی صوتی تحت عنوان «به من لطف کرد و مرا از زندان آزاد کرد» که توسط باشگاه های اینترنتی تحت اختیار سازمان القاعده منتشر شد، الربیش به برخی از بازداشت شده ها و خانواده های آنها به خاطر آزادی از زندان های عربستان تبریک گفت که یکی از آنها سعید بن زعیر بود که در مارس 2012 و بنا به حکم صادره از سوی دادگاه تخصصی کیفری ریاض از زندان آزاد شده بود. الربیش در ادامه از افراد آزاد شده خواست تا به صف به اصطلاح مجاهدان بپیوندند و خطاب به تمامی آزادشدگان گفت: "اگر در راه خدا زندان را تحمل کردید، پس کاری کنید که حضورتان در خارج از زندان نیز برای رضای خدا باشد". الربیش در ادامه وزارت کشور عربستان سعودی را مورد هجمه قرار داد و تاکید کرد که رفتار این وزارتخانه با مردم مانند رفتار برده دار با برده اش است. این وزارتخانه هر کسی را که بخواهد و هر وقت که بخواهد و هر مدت که بخواهد، به زندان می اندازد و پس از آن او را آزاد می کند و بعد هم بر سرش منت می گذارد. وی در ادامه وزارت کشور را به چالش کشاند و اعلام کرد لیست افراد بازداشت شده، تاریخ محبوس شدن هر کدام از آنها، اتهام و حکم صادر شده علیه این افراد را منتشر خواهد کرد. الربیش در ادامه خواستار آزادی زندانیان شد و با خاطرنشان ساختن این مطلب که زندان های عربستان آکنده از افراد مذکور است، تاکید کرد: "آزادی آنان مسئولیتی بر گردن هر مسلمان است". چهره مذکور در ادامه با اشاره به موضوع زنانی که در زندان های عربستان سعودی محبوس هستند، گفت: "این افراد تنها به این اتهام که مظنون به رابطه با تروریسم هستند و افکار افراط گرایانه دارند، به زندان افتاده اند که البته تعداد آنها به هفت نفر می رسد". الربیش در ادامه به آثاری پرداخت که زندان بر زندگی بازداشت شدگان (البته بعد از آزادی) می گذارد و از داستان فرار شصت و اندی از اشخاص که در زندان سازمان امنیت سیاسی در حضرموت محبوس بودند، یاد کرد و گفت: «این افراد در ژوئن 2011 موفق به فرار شدند و به صف مجاهدان پیوستند. این افراد یک گروهان با استعدادها و توان فراوان در زمینه های مختلف بودند.» در ادامه پیام صوتی خود، الربیش برخی علمای دین و رهبران جنبش اصلاح سیاسی از احزاب مخالف دولت که پیش از این به خاطر درخواست مقابله با فساد در دستگاه های حکومتی و اجرای اصلاحات سیاسی بازداشت شده بودند، مورد انتقاد قرار داد و آنها را به فراموش کردن خواسته ها و مطالبات شان متهم کرد. وی در ادامه افزود: "اینها به خاطر مقابله با فساد زندانی شدند ؛ ولی وقتی آزاد شدند که فساد افزایش یافته بود. حکم این جماعت مانند کسی است که رشته خود را پنبه می کند و آنچه را که ساخته است، ویران می نماید و بر علیه خودش قیام می کند. این افراد به جای این که رو به روی ظالم بایستند، در مقابل مظلوم صف آرایی می کنند". منبع:مشرق
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
انجمن حجتیه با هدف ترویج افکار خود و نهادینه کردن این تفکرات در مردم، به اعضای خود توصیه کرده است به دنبال گرفتن مجوز تأسیس دبستان های غیر انتفاعی باشند.
به گزارش علمدار بصیر: بر اساس اخبار رسیده از محاقل خصوصی انجمن حجتیه، این انجمن به اعضای خود توصیه کرده است به دنبال گرفتن مجوز تأسیس دبستان های غیر انتفاعی باشند. این انجمن تأکید کرده است که اعضاء کارهای تبلیغاتی خود را از مقطع دبستان جهت آموزش کودکان و نهادینه شدن این آموزش ها در انها آغاز کنند. انجمن حجتیه تشکیلاتی است که در ابتدا با هدف اصلی، دفاع از اسلام در مقابل بهائیت و تلاش برای «فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر» در سال 1332 به رهبری یک روحانی شیعه به نام شیخ محمود حلبی تأسیس شد ؛ این گروه را در سال 1362 پس از تذکر امام خمینی (ره) در خصوص ارتجاع و خیانت این انجمن تعطیل شد ولی در حال حاضر برخی وابستگان به آن جریان فکری فعالیت خود را شروع کرده اند. علت اصلی اختلاف انجمن حجتیه با مذهب تشیع آن است که آنها معتقد به تلاش برای تشکیل حکومتی اسلامی تا پیش از ظهور امام عصر نیستند و هدفشان ترویج گناه برای ظهور امام زمان (عج) است. در حال حاضر بزرگترین حامی انجمن حجتیه رژیم اشغالگر اسرائیل می باشد. منبع:دانا
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
اصلاح طلبان افراطی با فشار به علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیف به دنبال بازگشت مجدد مجوز «نشر چشمه» هستند.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از دانا: اخیراً برخی اصلاح طلبان افراطی یک سری از افراد را واسطه قرار داده اند تا با مراجعه به علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ، وی را تحت فشار قرار داده تا بار دیگر اجازه فعالیتبه "نشر چشمه" را بدهد. «نشر چشمه» از سال 64 فعالیت خود را آغاز کرده بود و حسن کیانیان که چندین دوره ریاست اتحادیه ناشران و کتاب فروشان را هم بر عهده داشت، مسئول این انتشارات بود. همچنین در سال 91 مجوز «نشر چشمه» از سوی وزارت ارشاد لغو شده بود. دلیل لغو مجوز این نشر از سوی بهمن دری معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کتابی از سوی این ناشر به ارشاد برای دریافت مجوز عنوان شد و دری گفت این کتاب توهین به امام حسین(ع) بوده است. نمایشنامه «روز حسین» نوشته محمد رحمانیان کتابی است که نشر چشمه به خاطر آن لغو مجوز شده است..
از دیگر مواردی که باعث لغو مجوز این انتشارات شده است می توان به ترویج همجنس بازی، زنای با محارم و ارتباط گیری جنسی نامشروع اشاره کرد.
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
گروهک تروریستی جیش العدل با انتشار اطلاعیهای رسما اعللام کرد که عملیات تروریستی سراوان کار آنها بود.
به گزارش علمدار بصیر: گروهک تروریستی جیش العدل با انتشار اطلاعیهای رسما اعللام کرد که عملیات تروریستی سراوان کار آنها بود. این گروهک تروریستی دلیل این اقدام وحشیانه خود را اقدامات سپاه پاسداران در سوریه و همچنین نوع برخورد نظام با مردم اهل سنت اعلام کرد.
این درحالی است که مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در بیانیه ای با محکومیت شدید جنایت تروریستی سراوان که منجر به شهادت جمعی از مرزبانان ایران اسلامی شد، این اقدام تروریستی را خیانتی بزرگ به ملت ایران توصیف کرد. دانا
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/8/6 | نویسنده : alamdarbasir
این گروه چند ماه بعد از ایجاد چنددستگی در گروهک ریگی بلافاصله با تقویت سرویس های منطقه ای و با هدایت آمریکا و نظارت موساد دست به تشکیل یک چارت سازمانی منسجم می زند. این چارت شباهت های جالبی با روش های اداره سازمان منافقین دارد.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از فارس، مسوولیت حادثه تروریستی سراوان که به شهادت 14 تن از مرزبانان و زخمی شدن 6 نفر از ماموران انتظامی منجر شد را گروهی به نام "جیش العدل" برعهده گرفت. این یادداشت می کوشد ناگفته های از این گروه و همچنین نحوه تشکیل، اهداف ، ماموریت ها ، روشهای عملیاتی، وابستگی ها و منابع مالی این گروه را بیان کند. برخی ارزیابی های اطلاعاتی نشان می دهد که گروه جیش العدل توسط جریانی منشعب شده از گروهک عبدالمالک ریگی به رهبری فردی به نام عبدالرحیم ملازاده با نام مستعار صلاح الدین فاروقی شکل گرفته است. برخی شواهد گویای این نکته است که چارت سازمانی این گروه با مشاوره برخی از اعضای سازمان منافقین بسته شده و منظور از این اقدام تشکیل گروهی تشکیلاتی تر و مدون تر از گروه ریگی بوده که میزان خطای و آسیب پذیری آن کمتر باشد. علت سرمایه گذاری بیشتر سرویس اطلاعاتی آمریکا و موساد و برخی کشورهای عربی مرتجع منطقه به این جریان منشعب شده از گروهک ریگی به دلایل ذیل بوده است: الف: این جریان به این دلیل انتخاب شد که برخی چهره های تاثیر گذار این گروه حتی در زمان ریگی نیز ارتباط بیشتری با سرویس های اطلاعاتی آمریکا در افغانستان و پاکستان داشته اند. همچنین صلاح الدین فاروقی رهبر جیش العدل از نزدیکان یکی از گردانندگان شبکه های ماهواره ای فارسی می باشد که ارتباط علنی با برخی سرویس های اطلاعاتی کشورهای عربی دارد. ب: ظرفیت های اطلاعاتی، جمع آوری خبر و شناسایی اعضای آن به نسبت دیگر گروه های منشعب شده از گروهک جندالله بالا تر بود. آنچه در اینجا می توان در لفافه به آن اشاره کرد این است که برخی از چهره های رهبری کننده این گروه از نزدیکان جریاناتی در سیستان و بلوچستان هستند که رصد اطلاعاتی آنها می تواند منجر به کسب اخبار مهمی از جنوب شرق و حتی برخی مسائل کشوری بشود. ج: چشم اندازی که برای این گروه توسط سرویس ها اطلاعاتی انتخاب شده بود این بود که فردی که رهبری این گروه جدید را برعهده بگیرد ظرفیت تبدیل شدن به ریگی دوم را داشته باشد. این پروسه از چند هفته قبل به مرحله نهایی خود نزدیک شد و پس از مدت ها رهبر جیش العدل تصویر خود را رسانه ای کرد در حالیکه پیش از این تنها نامی مستعار از وی منتشر شده بود. این گروه چند ماه بعد از چند دستگی گروهک ریگی بلافاصله با تقویت سرویس های منطقه ای و با هدایت آمریکا و نظارت موساد دست به تشکیل یک چارت سازمانی منسجم می زند. این چارت شباهت های جالبی با روش های اداره سازمان منافقین دارد. در اساسنامه این گروه افراد همانند سازمان منافقین همه خانواده خود را حتی باید فدای سازمان جیش العدل و رهبر آن بکنند. در بخش دیگری از اساسنامه این گروه نیز تاکید شده است که هر عضو سازمان باید تمامی دستورات رهبر گروه بدون چون و چرا اجرا و تمام و به نوعی هستی اش را فدای اهدف سازمان بکند. بخشی دیگری نیز از این اساسنامه اشاره می کند که تمامی اعضای باید اخبار خود را تنها به رهبر گروه و یا مسوول بالا دست خود بدهند در غیر این صورت مجازات می شوند! رهبر گروه جیش العدل مانند رجوی در سازمان منافقین عنوان کرده که اعضا تنها برادران و خواهران همدیگر می توانند باشند! و تصمیم گیری درباره افرادی که از دستورات رهبر و سازمان جیش العدل سرپیچی می کنند با یک دادگاه داخلی در درون این گروهک می باشد که حکم صادره آن بلافاصله باید اجرا بشود. از دیگر شباهت های این گروه با سازمان منافقین این می باشد که ذیل جایگاه رهبری شورای مرکزی وجود دارد که توسط صلاح الدین فاروقی انتخاب شده و تمامی اعضای دیگر عضو عادی و معمولی محسوب می شوند. رهبر گروه هر زمان که بخواهد می تواند اعضای شورای مرکزی را تغییر بدهد. شباهت سازمانی این گروه با گروه ریگی و منافقین در خلاصه شدن دیکتاتوری فرد اداره کننده آن می باشد و سخنگو توسط رئیس انتخاب می شود. در حال حاضر سخنگوی این گروه فردی با نام مستعار مجید محمدی می باشد. همچنین سه گروه نظامی برای سه منطقه در جنوب شرق توسط این گروه پیش بینی شده است. تمامی این گروه ها در اطراف خط مرزی ایران و پاکستان فعالیت می کنند تا بلافاصله پس از عملیات به خاک پاکستان بگریزند. گروه نظامی با نام عبدالملک ملازاده ردر محدوده شهرستان سرباز و راسک و گروه نظامی شیخ ضیایی در محدوده سراوان و گروه مولوی نعمت الله توحیدی در محدوده میرجاوه و زاهدان فعالیت می کنند. گروه نعمت الله در اولین عملیات های خود یکی از اصلی ترین اعضای خود را به نام زبیر اسماعیل زهی را از دست داد و تاکنون موفقیت امنیتی خاصی کسب نکرده است. بار اصلی عملیات های جیش العدل بر عهده گروه عبدالملک و شیخ ضیایی در مناطق سراوان و سرباز می باشد که راه های گریز و صعب العبور مرزی دارد. این دو گروه به صورت چریکی و با استفاده از روش کمین و همچنین استفاده از بمب های ریموت دار، کنترلی و مین های جاده ای مورد استفاده قرار گرفته است. این گروه یک شاخه اطلاعاتی با نام زبیر اسمایل زهی راه اندازی کرد که عمده ماموریت آن شناسایی چهره های اهل سنت همراه نظام و ترور آن بوده و در طرف مقابل حمایت از علمای وهابی و وابسته سرویس های اطلاعاتی است. نکته قابل تامل و بررسی این است که گروهک جیش العدل تاکنون عملیات موفق انتحاری نداشته است. نگاهی به اهداف رسما اعلامی این گروه نشان می دهد که چند ماموریت ویژه برای این گروه توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا در نظر گرفته شده است. این گروه علاوه بر آنکه در اساسنامه خود یکی از اهداف راهبردیش را براندازی جمهوری اسلامی بیان کرده در کنار آن اهداف تاکتیکی خود را بهم زدن ثبات درون ایران و شکستن هژمونی ایران در شرایط فعلی منطقه را نیز عنوان کرده است. در بیانیه فرمانده این گروه پس از انتخابات ریاست جمهوری به ثبات ایران پس از این انتخابات اشاره و به لزوم ضربه به این مسئله تاکید شده است. فرمانده این گروه در همان بیانیه از بابت بالا رفتن بی سابقه اعتماد به نظام پس از حوادث سال 88 ابراز نگرانی کرده بود. وی در آن بیانیه تلویحا اشاره می کند که برای موثر تر شدن پروژه انزوای ایران توسط قدرت های بین اللملی نیاز مند یک مکمل داخلی – بی ثباتی از درون – می باشد. از درون بیانیه های این گروه تروریستی به خوبی نمایان می شود که شکستن هژمونی ایران به خاطر ثباتش در منطقه از اهداف ناامنی های این گروه می باشد. از سوی دیگر صلاح الدین در یکی دیگر از بیانیه هایش به صراحت به این نکته اشاره می کند که اگر ایران را بتوانند از درون مشغول بکنند جمهوری اسلامی در سیاست خارجه دچار مشکل خواهد شد. به همین دلیل یک پای ثابت بیانیه های جیش العدل اشاره به مسئله سوریه و نقش ایران در آن می باشد. جیش العدل مسئله سوریه را یک جنگ میان شیعه و سنی تبلیغ می کند که تنها راه حفظ اهل سنت در منطقه مقابله با ایران می باشد. بیانیه های جیش العدل حاکیست که این گروه تحرکات ضدامنیتی خود را به منظور فشار به ایران برای تعدیل در مواضعش در سوریه انجام می دهد. بگونه ای که در بیانیه پس از حادثه تروریستی سروان نیز به این موضوع اشاره شده است. در بیانیه اخیر این گروه یکی از دلایل عملیات تروریستی سراوان را واکنش به ایفای نقش ایران در پرونده سوریه عنوان شده است. این موضوع با توجه به نزدیکی کنفرانس ژنو2 و احساس به نیاز حضور ایران در این کنفرانس قابل تامل می باشد. علائمی نشان می دهد که برخی سرویس های منطقه ای و فرامنطقه ای تلاش می کنند که ناکامی های خود در سوریه اینگونه در جنوب شرق جبران کنند و هزینه حمایت ایران از محور مقاومت و نظام سوریه را بالا ببرند.برخی اخبار نیز نشان می دهد که این گروه تلاش کرده از طریق پاکستان پل تسهیل کننده برای فرستادن مجاهد به سوریه بشود. نکته قابل تامل دیگر اینکه پایگاه های این گروه در پاکستان مسئله ای غیر قابل دسترس برای دولت پاکستان نمی باشد ولی با کارشکنی آمریکایی ها دولت پاکستان اقدامی برای برچیدن این پایگاه ها انجام نداده است. در حوزه مسائل بین المللی این گروه کاملا با پازل های صهیونیستی همراه بوده است. بگونه ای که مثلا از تجزیه سودان حمایت رسمی کرد و یا تاکنون هیچ بیانیه ای علیه اقدامات رژیم صهیونیستی و آمریکا حتی ظاهری همانند گروهک ریگی صادر نکرده است. در مورد منابع مالی این گروه نیز اسناد غیر قابل انکاری وجود دارد. رهبر این گروه در بیانیه ای در شهریور ماه به صورت رسمی از برخی کشورهای مرتجع عربی درخواست حمایت مالی کرد . برخی شواهد نظامی نشان میدهد که این گروه در عملیات اخیر تجهیزات نظامی مناسب و گران قیمتی را مورد استفاده قرار داده است. منبع مالی دیگر این گروه ترانزیت قاچاق مواد مخدر می باشد. این گروه تا چند ماه قبل مورد حمایت مالی یکی از قاچاقچیان معروف منطقه ساکن در پاکستان به نام "ت .گ" بوده است. *مهدی جهانتیغی
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/8/5 | نویسنده : alamdarbasir
حجتالاسلام پناهیان:
پناهیان با اشاره به اینکه لحن سرمقاله روزنامه بهار تودههای مذهبی مختلف جامعه را علیه یکدیگر میشوراند، گفت: تصور نمیکنم این یک توهین ساده به ولایت امیرالمؤمنین(ع) باشد بلکه اقدامی در جهت ایجاد بحران اجتماعی و جنگهای مذهبی است.
به گزارش علمدار بصیر: حجتالاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با فارس درباره اهانت اخیر روزنامه زنجیرهای بهار به ائمه اطهار اظهار داشت: بنده تصور نمیکنم این یک توهین ساده به ولایت امیرالمؤمنین (ع) باشد بلکه یک اقدامی در جهت ایجاد بحران اجتماعی و راه انداختن جنگهای مذهبی است. وی افزود: لحن این سرمقاله لحنی است که تودههای مذهبی مختلف جامعه را علیه یکدیگر میشوراند از این رو نمیتوان آن را یک اظهارنظر ساده و حتی بیان انحرافی تلقی کرد لذا باید عمیقتر نگاه کنیم. این استاد حوزه و دانشگاه درباره لزوم جلوگیری از هجمه روزنامههای زنجیرهای به مقدسات دینی و تکرار اهانتهای دوره اصلاحات تصریح کرد: تندرویهای دوران اصلاحات تکرار نمیشود، اما اگر از این به بعد تندروی صورت گیرد، صرفاً مقدمهای برای ایجاد شورشهای اجتماعی عظیم و گسترده است، بنابراین مسئولانِ اداره جامعه باید به فکر امنیت جامعه باشند. به گزارش فارس، روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/8/5 | نویسنده : alamdarbasir
وزنهبرداری قهرمانی جهان - لهستان
وزنهبردار فوق سنگین کشورمان در رقابتهای قهرمانی جهان به مدال یک مدال طلا و دو نقره رسید.
به گزارش علمدار بصیر: روز پایانی رقابتهای وزنهبرداری قهرمان 2013 جهان که به میزبانی لهستان در حال برگزاری است، با برگزاری آخرین دسته رقابتها یعنی دسته فوق سنگین پیگیری شد. در این دسته بهادر مولایی از ایران به رقابت 10 وزنهبردار دیگر رفت تا با توجه به وضعیت رکوردی وی در جدول وزنهبرداران فوق سنگین، امیدهای تیم اعزامی به این رقابتها برای کسب مدال همچنان زنده باشد. پرچم فوق سنگین در سالهای اخیر همواره توسط حسین رضازاده و سپس بهداد سلیمی بالا بود و مولایی نیز برای تداوم اهتزاز پرچم کشورمان در این دسته و با تفکر قهرمانی و البته شکستن رکورد جهان البته در دوضرب و مجموع (پیش از این مولایی بارها به رکورد دوضرب جهان در تمرینات حمله کرده بود) به مصاف حریفانش رفت. مولایی برای آغاز حرکات یکضرب در حالی به روی تخته رفت که کار 6 نفر دیگر به پایان رسیده بود. مولایی برای حرکت اول خود وزنه 195 کیلویی را انتخاب کرده بود که به راحتی در مهار آن موفق بود. بهادر در حرکت دوم خود در مقابله با وزنه 200 کیلویی باز هم عملکرد درخشانی داشت تا به این ترتیب با توجه به وضعیت جدول، مدال یکضرب خود را قطعی کند. بهادر در حرکت سوم خود و در مهار وزنه 203 کیلویی نیز موفق بود تا مدال نقرهاش را هم قطعی کند. در این دسته روسلان آلبگوف، نفر سوم المپیک 2012 لندن در پایان رقابتهای یکضرب با ثبت رکورد 209 کیلوگرم به مدال طلا رسید، مولایی دوم شد و دیگر وزنهبردار روس به برنز رسید. از نکات قابل توجه حرکات یکضرب اوت کردن آرتم اوداچین وزنهبردار مطرح اوکراینی بود و وی پس از ناکامی در وزنه 195 کیلویی از دور رقابتهای یکضرب کنار رفت. به گزارش فارس، با آغاز رقابتهای دوضرب که برای معرفی جدیدترین مرد قدرتمند جهان از حساسیت بالایی برخوردار بود باز هم بهادر مولایی، وزنهبردار شایسته کشورمان در حالی برای اولینبار روی تخته آمد که این بار 8 نفر دیگر به کار خود پایان داده بودند. بهادر حرکات دوضرب را با بالای سر بردن وزنه 241 کیلویی آغاز کرد تا به این ترتیب مدال نقره دوضرب و مجموع مولایی در این رقابتها قطعی شود. مولایی در مرتبه دوم وزنه بسیار سنگین 255 را به اهتزاز درآورد. در مرتبه سوم هم مولایی وزنه 261 کیلویی را بالای سر نبرد و با مجموع 458 به کار خود پایان داد. در حرکات دوضرب مولایی به خاطر وزن بدن کمتر نسبت به آلبگوف قهرمان جهان شد و وزنهبرداران روس و اوکراین دوم و سوم شدند. به این ترتیب در مجموع نیز آلبگوف قهرمان جهان شد و مولایی و لاوچف از روسیه دوم و سوم شدند.
تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/8/5 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |